نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • چندرسانه‌یی
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

توهم دانایی

  • نیمرخ
  • 9 جوزا 1400

رها احمدی، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی

ما انسان‌ها چهار مرحله آگاهی داریم. مرحله اول نمی‌دانیم که نمی‌دانیم است. این مرحله، مرحله ناآگاهی است، یعنی افراد دانش، اطلاعات و تجربه  در بافتار کنونی و گذشته نسبت به موضوع خاصی ندارند و اساسا نمی‌دانند هم نسبت به آن موضوع بی اطلاع هستند. در نتیجه از آن جایی که آن موضوع را نمی‌شناسند فکر خاصی هم نسبت به آن ندارند، احساس خاصی را هم در رابطه با آن تجربه نمی‌کنند در نتیجه رفتاری هم در برابر آن موضوع از خود نشان نمیدهند و منفعل هستند، به نوعی می‌توانیم بگوییم که اینجا خاموشی و تاریکی نسبت به موضوع وجود دارد. مرحله دوم مرحله می‌دانم که نمی‌دانم است، هنگامی که افراد روحیه یادگیرنده، انعطاف پذیره و فعالانه ای در ارتباط با محیط و دیگران  داشته باشند و در مسیر دانایی قرار داشته باشند به صورت پیوسته وارد مرحله می‌دانم که نمی‌دانم می‌شوند، در این مرحله افراد آگاه می‌شوند و می‌دانند که موضوعی است که نسبت به آن بی اطلاع هستند ممکن است بعضی از افراد در این مرحله باقی بمانند و متوقف شوند که اصطلاحا می‌گوییم این افراد می‌دانند که نمی‌دانند ولی فعالیتی هم در جهت دانستن نمی‌کنند و منفعل هستند اما عده دیگری که می‌دانند که نمی‌دانند در جهت شناسایی آن موضوع و رویداد ناشناخته می‌روند، در نتیجه وارد مرحله می‌دانند که می‌دانند می‌شوند، در این مرحله افراد دانش، اطلاعات و تجربه شان نسبت به اتفاق کامل شده است و نسبت به موضوع آگاهی دارند و در صورتی که این دانش و آگاهی وارد فعالیت روزمره افراد شود، سبک زندگی آنها را تغییر دهد و باعث شود که افراد آگاهانه و بالغانه فکر، احساس و رفتار کنند، دانایی تثبیت می‌شود و افراد در مسیر دانایی پیش می‌روند اما زمانی که افراد از دانش و اطلاعات و تجربه‌هایشان در زندگی روزمره استفاده نکنند افراد وارد مرحله ناآگاهی می‌شوند و افراد در این مرحله در وضعیت نمی‌دانند که می‌دانند هستند.

این مسیر طبیعی یادگیری و آگاهی در افرادی است که بی واسطه و مستقیم پدید‌ها را تجربه کنند و تحت تاثیر گذاره‌های فرهنگی و اجتماعی زمان خود نباشند. اما هنگامی که پدیده‌ها و موضوعات طبیعی در آمیختگی با متغیرهای فرهنگی، جنسیتی و ایدئولوژیکی تقسیم‌بندی می‌شود، یادگیری افراد، یادگیری سودمند و بی‌طرف نخواهد بود. نظام‌های موجود تعیین می‌کنند که افراد چه چیزی را بدانند و چگونه بدانند. چنین وضعیتی باعث ایجاد مرحله توهم دانستن در افراد می‌شود، در این مرحله که افراد در توهم دانستن به سر می‌برند تصور می‌کنند که “می‌دانند که می‌دانند”، اما این “می‌دانند که می‌دانند” آنها می‌دانندی است که واقعیت آن دستکاری شده است برای اینکه افراد در قالب‌های مشخص و از پیش تعیین شده قرار بگیرند و بر اساس آن پرورش یابند. قالب‌های که پیش برنده ایدئولوژی نظام موجود است.

