مقدمه
اگر نگوییم بخش ناخوانده اما بخش کمتر خوانده شده تاریخ پر فراز و نشیب در آن سالهای انقلاب و کودتا مربوط به نقش و حضور زنان در احزاب چپ افغانستان است. در هیچ دورهای از تاریخ کشور ما به اندازه دوره حکومت کمونیستی، زنان حضور پر رنگ در عرصههای سیاسی نداشتهاند، هر چند که نمیتوان فجایع بیشمار در آن دوره تاریخ و قتلعامهای دستهجمعی صدها هزار شهروند افغانستان را نادیده گرفت. نشریه نیمرخ تلاش دارد تا بیطرفانه کارنامه زنان فعال در آن دوره تاریخ را بررسی کند.
کریمه کشتمند، رئیس حزب دموکراتیک زنان افغانستان

کریمه کشتمند همسر سلطانعلی کشتمند، صدراعظم وقت در حزب دموکراتیک خلق است. کریمه تحصیلاتش را در دانشگاه کابل به اتمام رساند و سپس به عنوان معلم در مکاتب درس می داد. مدتی هم کارمند یونسکو در افغانستان بود. او بعد از انقلاب 7 ثوردر کنار همسرش به فعالیت های سیاسی مشغول شد و به عنوان رئیس حزب دموکراتیک زنان افغانستان منصوب شد. از فعالیت های سیاسی وی اطلاعات بیشتری در دسترس نیست.
عادله بابا، مسئول روابط بین الملل حزب دموکراتیک زنان افغانستان

عادله بابا جمشیدزاد مرید، به گفته خودش از معدود دخترانی بود که در جوانی برای تحصیل به بیروت رفت و در رشته طب مشغول به تحصیل شد و بعد از ازدواج با یک خلبان به افغانستان بازگشت. بعد از مدتی به عنوان مسئول روابط بین المللی حزب دموکراتیک خلق مشغول به کار شد و در اولین قدم ارتباطاتی را با زنان احزاب چپ در ایران برقرار کرد. او در دوره مسئولیتش در سمینارها و کنفرانس های مختلف بین المللی برای شناساندن فعالیت های زنان در حزب دموکراتیک خلق سفر کرد.
فتانه نجیب، زنی در حاشیه سیاست

هر چند فتانه نجیب همسر نجیب الله احمدزی، دبیر کل حزب دموکراتیک خلق افغانستان است که بعدها نجیب خود را رئیس جمهور افغانستان اعلام کرد و فتانه به جایگاه بانوی اول افغانستان رسید اما با وجود موقعیت های بلندی که در عرصه سیاست داشت اما همواره از او به عنوان زنی در حاشیه سیاست یاد می شود.
ثریا پرلیکا، رئیس حزبی که زندانی شد

ثریا پرلیکا فارغ التحصیل از رشته اقتصاد بود و همزمان با پیروزی کودتاچیان در هفت ثور به عنوان رئیس سازمان دموکراتیک زنان افغانستان فعالیت کرد، او سپس به دلایل نامعلومی مورد سوءظن رهبران حزب واقع شد و به مدت 18 ماه در زندان پلچرخی زندانی و شکنجه شد اما پس از آزادی از زندان دوباره در سمت رئیس حزب منصوب شد. او در سال 1362 رئیس سازمان هلال احمر افغانستان مقرر شد و تا سقوط حکومت چپگرای افغانستان به فعالیتش ادامه داد. در سال 2003 اتحادیه زنان افغانستان را تاسیس کرد و بعدها عضو لویه جرگه تدوین قانون اساسی افغانستان بود.
آناهیتا راتبزاد، از طبابت تا بنیانگذاری حزب دموکراتیک زنان

آناهیتا راتبزاد از مدرسه پرستاری شیکاگو فارغ التحصیل شد و سپس در رشته پزشکی دانشگاه طبی کابل تحصیل کرد. خانم راتب اولین زن سیاستمدار افغانستان بود که در سال ۱۳۴۳ نامزد حزب دموکراتیک خلق افغانستان در دوره دوازدهم به شورای ملی افغانستان راه یافت. آناهیتا سازمان دموکراتیک زنان افغانستان را بنیاد نهاد. او در دورهی ببرک کارمل مسئولیت وزارت معارف را نیز به عهده داشت. پس از کودتای هفتم ثور خانم راتبزاد به عنوان عضو شورای انقلابی افغانستان مقرر شد. در سال ۱۹۸۱، عضو دفتر سیاسی حزب دمکراتیک خلق شد. آناهیتا راتبزاد در اواخر سالهای فعالیتش رئیس سازمان صلح و همبستگی نیز گردید.
معصومه عصمتی، تحصیلکرده امریکا و وزیر تعلیم و تربیه

