نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

از من دور شو، من نجسم

8 جوزا 1400
0
0
اشتراک‌گذاری‌ها
583
بازدید‌
Share on FacebookShare on Twitter

از من دور شو، من نجسم – تجارب دختران از شرم و ننگ پنداری پریود

بهشته رحمانی

این نخستین باری است که من در این مورد مینویسم و برای این نخستین بار میخواهم دو خاطره ام را در رابطه به قاعدگی با شما شریک بسازم. هنوز هم مثل دیروز به یاد دارم، زمانی که صنف دهم مکتب بودم و تا آن زمان تنها کلمه‌ای که بخاطر کاربرد و اسم بردن بجای قاعدگی بلد بودم کلمه (مریضی) بود.

یکی از روزها خواستم در کنار یکی از همصنفانم که در چوکی آخر صنف نشسته بود، بنشینم و در مورد موضوعی صحبت کنم، اما با کمال تعجب آن دختر خانم با دستش مرا کنار زد و مانع نشستنم در کنارش شد. بلافاصله قبل ازاینکه من چیزی بگویم، گفت دورتر بنشین من (نجس) هستم و هنوز (پاک) نشده‌ام. چشمانم از حدقه بیرون شد و حیران ماندم. برای اینکه علت استفاده از این کلمات را نمی‌دانستم، تا دو روز دیگر با خود فکر میکردم این دختر چی کاری کرده که نجس شده؟ آیا اشتباهی از او سر زده؟ آیا کسی بالایش تجاوز کرده؟ آیا در وقت آمدن به مکتب چیزی به لباسش پریده؟ و هزار آیاهای دیگری که ذهنم را درگیر خودش کرده بود، تا اینکه صد دل را یک دل کرده و موضوع را با مادرم در میان گذاشتم و او با لبخندی توضیح داد که هدف آن دختر خانم چه بود.

این شاید یکی از صدها خاطره‌ای از موضوع قاعدگی باشد که من به یاد دارم. اینکه چنین مسایل حتا میان خود زنان هم با رمز و شفرها بیان و یاد می‌شود، تنها یک بْعد مساله است، بْعد دیگر و بزرگتر آن برمی‌گردد به محیط و ماحول‌های مردانه، مثل دواخانه‌ها، دکان‌های فروش وسایل بهداشتی وغیره… زمانی که هنوز در کابل زندگی می‌کردم، به یکی از دکان‌های نزدیک خانه برای خرید نوار بهداشتی رفتم، روال همیشگی اینگونه بود که دکاندار نوار بهداشتی‌ها را در خریطه‌های پلاستیکی سیاه می‌گذاشت که اتفاقا آنروز خریطه‌ها تمام شده بود. نزد من خریطه پلاستیکی سفید رنگ بود، آنرا به منظور گذاشتن نوار بهداشتی‌ها پیش کشیدم اما یکباره دکاندار سرش را نزدیک آورد و با صدای بسیار پایین و آهسته گفت (ایسوکو دستکولته که داخل او بانم که کسی نبینه، از این خریطه معلوم میشه). تعجب کرده بودم با شنیدن این حرف و مانده بودم که بخندم یا بگریم؟ حرفی بزنم یا سکوت کنم؟ اما در آن لحظه تنها حرفی که لازم دیدم به آن مرد بگویم این بود که چرا برادر مگر دزدی می‌کنم؟ و یا خرید نوار بهداشتی که ضرورت طبیعی من است، شرم است؟ از من بیشتر آن مرد با شنیدن این حرف متعجب شد و با نگاه‌های خیره‌ای که بطرفم داشت ظاهرأ چیزی نگفت ولی شاید با خودش گفته که این زن چقدر بی‌ادب و بی‌حیا بود.

همان گونه که من تا امروز مسایلی ذهنم را درگیر کرده است، مثل اینکه مردانی با همچین فکرهایی چه تصوری از این موضوع دارند؟یا اینکه مردانی مثل این آقا شاید فکر کنند که قاعدگی زنان موضوع شرم‌آوری است که فقط آنانی که نوار بهداشتی می‌فروشند، در موردش می‌دانند و دیگران نمی‌دانند،

همچنان بخوانید

پریود و حقارت

پریود و حس حقارت

14 حوت 1401
روز جهانی دختر و سه معضل بزرگ دختران در افغانستان

روز جهانی دختر و سه معضل بزرگ دختران در افغانستان

13 دلو 1401
کلمات کلیدی: پریودقاعدگیقاعدگی تابو نیست

مطالب مرتبط

پریود و حقارت

پریود و حس حقارت

14 حوت 1401
روز جهانی دختر و سه معضل بزرگ دختران در افغانستان

روز جهانی دختر و سه معضل بزرگ دختران در افغانستان

13 دلو 1401
بهترین راه برای شکستن تابوی قاعدگی آموزش است

بهترین راه برای شکستن تابوی قاعدگی آموزش است

8 جوزا 1401

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00