زنان همواره  یکی از موضوعاتی هستند که نظام مردسالار جامعه افغانستان واقعیت‌های وجودی آنها را سرکوب، مخفی و انکار کرده و مفاهیم را آنگونه که امکان ستم بر زنان را تسریع و تسهیل کند بازتعریف کرده است. یکی از این موضوعات مسأله قاعدگی یا عادت ماهوار زنان است، قاعدگی یا عادت ماهوار همچون سایر موضوعات مربوط به زنان دارای بار ارزشی منفی و صحبت کردن از آن ممنوع است، که به زنان احساسی از شرم وگناه را میدهد. در اینجا موضوعی زیستی و طبیعی از آنجایی که مربوط به زن و بدن زنان است مورد قضاوت ارزشی قرار گرفته و به عنوان پدیده ای ناپاک، گناه آلود و نجس تعریف شده است که در زنان وجود دارد. در اینجا نوعی از گفتمان مسلط و زن ستیز را می‌بینیم که در ابتدا موضوعی زیستی را به موضوعی قابل ارزش گذاری و نگاه شونده تقلیل داده است و از سوی دیگر زن را به عنوان موجودی در نظر گرفته است که هر ماه این ناپاکی را تجربه می‌کند، و در ماه چند روزی را ناپاک می‌شود و از این طریق زن را نیز ارزش گذاری فرهنگی و سنتی می‌کند، این پدیده تضاد و مقایسه ای را ایجاد می‌کند، بدین صورت که زنان به دلیل تجربه‌های ناپاکی ارزشی کمتر نسبت به مردان دارند و مردان بر زنان برتری دارند از این رو می‌توانند مالک و صاحب قدرت، اختیارات و فرصت بیشتری نسبت به زنان باشند. این تضاد و مقایسه علاوه بر اینکه در مردان احساس برتری را ایجاد می‌کند و به آنها امتیازات، قدرت و تسلط بیشتر میدهد از سوی دیگر در زنان احساسی از ناپاکی و گناه آلوده بودن را ایجاد می‌کنند و آنها را آماده می‌کند تا تصور کنند که ستم و تبعیض علیه آنها رواست زیرا دارای نقص و ناپاکی هستند.

هم زنان و هم مردان در اینجا با گفتمان اطمینان بخش، از پیش تعیین شده، و دارای یقینی در رابطه با قاعدگی مواجه هستند که «می‌دانند که می‌دانند» آنها را تعیین و توهم دانایی را در آنها ایجاد می‌کند، به زنان اطمینان می‌دهد که باید شرم کنند و به مردان اطمینان میدهد که باید دوری کنند، به هر دو می‌گویند با پدیده ای ناپاک مواجه هستند که نباید در موردش صحبت کنند. در حالیکه حداقل نصف انسان‌های روی کره زمین هر ماه ریزش دیواره رحم و خون ریزی حاصل از آن را تجربه می‌کنند، تجربه ای زیستی که امکان خلق و آفرینش را ایجاد می‌کند.

همچنان بخوانید

روز جهانی دختر و سه معضل بزرگ دختران در افغانستان

روز جهانی دختر و سه معضل بزرگ دختران در افغانستان

13 دلو 1401
بهترین راه برای شکستن تابوی قاعدگی آموزش است

بهترین راه برای شکستن تابوی قاعدگی آموزش است

8 جوزا 1401
موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: پریودقاعدگی تابو نیست
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
چندهمسری
هزار و یک شب

چندهمسری؛ پاداش زنی که با پول معلمی خرج دانشگاه شوهرش را داد

16 دلو 1401

مروارید در تمام قریه یگانه دختری بود که بیشترین خواستگار را داشت. او دختر باسواد بود و در امور منزل هم به قول زنان قریه، از هر انگشتش هنر می‌بارید. همه می‌خواستند مروارید عروس‌شان شود.

بیشتر بخوانید
زنی که باربار زندگی می‌سازد
هزار و یک شب

زنی که باربار زندگی می‌سازد

13 دلو 1401

گل‌واری 25 سال پیش به خدادا، پسر همسایه‌اش دل می‌بندد و قصه‌ی دلدادگی‌شان نقل مجلس محله می‌شود. قدرت این دلدادگی هردو را به‌هم می‌رساند. پس از دو سال زندگی مشترک، همراه با شوهر و خانواده‌ی...

بیشتر بخوانید
نجمه
هزار و یک شب

زنی که برای آینده‌ی دخترش خانه را ترک کرد

17 دلو 1401

نجمه را در پانزده سالگی به شوهر دادند. خودش می‌گوید به راستی مرا به شوهر دادند، من چیزی از ازدواج نمی‌دانستم.شانزده ساله بود که دختری به دنیا آورد و اسمش را گلنار گذاشتند.

بیشتر بخوانید
ازدواج مجازی
هزار و یک شب

چهار سال ازدواج در فضای مجازی

11 دلو 1401

زندگی در منطقه‌ی اعیان‌نشین شهر کابل به خوبی پیش می‌رفت. بدون هیچ محدودیتی به مکتب رفتم و درس خواندم و برای خودم رویاهایی بافته بودم.

بیشتر بخوانید
زن چهارم
هزار و یک شب

روزی که زن چهارم پدرم پسر زایید

8 دلو 1401

پدرم پسر می‌خواست. او همیشه آرزو می‌کرد که پسردار شود. برای همین چهار بار ازدواج کرد. هیچ‌کس نمی‌توانست با او مخالفت کند. همین‌که حرفی می‌زدیم به دهان ما محکم می‌کوبید.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل، بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • چندرسانه‌یی
EN