«خانواده ها انقدر فقیر هستند که برخی حتی توانایی خرید یک خریطه سرم را ندارند، برخی از زخمی ها بخاطر فقر خانواده در خرید دارو و سرم از دست رفتهاند، وضعیت به گونهای است که بعد از فاجعه، کمکها اگر این هفته نرسد ممکن است تا هفته بعد زخمیهای بیشتری زندگیشان را از دست بدهند اما سازمانهای بینالمللی حمایت از اطفال به ایمیل ها و درخواستهای ما پاسخی ندادهاند.»
این بخشی از صحبتهای نجیب اخلاقی شیبان، رئیس بخش محافظت از اطفال وزارت کار و امور اجتماعی افغانستان است که نیمرخ گفتگویی درباره آخرین اقدامات این وزارت در کمک به زخمیهای فاجعه انجام داده است. وی به نیمرخ میگوید: «در مکتب سیدالشهدا وسعت فاجهه به حدی بود که در بیان نمیگنجد، ما بخاطر ماموریتمان برای گرفتن آمار شهدا و زخمیها به چند شفاخانه سر زدیم. در شفاخانه محمدعلی جناح 20 جنازه و زخمی انتقال داده شد، ولی بعد از 15 دقیقه 20 تابوت بیرون آمد. زخمیها پشت سر هم به شفاخانه منتقل میشدند. ما در ساعات اولیه فاجعه به تمام سازمان بینالمللی ایمیل رسمی فرستادیم، آمار دادیم، تحلیل وضعیت کردیم، نیازهای اضطراری را برشمردیم و تقاضای کمک کردیم اما حتی یک پاسخ دریافت نکردیم.»
بگفته وی، موسسات و سازمانهای بینالمللی زیادی با ماموریت حفاظت از کودکان به افغانستان با بودجههای کلانی آمدهاند اما در مدت بیست سال تنها به برگزاری چند ورکشاپ و سیستمسازی اکتفا کردهاند. اولویتهای آنها با واقعیتهای موجود در افغانستان و اولویتهای حکومت در محافظت از کودکان هماهنگ نیست. در حملات انتحاری چون فاجعه مکتب سیدالشهدا و کورس موعود و همچنین جنگ در غزنی و کندز کودکان زخمی به کابل منتقل شدند، اما بخاطر نبود امکانات کافی، بسیاریشان تلف شدند.»
«سازمانهای بین المللی مستقر در افغانستان پولهای کلانی برای ماموریتشان در کمک به کودکان میگیرند ولی کمکی به کودکانی که قربانی جنگ میشوند و در وضع اضطرار هستند، نمیکنند.»
رئیس حفاظت از کودکان وزارت کار و امور اجتماعی درباره نحوه کمکخواهی از سازمانهای بینالمللی برای فاجعه مکتب سیدالشهدا میگوید: «مادر دو بخش تقاضای کمک کردیم؛ اول کیسهای حالت اضطراری را که زخمی هستند و آنهایی که در بخشهای دولتی رفتند با مراقبت سطحی مرخص میشوند، ما نگران آنها نبودیم؛ نگران کسانی بودیم که باید عملیات میشدند و عملیاتشان هم هزینه نیاز داشت و شفاخانههای دولتی هم پذیرش نداشت؛ چون تعدادشان زیاد بود و اینها مجبور به شفاخانه شخصی میرفتند حتا در شفاخانههای دولتی هم هزینه داشت. ما کوشش داشتیم که شماری از زخمیها هم در جمع شهدا اضافه نشود و وضعیت را کنترول کنیم و بعد مساعدت مالی با خانوادههای اینها بود. ما در این دو حوزه کمک عاجل خواستیم. از یک بسیاری از این اطفال در داخل افغانستان تداویی نمیشوند، دو حالت دارد یا تماشا کنیم که بمیرند یا این که دست به کار شویم و از سازمانها و حکومت برای انتقالشان اقدام کنیم که عملیات اینها در ترکیه، هند و دیگر کشورها انجام شود در غیر آن ممکن است این طفل ها را از دست دهیم از سازمان های بینالمللی حمایت از کودکان درخواست کمک کردیم اما نه تنها در این مورد بلکه در خیلی موارد دیگر سازمانها جواب ندادند.»
بگفته وی، حدود بیست سازمان بینالمللی با ماموریت محافظت از کودکان در افغانستان حضور دارند و تعدادی از این سازمانها به طور مشخص برای محافظت از اطفال در جنگ ماموریت دارند اما ما شاهد بودهایم که ورکشاپ برای ازدواجهای اجباری برگزار میکنند در حالیکه ربط مستقیم به جنگ ندارد اما برای کودکانی که قربانی جنگ و خشونت، قاچاق انسان و تجاوز میشوند و نیاز به کمکهای اضطراری دارند، هیچ کمکی نمیکند.
زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش میشوند
راهروها و سالنهای انتظار شفاخانههای خصوصی و دولتی در شهر کابل؛ دو محیط متفاوت برای زنانِ متفاوت است.درسالنهای انتظار شفاخانههای خصوصی انگار فقط زنان خوش شانسی توانستند راه یابند که از نظر اقتصادی مشکلات کمتری...
بیشتر بخوانید