نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

پشت‌پرده مسلح شدن زنان در شمال

  • نیمرخ
  • 6 سرطان 1400

اخیرا در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های افغانستان، خبرهایی در مورد مسلح شدن داوطلبانه تعدادی از زنان در ساحات شمال منتشر می‌شود. هر چند این حرکت در تاریخ معاصر افغانستان بی‌پیشینه نیست و قبل از جنگ‌های داخلی، حرکت‌های مشابهی از مانور نظامی زنان صورت گرفته بود، اما این حرکت‌ها برخاسته از خواست مشخص مردمی و حرکت خودجوش زنانه نبود و این حکومت بود که تعدادی از زنان و دختران را برای مانور نظامی آماده می‌کرد، اما در حرکت اخیری که در شمال افغانستان شاهد هستیم، زنان مسلح در سنین مختلفی هستند، با پوشش‌های مختلف و از بی‌سواد گرفته تا تحصیلکردگان دانشگاهی و از اقشار فرودست جامعه تا متوسط هستند.

به نظر نمی‌رسد که حکومت افغانستان برای مسلح کردن این زنان پلانی از قبل چیده باشد، درست است که حکومت افغانستان در دو دهه اخیر با حمایت‌های جامعه جهانی هزاران زن را در صفوف نیروهای امنیتی افغانستان آموزش داد و به کار گرفت و زنان در دو دهه اخیر بخشی از مسئولیت نظامی دفاع از جمهوریت را در برابر طالبان برعهده داشتند. با این حال این حرکت زنان در شمال را نمی‌توان در شمار اقدامات حکومت در دو دهه اخیر گذاشت. به نظر می‌رسد حرکت جمعی از زنان شمال در مسلح شدنشان بیشتر یک حرکت خودجوش مردمی باشد و حتی اگر به صورت نمادین باشد، هم بیانگر دو نکته کلیدی است.

اول اینکه زنان امروز چه در سن میانسالی و پیری و چه در سن جوانی با زنان دوره امارت تفاوت‌های چشمگیری دارند و اگر طالبان با تفکر واپسگرایشان بخواهند حکومت برپا کنند، این زنان هستند که با هر شکل ممکن در مقابل طالبان می‌ایستند و قرار نیست که با دستورات ارباب‌گونه طالبانی (آنطور که از لحن ذبیح الله مجاهد در توییتر استنباط می‌شود.) سرخم کنند و به پستوی خانه‌ها رانده شوند، حتی زنی که به جبر یا اختیار برقع می‌پوشد، هم دیگر به خواست طالبان تن در نخواهند داد. چه زنان خانه‌دار باشند یا صاحبان مشاغل در بیرون از خانه، روی حقوق اولیه با طالبان پا پس نخواهند کشید.

نکته دوم، حرکت زنان در شمال افغانستان خط بطلان بر برخی تصورات گذشته کشید که سخن گفتن از آزادی و حقوق زنان بر اساس پول و پروژه جامعه جهانی مشخص می‌شود. این حرکت نشان داد که زنان در هر قشر و طبقه اجتماعی که باشند، بی‌سواد باشند یا فارغ التحصیل دانشگاه به آزادی و حقوق اولیه‌شان اعتقاد دارند و پایش که برسد، برایش سلاح هم می‌گیرند.

ناگفته پیداست که حاکمیت طالبان چه تهدیدهایی را برای زنان بوجود می‌آورد. به نظر می‌رسد که حرکت زنان شمال در گرفتن سلاح فقط به شمال منحصر نشود، بلکه در دیگر مناطق افغانستان از پایتخت گرفته تا مناطق مرکزی و شرق و غرب هم زنان برای دفاع از آزادی و حقوقشان در برابر طالبان دست به سلاح ببرند. شاید آن روز دور نباشد که زنان مشرقی و جنوب هم انزوانشینی و سکوت در برابر پایمال شدن حقوق اولیه‌شان را در برابر تفکر طالبانی بشکنند.

همچنان بخوانید

Muhadisa Sarwari

دختری از افغانستان برنده‌ی جایزه‌ی 100 هزار دالری بنیاد لوران کانادا شد

11 حمل 1402
گل­ها خوب می­شناسند اندوه شکستن را

گل­ها خوب می­شناسند اندوه شکستن را

10 حمل 1402
موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
مادرم مرا فروخت
هزار و یک شب

مادرم مرا فروخت

10 حمل 1402

وقتی سیزده ساله شدم یک پیرمرد 72 ساله به خواستگاری‌ام آمد. مردم محل می‌گفتند که مرد پولداری است. مادرم چون شیفته‌ی پول و ثروت بود، با آنکه زندگی مان رو به بهبود شده بود، بازهم...

بیشتر بخوانید
تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد
هزار و یک شب

تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد

6 حمل 1402

یاسمن ۳۵ ساله است. زن قد کوتاه و لاغر اندام، با چشمان بادامی و رنگ گندمی که از فرط کار و فشار زندگی در دیار غربت دور چشمانش چین و چروک برداشته و قدش خمیده است.

بیشتر بخوانید
قربانی بد دادن؛ احساس می‌کنم سال‌هاست بر من تجاوز می‌شود
گزارش

قربانی بد دادن؛ احساس می‌کنم سال‌هاست بر من تجاوز می‌شود

9 حمل 1402

لیلا همانطور که روی سکو نشسته است و پشم‌ می‌ریسد، به غروب طلایی‌رنگ آفتاب تماشا می‌کند و آه بلندی می‌کشد. نخ پشم را دور سنگ‌ می‌پیچاند و چادرش را پیش‌ می‌کشد.

بیشتر بخوانید
عید زنان
هزار و یک شب

مردان عید دارند و زنان پاک‌کاری

5 حمل 1402

روز اول نوروز است. لباس و شال آبی‌رنگ و خامک‌دوزی را پوشیده‌ برای مبارک‌گویی سال نو راهی خانه‌ی اقوام و دوستانم شده‌ام. از دروازه که خارج می‌شوم، وارد جاده‌ی عمومی می‌شوم. نرم نرم باران می‌بارد. 

بیشتر بخوانید
فاطمه نیوشا - مهاجرت
هزار و یک شب

رویای معلمی و کابوس آوارگی

8 حمل 1402

پس از مدتی امتحان آزاد دادم و در بست معلمی کامیاب شدم. شغل معلمی یکی از آرزوهای دایمی‌ام بود. قبلا هر وقتی که معلم داخل صنف ما می‌آمد و تدریس می‌کرد، با خود می‌گفتم ایکاش روزی برسد...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00