نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

سوگنامه چهل دختران و دست‌های پشت پرده

  • نیمرخ
  • 20 ثور 1400

در پایان یک روز گرم ماه رمضان، عرق جبین پدران کارگر و مادرانی که هر روز به این امید به خانه‌های مردم می‌رفتند تا شاید کالایی برای شستن باشد و لقمه نانی و قلم و کتابچه‌ای با کار خود بخرند، هنوز خشک نشده بود که صدای انفجار با ضجه‌های جگرخراش از کوه چهل دختران بلند شد. کوه چهل دختران، کوه صبر مردمانی که با شکم گرسنه شب‌ها سر به بالین می‌گذارند، کوه قصه‎های خونین و تاریخی که به خون دخترکان رنگین شد. دخترانی که در پای کوه جان سپردند، همان‌هایی بودند که چند روز پیش به نبود معلم و کیفیت پایین آموزش اعتراض کرده بودند. آن‌ها هر چند در معادله جنگ و صلح در افغانستان نقشی نداشتند اما قربانیان بی‌صدای معادله شدند. بدیهی است که دختران دانش آموز برای هیچ کدام از طرفین جنگ تهدید محسوب نمی‌شوند و طبق قوانین جنگی، مراکز آموزشی و صحی از مکان‌های مصون از حمله محسوب می‌شود و هر کدام از طرفین جنگ اگر به این اماکن حمله کند، قوانین جنگی را نقض کرده است. در این حادثه ما با دو عکس‌العمل مواجه هستیم، طالبانی که در یک طرف مذاکره صلح قرار دارد و مسئولیت حمله را برعهده نمی‌گیرد و دولت افغانستان که مسئولیت این حمله را بر دوش طالبان می‌اندازد. وضعیت در ظاهر پیچیده به نظر می‌رسد اما روشن است که در پشت صحنه دست‌های بازیگران استخباراتی در حال عمل است تا بر پروسه جنگ و صلح در افغانستان تاثیر بگذارند و این حمله و حملات مشابه را سازماندهی کرده‌اند، بدون توجه به مادران و پدرانی که همراه با فرزندانشان، آرزوهایشان را به خاک سپردند.

همچنان بخوانید

شبنم بختیاری

شبنم نازدانه خانه ما بود

18 عقرب 1401
کارزار توقف نسل‌کشی هزاره‌ها؛ 9 میلیون تویت که طالبان را وحشت زده کرد

کارزار توقف نسل‌کشی هزاره‌ها؛ 9 میلیون تویت که طالبان را وحشت زده کرد

11 عقرب 1401
موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: دشت برچی
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود
هزار و یک شب

فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود

23 حوت 1401

یاسمن را به ظاهر دادند و در بدلش خواهر ظاهر را به برادر یاسمن گرفتند. هرچند یاسمن از بودن و ازدواج با ظاهر خوشحال بود، اما ظاهر از این ازدواج راضی نبود و یاسمن را نمی‌خواست. او...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
ازدواج زیر سن
هزار و یک شب

در چهار سالگی مرا به شوهر دادند

15 حوت 1401

نمی‌دانستم که شوهر دارم. اولین بار پدرم برایم گفت که وقتی چهار ساله بودم او مرا به شوهر داده و به نام پسر کاکایم کرده است.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00