اشاره؛ وجیهه رستگار، یکی از زنان پیشگام موسیقی افغانستان به شمار میرود، وی حدود سه دهه تجربه هنری در عرصه موسیقی دارد. وی و همسرش فرید رستگار به عنوان یک زوج هنرمند به شمار میروند. وجیهه رستگار هنر موسیقی را از دوره مکتب آغاز کرد و بعدها به گروه هنری موسیقی گل سرخ پیوست. وی در دو دوره پرآشوب تاریخ سیاسی افغانستان یعنی هفت و هشت ثور در عرصه موسیقی فعال بود، البته این دو دوره تاریخی در فعالیتهای این هنرمند بیتاثیر نبود، وجیهه تلاش میکرد در آن دوره تاریخی برای مردم خسته از ایدئولوژیهایی که برای آنها فقر و جنگ را به ارمغان آورده بود، فضایی برای تنفس در هنر و فرهنگ افغانستان بوجود آورد. در همان سالها یکی از آهنگهای وی به نام «نازی همدم من» با صدای وی در افغانستان و کشورهای فارسی زبان در منطقه با استقبال چشمگیری همراه شد. وجیهه رستگار در طول این سالها بارها در سفر افغانستان به همراه همسرش فعالیتهای هنری در عرصه موسیقی داشته است. موضوعات میهنی و حماسی از جمله موضوعاتی است که وی و همسرش به عنوان زوج هنری در آلبومهایشان به آن میپردازند. آهنگ سرباز یکی از تازهترین آهنگهای این زوج هنری است.
نیمرخ: فضای هنر و موسیقی برای زنان در دورهای که شما وارد این عرصه شدید، چگونه بود؟
وجیهه رستگار: باید بگویم زمانی که من به آوازخوانی شروع کردم تا آن زمان هم ساده نبود. اینکه منحیث یک دخترخانمی روی پرده تلویزیون ظاهر میشوی یا صدایت از موجهای رادیو شنیده میشود. من در ابتدای شروع به فعالیت در عرصه موسیقی با مشکلات خانوادگی و اجتماع مواجه شدم، اما دولت بستری آماده کرده بود؛ برای فعالیت زنان در همه عرصهها بخصوص عرصههای هنری و فرهنگی. اما متاسفانه نسل امروزی در هنر آوازخوانی سطحینگر شدهاند. بیشتر روی تصویر تاکید میشود تا اینکه بر متن شعر توجه شود و اینکه چگونه بتوان موسیقی خوب ارائه کرد. موسیقی سطحی شده امروز نمیتواند با عمق جامعه فرهنگی ارتباط بگیرد. برخی از دخترهایی که وارد دنیای موسیقی افغانستان شدهاند، از خارج از مرزهای افغانستان آمدهاند و درک عمیق از جامعه افغانستان ندارند و دخترانی که استعداد خوبی در هنر آواز داشتند، بخاطر شرایط خاصشان نتوانستند ادامه دهند. اگر من هم با سه دهه تجربه در هنر آواز، بخواهم یک آهنگ را نقد کنم، این طور برداشت میکنند که میخواهم حسادت کنم. از طرفی ما در عرصه موسیقی کسی را نداریم که برای بهبود وضعیت موسیقی افغانستان نقد بنویسد یا نقد کند.
آیا در دوره ورود شما به دنیای موسیقی، مثل امروز مساله افراطگرایی دینی وجود داشت؟
در این دوره، افراطگرایی بیش از گذشته شده است. در این دوره مشکلات برای زنان در عرصه هنر فوقالعاده زیاد است، وقتی یک زن در پرده تلویزیون در استیج آواز ظاهر میشود، شما میبینید که چگونه با یک آوازخوان برخورد میشود.
میتوانیم بگوییم که جامعه موسیقی افغانستان تحت تأثیر فضای مردسالار بوده؛ یعنی موسیقی مردسالار داشتیم؟
بلی، نه تنها در زمینه موسیقی که در زمینه شعر هم از شاعران معاصر تا شاعران گذشته متاثر از فضای مردانه بوده است. هر چند امروز دخترخانمهای جوان شاعری هستند که شعرشان آدم را امیدوار میکند.
