نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

جنبش زنان هرات

  • نیمرخ
  • 21 ثور 1400

نویسنده: زهرا کرامت – هرات

من زهرا کرامت هستم یکی از کسانی‌که از سنین نوجوانی برای زنان کار کردن در زمینه زنان هیچگونه بندی را نمی‌پذیرفتم، طوری که با پدری به شدت سنت‌گرا و سختگیر زندگی می‌کردم اما برای رسیدن به آرزوهایم که همانا برابری، اعتدال و عدالت هست، رزمیدن را از کانون خانواده آغاز کردم و حالا شش سال می‌شود که در پست‌های متفاوت و نقش‌های گوناگون صدای زنان هستم و خواهم بود. بدون شک زن بودن در افغانستان سخت‌ترین نوع بودن است و این سختی در واقع در کارکرد زنان و شیوه پیشرفتشان به شدت تاثیرگذار بوده طوری که در جریان بیست سال حمایت چشمگیر جامعه جهانی و کشورهای ابرقدرت باز هم روزنه‌ای در رسیدن به پیشرفت چشمگیر ازین ناحیه بر نتابید.

در فضای کنونی زنان با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند تا صدا باشند، با آنکه دیده می‌شود که روز به روز به حملات هدفمند تروریستان بر زنان و بخصوص زنان فعال کشور افزوده می‌شود، باز هم زنان با ایجاد تشکل‌های بزرگ تلاش بر شنیده شدن می‌کنند. زنان هرات در پی این رخدادها و حرکت‌ها دست به ایجاد یک جنبش سرتاسری زدند بنام جنبش زنان افغانستان در جهت پر رنگ و معنی‌دارتر کردن نقش زنان در روند صلح، در تصمیم‌گیری‌های بزرگ و رسیدن زنان به آنچه در خور وجود‌شان در اجتماع است.

همچنان در خصوص جنبش باید بگویم که یک تعداد خانم‌های جوان که از کم‌کاری و بی‌کفایتی زنان در قدرت در جریان بیست سال گذشته به تنگ آمده بودند، بر آن شدیم تا جنبشی تشکیل بدهیم. برای ایجاد یک اتحاد بی‌پیشینه بین زنان ولایت هرات و به این از هم گسیختگی پایان بدهیم. اما در شرایط جنگ و صلح قرار داشتیم و این موضوع شرایط را برای ما بیشتر از قبل آماده کرد تا درباره نقش زنان در صلح نیز چندین گفتمان، میزگرد و نشست خبری داشته باشیم. اما جنبش یک جنبش سرتاسری همه شمول و فعال در همه زمینه‌ها برای زنان است و موضوع دیگر درباره خشونت افراطی در هرات باید گفت که از نظر تهدید فعالین مدنی و حقوق زن در هرات و کم‌رونق شدن کار در عرصه زنان یکی از مسائل عمده اساسی است که در هرات به گونه واضح به چشم می‌خورد.

زنان برخلاف سال‌های گذشته در شرایط بحرانی امروزی به این نتیجه رسیدند که یگانه راه شنیده شدن و پذیرفته شدن از طرف اکثریت مردان همان اتحاد و انسجام و صدای واحد است و با تمام انرژی برای برآورده کردن این آرمان می‌کوشند و می‌خواهند به معنی واقعی صدای خودشان باشند‌ و برنامه اساسی زنان در شرایط کنونی منسجم ماندن، تداوم فعالیت‌ها در زمینه صلح، بلند بردن آگاهی در زمینه زنان و نقش آنان در روندهای حساس فعلی است. ما می‌کوشیم تا با دایر کردن برنامه‌ها نظریات زنان را از سراسر هرات و افغانستان گرفته و در هماهنگی با نهادهای ذی‌ربط با گروه و تیم مذاکره‌کننده در میان بگذاریم و در جمله پایانی باید بگویم اتحاد قدرت است.

همچنان بخوانید

نوروز با یک «سین»

نوروز با یک «سین»

1 حمل 1402
نوروز مبارک

نوروز مبارک!

1 حمل 1402
موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود
هزار و یک شب

فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود

23 حوت 1401

یاسمن را به ظاهر دادند و در بدلش خواهر ظاهر را به برادر یاسمن گرفتند. هرچند یاسمن از بودن و ازدواج با ظاهر خوشحال بود، اما ظاهر از این ازدواج راضی نبود و یاسمن را نمی‌خواست. او...

بیشتر بخوانید
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
ازدواج زیر سن
هزار و یک شب

در چهار سالگی مرا به شوهر دادند

15 حوت 1401

نمی‌دانستم که شوهر دارم. اولین بار پدرم برایم گفت که وقتی چهار ساله بودم او مرا به شوهر داده و به نام پسر کاکایم کرده است.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00