گفتگو با ملیسا کیووندا، پژوهشگر در زمینه هزارههای افغانستان
گفتگوکننده: بصیر آهنگ
از درون متن: «به نظر من مردم هزاره از یک طرف به همین روند یعنی توانمندساختن خود از طریق آموزش، مشارکت دموکراتیک و غیره ادامه دهند. از سوی دیگر مردم هزاره نیاز دارند که حفاظت از خود را خودشان برعهده بگیرند. واضح است که آنان نمیتوانند در این امر به حکومت افغانستان یا جامعه بینالمللی اتکا کنند و متاسفانه گزینه دیگری هم وجود ندارد. البته قبلا گامهایی در این زمینه برداشته شده است. در عین حال باید به وضوح به جامعه جهانی و همچنین به جوانب داخلی این پیام داده شود که این نوع دفاع از خود جنبه تقابل با حکومت ندارد.»
در ویژهنامه «نسلکشی خاموش» که نیمرخ برای بررسی حملههای هدفمند بر هزارههای افغانستان منتشر کرده، بصیر آهنگ در گفتگو با ملیسا کیووندا روی نگاه جهان به نسلکشی هزارهها و امکانهای مبارزه با این وضعیت، بحث کردهاند.
اشاره: ملیسا کیووندا، استادیار و دکترای انسان شناسی در دانشگاه زاید ابوظبی است. او هم اکنون در حال انجام یک پروژه تحقیقاتی با پناهندگان افغان در آتن، یونان و در مورد فعالان جامعه مدنی هزاره در بامیان و کابل است. دکتر کیووندا انگیزه دارد که به درک وسیع تری از وضعیت فعلی افغانستان ، به ویژه با توجه به مسائل قومی و فرقه ای کمک کند. دکتر ملیسا تحقیقات خود را در جلال آباد در سال 2010-2011 آغاز کرد، جایی که او پروژهای را در مورد زنان پشتون که در سازمانهای انکشاف بینالمللی استخدام شده بودند، به پایان رساند. وی سپس رساله خود را در مورد هویت قومی هزاره در بامیان تاریخی نوشت.
بصیر آهنگ: حتما اطلاع دارید که حمله انتحاری که جلوی در یکی از پرجمعیتترین مکاتب در غرب کابل انجام شد و در این حادثه صدها دانش آموز کشته و زخمی شدند. سوال من از شما این است که شنیدن این خبر برای شما که در جریان رویدادهای مربوط به افغانستان هستید، چه واکنشی ایجاد کرد؟
ملیسا کیووندا: حملهای که اخیرا بر مکتب در دشت برچی اتفاق افتاد، متاسفانه مایه تعجب گردید. من انتظار داشتم که حملات بر هزارهها افزایش یابد. هم به این دلیل که معتقدم طالبان و دیگر گروههای افراطگرا در سایه انکشافات سیاسی اخیر قدرت بیشتر یافتهاند و هم به این دلیل که در این اواخر به دلیل سقوط دادن یک هلیکوپتر احساسات ضد هزارگی در رسانهها شدت گرفت. برای من شخصا درک حمله بر مکتب از راه دور بسیار دشوار بود. من با مردم هزاره در افغانستان احساس نزدیکی دارم و از اینکه این حمله توجههای بینالمللی را به خود جلب نکرد، حس یاس و ناامیدی دارم.
وقتی ما شبکههای اجتماعی را بررسی میکنیم میبینیم که بسیاری از کاربران افغانستان تصور میکنند که جامعه جهانی در مقابل فجایعی مثل همین فاجعه فقط به محکوم کردن بسنده میکنند و علاقهای ندارند که واکنش بیشتر و عملیتری در مقابل فجایع این چنینی انجام دهند؛ نظر شما چیست؟
این درست است که جامعه جهانی تنها به محکوم کردن اکتفا کرده و کار دیگری انجام نمیدهد (و حتی در بعضی از موارد به اندازه کافی محکوم هم نمیکند.) به عنوان مثال واکنش ایالات متحده به حمله به دانشآموزان بسیار ضعیف بود. متاسفانه جامعه جهانی بخصوص ایالات متحده امریکا تصمیم گرفته است که نیروهای نظامی خود را از افغانستان خارج کند و برایشان مهم نیست چه حملاتی در افغانستان بوقوع میپیوندد (تنها چیزی که ممکن است این دیدگاه را تغییر دهد، وقوع حملات بینالمللی است). فکر میکنم تا جایی که مربوط به اقدامات عملیتر میشود. بهترین کار این باشد که وضعیت مردم هزاره به رسمیت شناخته شود. به این معنا که اذعان شود که این مردم بخاطر قومیت و مذهبشان یا به این دلیل که در گذشته مواجه با نسلکشی بودند، هدف قرار میگیرند. اما باید صادقانه بگویم که حتی این موضعگیری هم انتظار نمی رود. زیرا افغانستان برای جامعه جهانی اولویتش را از دست داده است. هر چند این درست نیست اما واقعیت به همان سو روان است.
