همسرفروشی از زنان انگلیسی تا زنان مشرقی
بررسی تاریخی نشان میدهد که فروش دختر به شیوههای گوناگون و تحت عنوانهای مختلف در جوامع مردسالار در ادواری از تاریخ جریان داشته است، این نوشتار قصد ندارد به شکلهای مختلفی که مردان تحت نامهای دیگر، زنان را میفروشند، بپردازد و فقط میخواهد جوامعی را که به طور علنی همسرانشان را به فروش میرسانند، بررسی کند. شواهد نشان می دهد که همسر فروشی به شکل برده و کالا در اکثر کشورهای جهان به شکل پنهان و علنی در قرنهای گذشته وجود داشته است، اما اطلاعات بیشتری برای بررسی همسر فروشی در دسترس نیست. در این نوشتار همسر فروشی در بریتانیای قرن هجده و نوزدهم میلادی و افغانستان در قرن بیست و یکم را مورد بررسی قرار میدهیم.
فروش همسر با توافق زن
از اواخر قرن هجدهم تا نیمه قرن نوزدهم یعنی نزدیک به هفت دهه، مردان انگلیسی که توان طلاق دادن همسرانشان را نداشتند، زنانشان را به فروش میرساندند؛ چون پروسه طلاق، بسیار وقتگیر و هزینهبر بود. مردانی که میخواستند از همسرشان جدا شوند، باید تایید کلیسا و پارلمان انگلستان را میگرفتند و بعد از پرداخت 3 هزار پوند میتوانستند همسرشان را طلاق دهند. در این دوران موافقت زن و شوهر برای طلاق تعیینکننده نبود. قانون انگلستان در زمینه طلاق بسیار سختگیر بود. به همین خاطر مردان طبقه متوسط و فقیر ترجیح میدادند که به روزنامه محلی پول بدهند تا بتوانند آگهی فروش همسر را منتشر کنند. در روزی که مرد تعیین میکرد، همسر خود را در میدان ویژه فروش مزایدهای انواع کالاها و حیوانات میبرد؛ در حالیکه زن را با طنابی میبست، مزایده شروع میشد و همسر مرد به به بالاترین قیمت پیشنهادی تعلق میگرفت. این کار (فروش همسر) شباهت به فروش حیوانات و بردهها داشت، با این تفاوت که زن باید موافقتش را در پذیرش صاحب جدید اعلام میکرد. برخی از تاریخنویسان مزایده عمومی برای فروش همسر را یک حرکت تشریفاتی برای پایان زندگی مشترک زوجین در میان طبقه متوسط و فقیر جامعه آن روزهای انگلستان میدانند و معتقدند که دولت انگلستان هر چند از این رواج غیرقانونی اطلاع داشت اما چشمپوشی میکرد. با گذشت زمان قانون طلاق تعدیل و موانع قانونی برای طلاق همسران برداشته شد. در دیگر نقاط جهان حتی در قبیلههای بومی آفریقا، رسمی و عرفی برای فروش زنان دیده نمیشود.
زن فروشی در شرق افغانستان
در قرن بیست و یکم، افغانستان تنها کشوری است که برخی از مردان در شرق کشور به طور علنی زنان خود را همچون برده و کالا به فروش میرسانند. تحقیقاتی که در زمینه فروش زنان انجام شده است، نشان میدهد که زنان بخاطر عرفهای فرهنگی و فقر و بیسوادی و شوهران شکاک و بیعلاقگی شوهر به فروش میرسند. برخی از این زنان با وجود اینکه دارای فرزند میباشند، به مرد دیگری برای ازدواج فروخته میشوند و برخی از این زنان بارها به فروش میرسند. فرزندان این زنان فروختهشده بخاطر فقدان مادر به بحرانهای روحی و روانی دچار میشوند و طبیعی است که این زنان نیز بخاطر فقدان حقوق ابتدایی و دوری از فرزندان به اختلالات و ناراحتیهای متعدد روحی مبتلا میشوند. فروش زنان به این صورت است که در میان شینواریها اگر مردی بخواهد زن دیگری بگیرد و پول کافی نداشته باشد، میتواند همسر اول را به فروش برساند. زنان با توجه به سن و ظاهرشان (دختران نوجوان تا پیرزنان) قیمتگذاری میشوند. در برخی موارد یک زن به قیمتی کمتر از یک قاطر فروخته شده است. همچنین اگر دختری به «بد» داده شود، خانواده «بد» گرفته میتواند آن دختر را به فروش برساند.