نویسنده: نقیب آروین
چندی پیش که بحث قاعدگی تابو نیست، پیش آمد، به این فکر اندر شدم که در جامعهای مانند جامعه ما زنان در روستاها و همه جای کشور، چیگونه به این آگاهیها دست پیدا میکنند، چنین آگاهیهایی به دلیل اینکه جنبه شرعی هم دارد، باید از این منظر هم تفهیم شود.
شرح فقه حنفی و جعفری را زنان چگونه باید بدانند و این آموزهها را عملی کنند. آخوند بانو که از اساس نداریم. اینکه چرا نداریم هم علما تا حال در این باره ابراز نظری نکردهاند. در مورد همین موضوع قاعدگی از منظر دینی چیگونه وضاحت داده میشود و از چه طریقی؟ البته تنها زنان نیستند که برای دانستن امور شرعی زندگی روزمره خود جایی برای مراجعه ندارند .
عام مردم چه زن و چه مرد، امور روزمره و واجبات و فرایض دین و مسایل زندگی خود را اگر میخواهند بدانند و خود را بدین حدود عیار کنند، حدود را از کجا دریابند؟ بگذریم از مباحث و مسایل به روز و قابل بحث، آیا از سخنرانیهای طولانی، تکراری و سیاسی میشود، به این آموزهها پی برد؟ بعد این پرسش آمد که چرا به ویژه در فقه حنفی کتابهایی با نویسندههای معتبر با مخاطبسنجی و درنظر گرفتن ردههای سنی و پرسشهای مذهبی و با چاپ و کیفیت امروزی (نه از نوع منظره مرگ یا قصهخوانی پیشاور) نوشته و نشر نمیشود؟
شاید به حدودی چنین قدمهایی برداشته شده باشد و من بیخبر باشم اما به پیمانه قابل عرضی نبوده است. بعد میرسیم به فضای مجازی و امکانات به روزِ نشر و اشاعه دادههای مذهبی، در این قسمت نیز دست کم در حوزه فقه حنفی هیچ پایگاه و جایگاهی سامان نیافته است. شاید یکی از دلایل در این باب عدم دسترسی علمای سنتی به فضای مجازی و چاپ و نشر و از آن مهمتر اصل نوشتن و نویسندگی باشد. دلیل بعدی ممکن است این باشد که علمای دینی دانش اندوخته و درس و دانشگاه دیده بسیار به سرعت مشغول نقد سروش و مصطفی ملکیان و دیگر اندیوالانشان میشوند و به این مسایل سر تا نمیآورند.
شاید از من بپرسید که برادر تو چی کاره مملکت که در مورد مسایل دینی این مسایل را میگویی که البته حق هم دارید. من فکر میکنم چه روشنفکران دینی و چه جز آن، چیزهایی میگویند که خودشان، جناب میشل فوکو و قبض و بست تئوریک شریعت از آن سر در میآورد. یک زن در مورد قاعدگی و یا یک مرد در مورد چگونگی معامله ربا و سود به کجا دات کام مراجعه کند؟ مخاطب امروز علمای دین فرق کرده است، این امت امت فیسبوکدار، تلویزیونبین، درسخوان، کتابشناس و جهانبین هستند.
این جامعه نیاز دارد تا در روشنی آموزههای دین خود، به روش امروزین قرار بگیرد. درست همین جاست که خیلی از ابهامات، پریشانگوییها، خرافات و نقش آدمهای نادان در گیج کردن انسان این جامعه کاهش پیدا میکند. جامعه مسلمان نیاز دارد و حق هم دارد که در روند رشد اجتماعی خود، این مسایل را از عینک خود ببیند، نه از عینک یک ملای کمدان، بیخبر از دین و دنیا!
به مصلحت این جامعه است که در این خصوص کارهای ارزندهتری شود و روی این بخش سرمایهگذاری شود.