گزارش از معصومه عرفان
«با وقوع حادثه هفت و هشت ثور سیاستها تغییر کرد؛ اما وضعیت زنان بدتر نشد و شاید از قبل نیز بهتر شده بود. برعکس دوران طالبان افغانستان در دوره طالبان، “کشور بیتصویر و چهره” لقب گرفت. اگرچه حوادث ۷ و ۸ ثور باعث نشد که سینما، هنر و کار رسانهای کم رونق شود.»
اینها سخنان صدیقه تمکین است که حالا پس از 57 سال همه او را به نام مادر سینمای افغانستان میشناسند، اولین زنی که در رسانه حضور پیدا کرده و در پرده سینما هنرنمایی کرده است. دقیقا پنجاه و هفت سال پیش در کابل قدیم در میان جنب و جوش مردمش و در حالیکه دریای کابل پر آب بود و تمام محلههایش پر بود از مهربانی و صمیمت، زنان شور بیشتری نسبت به امروز داشتند و با حنای دستشان و شرنگ شرنگ چوریهایشان به زیبایی کابل میافزود و زندگی به رسم کابلی جریان داشت، در منطقه شوربازار شبی که وقتی ستارهها چشمک میزدند، گریه دختر نوزادی تمام محلهی شوربازار را گرفت و اسمش را صدیقه میگذارند، مادرش قابله بود و در کوچه حضرت شاهِ شوربازار همه او را میشناختند. بعدا وقتی صدیقه وارد مکتب میشود، اولین بار رادیو را در دفتر مکتبش میبیند که صدای مردانهای در حال خواندن یک داستان کودکانه بوده، او ساعتها پنهانی از پشت پنجره دفتر به صدای رادیو گوش میدهد و برایش کاملا عجیب بوده که چرا از جعبهای کوچک و چوبی صدا میآید. با تمام کنجکاوی وقتی به صنف هفتم مکتب میرسد با اصرار خودش و ممانعتی که هر بار از طرف اقوامش برایش به وجود میآوردند، به صورت نیمه وقت کارش را در رادیو و تلویزیون ملی آغاز میکند. پس از سرفههای پیدرپی گفت: «وقتی که وارد تلویزیون ملی شدم، پس از اولین فلمم را بازی کردم همهی قومم پشتم گپ میزد و در تمام مجالس و عروسیها حرف از من بود ولی پدر و مادرم مرا خیلی حمایت کردند.»
صدیقه تمکین یکی از معدود زنانی است که در مقابل سختیهای جامعهاش ایستاد و زندگیش را از دریچهای روشنتری به نام هنر گشود او سالها با کار در سینما و رسانه کوشید تا فضای زندگیش را به دور از وضعیت جامعه بهتر کند و بتواند نفس راحتی بکشد.
حضور زنان در سینمای دهه 60
وقتی با او صحبت میکردم دههی 60 را که خودش در آن زندگی کرده است؛ بهترین دوران میدانست و از آن به رضایت سخن میگفت. به گفتهی او وضعیت سینما و حضور زنان در سینما نسبت به حالا به مراتب خوبتر بود. زنان با شور و اشتیاق زیادی وارد سینما میشدند و در نقشهای مهم و کلیدی بازی میکردند. پس از صدیقه تمکین که برای اولین بار به عنوان زن و با نقش مادر وارد سینما شد، راهی را برای زنان و دختران دیگر در کابل باز کرد و زمانیکه سینما و تلویزیون و رادیو ملی به فعالیت اصلیش آغاز کرده بود که بیش از 20 نفر از هنرپیشهها و کارمندان تلویزیون و رادیو ملی زنان بودند. به گفتهی تمکین: «من به راحتی میتوانم بگویم که دههی 60 دههی طلایی سینمای افغانستان بود که دولت و بسیاری از ارگانهای دیگر به سینما کمک میکردند و در ساختن فلم سهم میگرفتند ولی حالا اینگونه نیست.»
او درباره فلمی از خود برایم میگفت که تقریبا 6 بار در سینما پامیر به نمایش گذاشته شده بود و تمام مردم زنان، مردان، جوانان، تحصیلکردهها و فرهنگیان در سینما میآمدند و استقبال خوبی از سینما و هنرمند میشد اما سالهاست که دیگر هیچ کدام از سینماهای فعال در شهر کابل پذیرای فیلمهای صدیقه و دیگر تولیدات سینمایی افغانستان نیست و دیگر هیچ زنی مثل آن سالها در سالنهای سینمایی قدم نمیگذارد.
