رخ بینقاب طالبان
ملا محمد عمر، رهبر گروه طالبان در برابر فشارهای بینالمللی در مورد تنقیض حق تحصیل زنان موضع خصمانه گرفته اعلام کرد: «دستیابی زنان به تحصیل و آموزش در مراکز تحصیلی به معنای اعمال سیاست کفری و ترویج بیعفتی و فحشا در افغانستان است. طالبان هرگز به زنان اجازه تحصیل و اشتغال در مراکز دولتی و غیردولتی را نخواهد داد.» این سخنان رهبر گروه طالبان است. طالبانی که زنان را به چشم برده میدیدند.
بعد از اینکه شهرهای افغانستان یکی پی دیگری توسط گروه طالبان اشغال شد، بلافاصله دروازههای مکاتب به ویژه مکتبهای دخترانه را بستند. هرگاه مدیر، آموزگار و یا دانشآموزی از دستورهای طالبان سرپیچی میکرد حداقل مجازات «شلاق و زندان» بود و در بعضی موارد حتا محکوم به مرگ میشدند اعدام، سنگسار و گلولهباران. در حکومت پنج ساله طالبان (1375 تا 1380) بیشترین آسیب به زنان وارد شد. چون زن از جامعه طرد شد و جایگاه انسانی خود را از دست داد.
حالا پرسش اساسی این است که سرنوشت زنان پس از صلح چه میشود؟ وقتی طالبان شریک قدرت شود، به زنان افغانستان اجازه تحصیل و فعالیتهای فرهنگی و اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خواهد داد؟
رشد زنان در سایهی دموکراسی
محدثه، دختری که تازه پا به سن 20 سالگی گذاشته و شور و شوق تجارت او را به بازار فروشندگی کشانده، میگوید ترسی از طالب ندارم. شاید او هر روز خبرهای جنگ و کشتار و تخریبگری طالبان را میشنود و میخواند ولی او کسیست که پس از سقوط رژیم طالبان به دنیا آمده است.
محدثه در پل خشک، دشت برچی از مربوطات ناحیه سیزدهم شهر کابل دکان لباس فروشی دارد. روزی که در مورد کاروبار زنان در بازار و پیامدهای جنگ و صلح بر زندگی زنان باهم بحث میکردیم او چنان با هیجان از امید به فردا سخن میگفت که از چشمان درشتش هویدا بود. در بین گپهایش همیشه تکرار میکرد «که ترسی از طالب ندارم». آنچه را من از برخورد امارت اسلامی با زنان و وضعیت زنان مشرقی و جنوبی در مناطق تحت کنترل طالبان میدانستم برایش توضیح دادم. من از برگهای تاریخ و روایتهای بزرگترها یادآوری کردم که طالبان در پنج سال حکومت شان نود و پنج درصد خاک افغانستان را به زندان زنانه تبدیل کردند. حق آموزش، حق کار، حق انتخاب، حق دسترسی به خدمات صحی و دسترسی به عدالت را از میان برداشتند، در بدل آن، کودکهمسری، سنگسار، بردهداری جنسی و برقع را ترویج کردند.

محدثه بازهم روی حرفهایم زیاد تمرکز نکرد و استدلالش این بود که حالا وضعیت تغییر کرده است. او همانند آنعده از کارشناسان خوشبین تحلیل وضعیت میکرد که زنان امروز با زنان ۲۰ سال قبل فرق میکند: «نسل جدید زنان مثل مادران شان تن به این قیودات نخواهد داد. حالا زنان مبارز است. زنان امروز میتوانند از خود دفاع کنند. امروز زنان ا زحقوق شان آگاهاند. امروز زنان در جامعه حضور دارند، در سیاست شریک اند و چرخ اقتصاد جامعه و خانوادهها را میچرخانند.»
قوت زنان در برابر قدرت طالبان
شاید جامعه تغییر کرده باشد، شاید زنان تغییر کرده باشند و امروز زنان قوی و مبارز تعدادشان بیشتر شده باشد، شاید مثل دهه هفتاد خورشیدی فعالیت زنان تنها در پایتخت متمرکز نباشد و در سراسر کشور فعالیت داشته باشند، اما منشأ تمام نگرانیها در مورد زنان این است که «طالبان تغییر نکرده است».
