نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

پیام ما به قاتلان مان: هیچ چیزی مانع ما نمی‌شود!

رویا طاها توسط رویا طاها
2 جوزا 1400
0
0
اشتراک‌گذاری‌ها
66
بازدید‌
Share on FacebookShare on Twitter

دو روز از فاجعه مکتب سیدالشهدا گذشته بود و رمضان به اخرین روزهای خود نزدیک می شد. برخلاف انتظار شفاخانه علی جناح شلوغ و پر از ازدحام جمعیت به نظر نمی رسید ساعت دو و نیم بعد از چاشت را نشان می‌داد. محوطه بیرونی شفاخانه در سکوت فرو رفته بود، گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است. از شعبه معلومات، آدرس بخش ویژه زخمی های فاجعه را گرفتم.   

«فقط همین دختر را داشتم»

زمانیکه از زینه‌ها بالا می‌شدم چشمم به مردی خورد که در گوشه‌ای با موبایل صحبت می‌کرد، از چهره آشفته و غمناکش همه چیز به وضوح دیده می‌شد، گفتم: می‌توانید چند لحظه‌ای در مورد این رویداد با من صحبت کنید؟ درحالیکه گلویش را بغض گرفته و اشک در چشمانش حلقه زده بود فقط گفت «تا هنوز نیافتم» بعد با عجله بیرون شد.

درمنزل دوم شفاخانه، مادری را متوجه دیدم که سرگردان بود و مدام راه می‌رفت، او با بغض می‌گوید: «طاقت حرف زدن را ندارم، پاره تنم در داخل با مرگ دست وپنجه نرم می‌کند، من فقط همین دختر را داشتم.»

«ما می‌سازیم تا نسل بعدی قربانی نشود»

در داخل بخش اورتوپیدی شفاخانه می‌رسم به نخستین اتاقی که دو نفر از زخمیان در آنجا بستری است. دروازه اتاق را باز می‌کنم؛ دو دختر را می‌‌بینم که روی تخت خوابیده‌اند، در اطراف تخت، پدر و مادری در سکوت به دختر خوابیده در تخت چشم دوخته‌اند. او، حمیده متعلم صنف دهم مکتب سیدالشهدا است. او با نگاهی کم رمق به مادرش می‌نگرد و می‌گوید: «زمان برگشت از مکتب به سوی خانه همراه دوستم در حال صحبت بودیم که یکدفعه‌ای نفهمیدم چی شد، افتادم زمین و بی‌حال بودم بعد از اینکه به هوش آمدم، یک دستم جدا شده بود. زمانی که می‌خواستم بلند شوم، انفجار دوم رخ داد، بعد خاله مکتب را دیدم که گریه می‌کند.»

حمیده دوباره به دستش نگاه کرد و بغض کرد، در حالیکه تلاش می‌کرد، مانع اشک‌هایش شود، می‌گوید: «آینده این سرزمین در دست ما است. ما باید بسازیم تا نسل بعدی قربان نشود.»

شریفه 12 ساله نیز با حمیده در یک اتاق بستری است. هر چند جراحت جسمی عمیقی برنداشته است اما مادرش می‎گوید: «از زمانی که شریفه به هوش آمده با هیچ کسی حرفی نزده است.» او شاهد کشته شدن بهترین دوستش بود.  

زینب ۱۳ ساله یکی دیگر از زخمی‌های فاجعه ۱۸ ثور است که در کنار اتاق حمیده بستری است. او دانش آموز صنف هفتم مکتب سیدالشهدا بود. زینب می‌گوید: از مکتب بیرون شده بودم و به سمت کوچه می‌رفتم که انتحاری شد. نگران شدم و به دنبال خواهرم به سوی مکتب رفتم. متوجه شدم که از دستم خون می‌آید، از هوش رفتم.» مادر زینب می‌گوید که دخترش خیلی زود خوب می‌شود. هر چند زینب جراحت عمیقی برنداشته است؛ اما از لحاظ روحی آسیب شدیدی دیده و دیگر سخن از مکتب نمی‌گوید.

هیچ چیزی مانعم نمی‌شود

همچنان بخوانید

کوچ اجباری هزاره ها

سرنوشت خانواده‌ای که از قتل عام هزاره‌ها در مزار جان به سلامت برد

21 جدی 1401
تظاهرات برلین: نسل‌کشی هزاره‌ها را متوقف کنید

تظاهرات برلین: نسل‌کشی هزاره‌ها را متوقف کنید

15 قوس 1401

در اتاق کناری، مجروح دیگری را می‌بینم. در اولین نگاه چشمم به سوختگی صورتی می‌افتد که در حادثه روز شنبه ۱۸ ثور سوخته است. مریم دانش آموز صنف هفت است. پدرش چنان غرق تماشای دخترش شده که گویا سال‌ها از او دور بوده است. پدرش وقتی متوجه حضورم در اتاق می‌شود؛ زود از جا بلند می‌شود و لبخند تلخی بر لبانش نقش می‌بندد و می‌گوید: «پدر هستم، درکم کنید و بیرون می‌شود.» مریم می‌گوید: «من با انتحاری فاصله کمی داشتم، دوستانم هر طرف افتاده بودند، دست و رویم سوخته و پایم زخمی شده بود. همه جا جیغ و فریاد بود. کمی مکث می‌کند و می‌گوید خیلی وحشتناک بود، از هم صنفی‌هایم هیچ خبری ندارم، نمی‌فهمم کشته یا زخمی شدند.» بعد در حالیکه اشک می ریزد، می‌گوید: «پیامی دارم به عاملان (فاجعه) من به هدفم می‌رسم هیچ کسی و هیچ چیزی مانع رسیدن به هدف‌هایم شده نمی‌تواند.»

شفاخانه را ترک می‌کنم؛ اما این تنها شفاخانه ای نیست که کشته و زخمی‌های رویداد روز شنبه در آن آورده شده است. ده‌ها زخمی این حمله تروریستی در چند شفاخانه‌ شخصی و دولتی دیگر در شهر کابل بستری هستند.آخرین آماری ه وزارت داخله ارایه کرده، بیش از ۸۰ کشته و۱۵۰ زخمی را تایید می‌کند.

کلمات کلیدی: مکتب سیدالشهدانسل‌کشیهزاره‌ها

مطالب مرتبط

کوچ اجباری هزاره ها

سرنوشت خانواده‌ای که از قتل عام هزاره‌ها در مزار جان به سلامت برد

21 جدی 1401
تظاهرات برلین: نسل‌کشی هزاره‌ها را متوقف کنید

تظاهرات برلین: نسل‌کشی هزاره‌ها را متوقف کنید

15 قوس 1401
نسل‌کشی هزاره‌‌ها؛ روایت قتل عام دو خانواده توسط طالبان در دایکندی

نسل‌کشی هزاره‌‌ها؛ روایت قتل عام دو خانواده توسط طالبان در دایکندی

5 قوس 1401

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00