معصومه عصمتی وردک ماستری خود را از کالج ملی ایالت شیکاگوی امریکا گرفت و بعد از بازگشت به وطن به عنوان مدیر لیسه زرغونه مشغول به کار شد. او قبل از کودتای هفت ثور علاوه بر کار در معارف افغانستان در انتخابات پارلمانی به عنوان نماینده مردم قندهار انتخاب شد و مدتی هم به عنوان عضو کمیسیون مشورتی قانون اساسی کار کرد. بعد از کودتا، معصومه دوباره برای تدریس به مکاتب بازگشت اما بعد از خروج نیروهای شوروی سابق در طرح آشتی ملی شرکت کرد و به عنوان وزیر تعلیم و تربیه در کابینه نجیب الله احمدزی منصوب شد. بعد از شکست طرح آشتی ملی مدتی هم به عنوان عضو اکادمی علوم افغانستان به کارهای پژوهشی مشغول شد.
دیدگاهها 4
خانم روشنیان عزیز
من انتظار داشتم در برگه های نشریه شما مطالب موثقی درباره رویداد های با اهمیت کشور از آن شما 7 و 8 ثور بخوانم. ولی با تاسف که نه تنها حوادث که حتی نام های افراد نا درست درج گردیده و افراد انبوه دروغ و جهل را به عنوان تاریخ به خورد مردم میدهند. کافی است که شما روی انترنت سریچ کنید و ببینید که خانم معصومه عصمتی وردک کی بوده؟ یا حزبی به نام سازمان دموکراتیک وجود نداشته و آن “سازمان دموکراتیک زنان افغانستان “بوده. خانم محبوبه سراج ادعای عضویت در حزب چپ میکند؟؟؟
من فکر می کنم این مسایل جدن به حیثیت نشریه شما صدمه میزند و در عین حال میشود از آن جلوگیری کرد
با مهر
زرینه زابل
من نوشته هایی که دد این صفحه نوشته سرتا پا خواندم. نمیخواهم بگویم دروغ محض است چون در بعضی موارد از نقش و تغییرات اجتماعی که از فعالیت زنان ناشی شده جملات و کلماتی از ان به کار برده و ذکر شده. معلومات خانم سراج را قصه واهی و اغراق امیز یافتم. امیدوارم خود را جز مبارزات زنان تا سرحدی که با اکبر خیبر صحبت نموده قلمداد نکند. آیا کسی از خانم سراج در داخل سازمان زنان گروه خلق و یا پرچم خاطره، نام ، فعالیت و کاری را که او کرده باشد بیاد دارند؟ من مخالف کمونیستان مبارزه کرده ام و بهای انرا هم پرداخته ام مگر زنان که در هر دو گروپ خلق و پرچم فعالیت کردند ، فعالیت شان را نمیتوان نادیده گرفت و بسیار ظالمانه است که خانمی که به خاطر موقعیت فامیلی اش زندان رفت ، نام و فعالیت زنان که به نمایندگی از حزب خلق و پرچم به اصطلاح خود شان مبارزه کرده اند چور و خود را مبارز نشان دهد. خانم سراج در ناز و نعمت در افغانستان زندگی کرد ، به خاطر پیوند نزدیک قومی به خاندان سلطنتی نه فعالیت سیاسی اش به زندان رفت و بعدا هم با ناز و نعمت در غرب / امریکا زندگی نمود. در هنگام مساعد شدن چور نام و قدرت و پول سر و کله اش ظاهر شد و حتی درین اواخر از چلینج دادن به ملا برادر غربی ها و مخالفان امارت او را بیشتر ناز و نوازش دادند و به شهرت رسانیدند. از لحاظ گپ و سخنان کلان میتوان او را با عطا محمد نور مقایسه کرد. زنان کمونیست و فعالان هر دو جناح خلق و پرچم شناخته شده و به همه معلوم است. خانم سراج نباید حقوق لیدران اناث خلق و پرچم را با ادعا های بیجای شان مکدر سازند.
لطفا نوشته مرا در مورد خانم سراج باطل نسازید. واقعیت است.
من معلومات قبلا نوشتم و فرستادم ، نمیخواهم تکراری بنویسم