یعنی ما سبک زنانۀ موسیقی نداریم؟
البته که ما موسیقی زنانه داشتیم؛ وقتی بخواهیم تحقیق کنیم که درباره سرچشمه موسیقی زنانه متوجه می شویم که از مجالس بسیار خودمانی در هر ولایت بوده شکل گرفته است. خانم هایی بودندکه با دف و با آلات موسیقی بسیار اصیل افغانستان می خواندند. متأسفانه تعصب باعث شد که اینها رشد نکنند و سانسور شوند. تحقیق در مورد موسیقی زنان در افغانستان یکی از کارهایی است که می خواهم انجام دهم. در حالیکه شما به هر ولایت افغانستان از بامیان گرفته تا هرات و قندهار بروید، این موسیقی را می شنوید. در این چند سال نسل دیگری روی کار آمد که اگر آنها را نسل آماتور بنامیم با روش های کاملا جدیدی از خارج از افغانستان آمدند و موسیقی تلفیقی را شکل دادند و تا حدی شکل موسیقی بومی ما را تغییر دادند.

همان طور که شاهد هستید، امروز دختران جوان علاقمند به هنر آوازخوانی در برنامه هایی مثل ستاره افغان شرکت می کنند تا شانس خود را برای مطرح کردن صدایشان امتحان کنند، در دوره ای که شما وارد این عرصه شدید؛ چنین فضایی برای دختران بود؟
در دوره ما، برای اینکه یک دختر آوازخوان شود با این چالشها و تهدیدهایی که امروز دختران مواجه هستند، مواجه نمیشد. در زمانیکه ما شروع کردیم، بندرت دختران جوانی بودند که آواز میخواندند، ولی اگر امروز دختری باشد که صدای گیرایی داشته باشد، خانواده و اجتماعش این شانس را به او نمیدهند که وارد عرصه هنر موسیقی شوند و بحث تهدیدها هم مطرح است. من دختران بسیار با استعداد و خلاقی را سراغ دارم که شانس این را ندارند که آواز بخوانند.
شما در این مدتی که آواز را شروع کردید، بدنبال چه بودید و چه میخواستید؟
این که به عنوان یک زن من میتوانم از طریق هنر و آواز خود و همین استیج که برای من داده میشود، علیرغم نگاه متعصب و مردانه هنر و توانایی دارم.
یکی با قلم و یکی با صدای خود این توانمندی را نشان میدهد. من میتوانم با صدای خود نه تنها برای ملت خود بخوانم و در کنار ملت خود باشم؛ بلکه میتوانم از حنجره خود فریاد بزنم حرفها و دردهایی را که در گلوی زنی مانده که در کابل یا ولایات دیگر زندگی میکند. اگر هر زنی در برابر کار خود تعهد داشته باشد و باور به راهی که در پیش گرفته است، باور داشته باشد و نترسد، کسی نمیتواند مانع شود.
شما وقتی آهنگ «نازی همدم من» یکی از ماندگارترین آهنگهایتان را خواندید، این آهنگ را در چه حال و هوایی خواندید و جامعه چقدر با این آهنگ ارتباط برقرار کرد؟ خصوصاً که میدانید در جامعه فارسی زبان جدا از افغانستان حتا ایران و تاجیکستان مردم به شکلی آن را بازخوانی کردهاند.