به نظر شما آیا این حمله به اندازه قتل جورج فلوید که در امریکا اتفاق افتاد، توانست توجهات جهانی را به خود جلب کند؟
فکر میکنم قتل جورج فلوید توجهات بیشتری را به خود جلب کرد، بیشتر این توجهات به آن دلیل بود که جنبش اعتراضی برخاسته از آن حادثه در ایالات متحده بعدتر در سراسر جهان گسترش یافت. فکر نمیکنم که جنبش اعتراضی مشابه در افغانستان باعث جلب توجه جدی بینالمللی بر مسایل هزارهها شود. چنین حملاتی در افغانستان از زاویه دید شرق شناسی به عنوان منازعات قومی و قبیلهای تلقی میشود و این بدان معناست که جامعه جهانی علیرغم نادرستی چنین حملاتی را نادیده میگیرد. هر چند اعتراضات هزارهها با حملات متقابل و ناامنی شدید مواجه است. حملات بر جنبش اعتراضی روشنایی در سال 2016 از جمله این اعتراضات میشود.
آنچه تاکنون رخ داده است اشاره من به کشتار دانش آموزان در چند روز گذشته و در سال های گذشته و کشتار زنان و نوزادان در بیمارستان مخصوص پزشکان بدون مرز در غرب کابل است. آیا به نظر شما ما شاهد یک نسلکشی قومی هستیم؟
به نظر من کسانی که این حملات را برای کشتن دانش آموزان هزاره یا قتل زنان و کودکان در بیمارستان مرتکب میشوند. هدفشان ارتکاب نسلکشی است. من هیچ توجیه دیگری برای کشتن مادران و اطفال نوزاد یا کشتن دختران دانشآموز به این پیمانه نمیبینم.
شما حتما مطلع هستید که امروز کسانی مورد حملههای هدفمند قرار میگیرند که به ارزشهایی که جامعه جهانی در طول دو دهه اخیر میخواستند در افغانستان بیاورند، معنی بخشیدهاند. در این میان مسئولیت جامعه جهانی و حکومت افغانستان در قبال آنچه که به عنوان نسلکشی خاموش در حال اتفاق افتادن است، چیست؟
به نظر من جامعه جهانی نسبت به هزارهها و وضعیت زندگی آنان مسئولیت مهمی دارد، به اعتقاد من توافق انجام شده بین طالبان و ایالات متحده امریکا به قدر کافی بر این گروه فشار وارد نمیکند که از اقلیتها حفاظت کند. برعکس این توافق منافع طالبان را تامین کرده و خواستههای اندکی از آنان دارد. همچنین فکر میکنم به رسمیت شناختن اینکه اینگونه حملات بر هزارهها به قصد ارتکاب نسلکشی یا پاکسازی قومی انجام میشود، یک ضرورت است. این کار میتواند فشار بیشتری به گروههایی وارد کند که هزارهها را هدف قرار میدهند.
به نظر شما مردمی که به طور هدفمند مورد حمله قرار میگیرند، در قبال این فجایع چه باید بکنند؟
به نظر من مردم هزاره از یک طرف به همین روند یعنی توانمندساختن خود از طریق آموزش، مشارکت دموکراتیک و غیره ادامه دهند. از سوی دیگر مردم هزاره نیاز دارند که حفاظت از خود را خودشان برعهده بگیرند. واضح است که آنان نمیتوانند در این امر به حکومت افغانستان یا جامعه بینالمللی اتکا کنند و متاسفانه گزینه دیگری هم وجود ندارد. البته قبلا گامهایی در این زمینه برداشته شده است. در عین حال باید به وضوح به جامعه جهانی و همچنین به جوانب داخلی این پیام داده شود که این نوع دفاع از خود جنبه تقابل با حکومت ندارد.