سیزده سال دوری از سینما و رسانه
صدیقه تمکین تمام دورههای حکومتی را به یاد دارد که وقتی هر بار حکومتها تغییر میکرد، وضعیت برای او و تمام زنانی که در سینما و رسانه کار میکردند، سختتر میشد. او درباره روزهایی میگفت که مجاهدین وارد افغانستان شدند و کم کم زندگی برایشان دشوار شد. آمدن مجاهدین یکی از دلایلی بود که وضعیت کاریش با مشکل روبهرو شده بود؛ اما وقتی ازدواج کرد، دیگر نتوانست در مقابل حرف اقوام خود و شوهرش مقابله کند و تقریبا 13 سال را مجبور شد بدون هیچ کار سینمایی و رسانهای به زندگیاش ادامه دهد، از آنجایی که او از چهارده سالگی وارد کار سینما و رسانه شده بود، برایش سخت بود که بدون کارش حتی نفس بکشد به همین منظور در چند رادیو محلی قندز شروع به کار نمود؛ اما با وجود تمام محدودیتهایی که خانم تمکین در مسیر زندگیاش با آن روبهرو شده بود بازهم توانست که در 63 فلم در نقشهای مختلفی بازی کند، تقریبا 40 سال در رادیو و تلویزیون ملی در برنامههای مختلفی کار کرد که سه فلمش به عنوان سه فلم برتر در جشنوارههای داخلی و خارجی جایزههای متعددی را دریافت کرده است.
خاطراتش در جریان ساخت فلمها پرسیدم، گفت: «من خاطرات زیادی از این سالهای بازیگریام داشتهام مثلا چون من خیلی چهرهی معصومی داشتم همیشه برای من نقش شخصیتهای خوبی را میداد و دیگران نیز وقتی دیالوگهای مرا میشنیدند به گفتهی خودشان میگفت که بسیار تاثیر میکرد.»
اما با وجود این صدیقه تمکین هیچگاه از حمایت خانوادهاش به جز پدر و مادرش برخوردار نشد، با وجود بیمیلی خانوادهاش توانست که به کارش تا همین امروز ادامه دهد. بغضی نه سنگین گلویش را گرفته بود و با لحنی آهسته گفت: «شوهرم از کارم اصلا راضی نبود و حالا هم نیست حتی اولادهایم راضی نیست وقتی راه میرویم مرا میگوید چادرت را در رویت بگیر که کس تو را نشناسد.»
سینمای مردانه پس از دوران طالبان
صدیقه تمکین از روزهایی میگفت که سینما رفتن برای زنان هیچگونه ممناعتی به وجود نمیآورد و همگی چه زن و چه مرد برای دیدن فلم به راحتی به سینما میرفتند و فلم میدیدند، بدون کوچکترین آسیب روحی یا زخم زبان شنیدن. او از جمله کسانی بود که جلوی چشم صدها نفر در سینما پامیر، سینما آریانا و سینما آریوب تئاتر بازی کرده است و به جز او زنان بیشمار دیگری نیز بوده است؛ اما پس از دوران طالبان که همه مجبور شدند، چادری بپوشند و حتی اجازه بیرون شدن از خانه را نداشتند و تمام کارهای سینمایی و رسانهای تعطیل شد، پس از آن دوران دیگر نه وضعیت زنان و نه کار سینمایی بهتر شد و هر روز که میگذشت کمرونق تر از قبل میشد. پس از آن روزها زنان اجازه رفتن به سینما را نداشتند و وقتی حکومت طالبان سقوط کرد، سینماها باز شد؛ اما زنان به راحتی نمیتوانستند به سینما بروند، چون هر بار که میرفتند بیشتر اذیت میشدند و مورد اذیت قرار میگرفتند.
صدیقه تمکین با وجود بسیاری از محدودیتها زندگیاش را در سایه هنر و سینما به پیش برد و از کارش سایبانی ساخت تا از فضای خفقانآور جامعه دور باشد. «حالا نیز تا زنده هستم از کار سینما و هنر دست نمیکشم. من عاشق کارم هستم.»