یکی از سران گروه طالبان به بیبیسی گفته است: «ما حالا فهمیدیم که افغانستان متفاوت است و این تفاوت که جامعه افغانستان کرده ما را هم به اینجا کشانیده که بپذیریم باید تغییر کنیم.» خوشحال نباشیم که یک رهبر طالب در حین مذاکرات سیاسی برای صلح به یک رسانه چنین گفته است. یکی از همین رهبران طالبان به رسانههای دیگر گفته که «زنان در چارچوب شریعت از حقوق شان برخوردار میشوند».
مسأله همین است که آیا ما به تغییر طالبان باور کنیم یا نه؟ آیا تغییر وضعیت و قویتر شدن زنان نویدبخش غلبه بر تفکر طالبانی است یا نه؟
زنان افغانستان امروز در امور سیاسی و حکومتداری مشارکت دارند. در سطح جهانی حمایت سازمانها و دولتها را با خود دارند. در ظاهر امر، یکی از اساسیترین اصول دموکراسی که جهان برای آن افغانستان را کمک مالی میکند حقوق زنان است. پس از مطرح شدن بحث صلح، زنان منسجمترین برنامههای دادخواهی را راهاندازی کردند تا خواستهای شان را بر طالبان بقبولانند. اما در مقابل زنان، طالبان یک گروه مردانه است. جمعی از مردانی که سالها جنگیدند و کشتند و حالا تعدادی از آنان که به مقام رهبری رسیدند وارد سیاست شده در قطر و مسکو و کشورهای منطقه با مقامهای عالیرتبه کشورهایی مذاکره میکنند که دو دهه در نقش حامی زنان در افغانستان حضور داشتند. اما در ترکیب هیأت طالبان نه تنها هیچ زنی حضور ندارد بلکه برخی از اعضای هیأت مذاکره کننده دولت به نیمرخ گفتهاند که طالبان مایل نیستند پالیسی شان در مورد حقوق و آزادی زنان حرف بزنند؛ چرا؟ چون پالیسی طالب در قبال زن یک امر آشکار است. شاید بسیاریها به یاد داشته باشند که در بیانیه امارت اسلامی در ششم جولای سال 2000 میلادی ممنوعیت کار زنان بجز در بخشهای صحی صادر شد.
«اول می؛ خروج سربازان امریکایی از افغانستان آغاز شد»، «نمایندگان امریکا، چین، روسیه و پاکستان در مورد صلح افغانستان مذاکره کردند»، «نماینده امریکا با گروه طالبان در قطر دیدار کرد»، «رویترز: طالبان در پایگاههای امریکایی از نیروهای خارجی محافظت میکنند»، «طالبان: تا خروج آخرین سرباز خارجی توافق صلحی در کار نیست»، «القاعده با امریکا اعلام جنگ کرد» و تیتر نهایی این بود: «امریکا برای سالم خارج شدن نیروهایش از افغانستان کشتیهای هواپیمابر، جتهای B-52 و موشکهای دوربرد در منطقه مستقر کرد».
با خواندن این خبرها که همه مرتبط به صلح دولت و جهان با گروه طالبان است، به محدثه و امیدواری او فکر میکنم. محدثه بیش از یک ماه است که با 8000 افغانی یک فروشگاه کوچک لباس به راه انداخته و سال آینده امتحان کانکور هم دارد. او از مردم توقع دارد که تبعیض جنسیتی میان فرزندان را خاتمه دهند و به برابری زن و مرد باورمند شوند. اما من همچنان درگیرم میان خبرهای ناگوار از جنگ و صلح و پیامد خروج امریکا از کشور و ورود طالبان در ارگ کابل.
به راستی، اگر گروه طالبان سهیم پنجاه درصدی کل قدرت افغانستان شود، سرنوشت لباسفروشی محدثه چه خواهد شد؟ او کانکور را سپری کرده به دانشگاه خواهد رفت؟