رستگار: برای من واقعا جالب بود. این آهنگ جزئی از یک آلبوم من به نام «از راه دور آمدی، چه ناصبور آمدی» از ساختههای صبوری بود. داوود جان سرخوش هم این آهنگ (اهنگ از راه دور آمدی..) را همزمان اجرا کرد البته با یک تفاوت زمانی که ما خبر نداشتیم از همدیگر؛ او هم اجرا کرده و من هم. ایشان هم فوق العاده زیبا اجرا کردند داوود جان سرخوش. به هر صورت در آن آلبوم، آهنگهای جدیتری از این داشتم و فکر نمیکردم، این آهنگ تا این اندازه استقبال شود. «نازی همدم من» یک آهنگ واقعاً فلوکلوریک بود که خواستم اجرایش کنم؛ چون خوش داشتم و معمولاً وقتی که ما جشنهای خوشی داشتیم، این آهنگ خوانده میشد. در آن زمان، زمانی بود که طالبها آمدند و مسأله بامیان پیش آمد و من آهنگ «لولی لولی باچه مره» خواندم، «از راه دور..» را خواندم. البته آنها هم آهنگهایی بودند که مطرح شدند؛ ولی بیشتر فوکس سر آهنگ «نازی همدم من» بود که البته باید بگویم که آهنگ «لولی لولی باچه مه» هم جای خود را گرفت و من بسیار بسیار پیامهای خوبی را دریافت کردم و این شعر در زمانش آگاهانه سروده شد. آنوقت من فکر کردم «نازی همدم من» یک آهنگ ضمنی زیبا و فولکلوریک است، این آهنگ فوق العاده مطرح شد، در بیرون از افغانستان قسمی که شما گفتید، آوازخوانهای ایرانی خواندند و حتا ادعا کردند که آهنگ ایرانی است. ما رفتیم مصاحبههای داشتیم در بی بی سی و دیگر رسانهها که نی این آهنگ ریشهاش، ریشه افغانی است و این آهنگ فولکلوریک است. برای من جالب بود، همه تشویق میکردند. خوش بودند، من هم خوش بودم که آهنگی خواندم که مورد توجه مردم واقع شده است، ولی واقعیتش بگویم این آهنگ زیاد هم برای من مهم نبود.

شما یکی از زنهای تابوشکن دوره خود بودید و جامعه مردسالار احتمالا خیلی آسان نمیتوانست بپذیرد، زنهای مثل شما را، چگونه زنی مثل شما با یک آوازخوان مثل خود ازدواج میکند؟
باید بگویم من و فرید با عشق و محبت با یکدیگر ازدواج کردیم، یعنی پلان دیگری در پشت ازدواج مان نبود. فرید از موزیکرهایی است که من واقعا به او افتخار می کنم. او قبل از من وارد عرصه موسیقی شده بود و هنرمند فوق العاده مستعدی و برای من الگو بوده است. من همیشه فوق العاده خوش بودم که رستگار را در کنار خود داشتم و دارم. فرید تا امروز از من حمایت کرده و در کنارم بوده و از این لحاظ احساس خوشبختی می کنم. همچنین مطرح شدن ما منحیث یک زوج به ما امکان داد تا نشان دهیم آن طور هم که برخی فکر میکنند که یک دختر یا یک خانمی که در صحنه هنر ظاهر میشود، از لحاظ اخلاقی یا هر چیزی که اینها در موردش تبصره میکرد، شخص سالمی است.
اگر طالبان در حکومت افغانستان سهم بگیرند، نگرانیهایی از آینده موسیقی زنان در افغانستان وجود دارد. شما آینده موسیقی زن را چطوری میبینید، آیا زمانی که طالبها بیایند، باز هم زنان مجبورند در پستوی خانهها رانده شوند و صدای زن از هیچ رسانهای پخش نشود، شما چطور میبینید، آینده زنان را؟
وقتی طالب بخواهد صدای مرا ببندد، هیچ نیاید من صدای خود را همیشه میخواهم داشته باشم، اگر طالب امروز میآید که مانع از رفتن دختران به مدرسه شود و مانع سر کار رفتن زنان شود، این برای ما زنان قابل قبول نیست. نسل امروز، نسل دیروز نیست. نسل دورهای نیست که طالبان امارتشان را برقرار کردند. این را طالب باید بفهمد که در هیچ صورتی نمیتواند ارزشهای امارت را بر زنان افغانستان که کار و مبارزه کنند، بقبولاند.