نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • چندرسانه‌یی
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

اندر این شهر قحط خورشید است | یادداشتی در باره‌ی زن‌نامه

  • نیمرخ
  • 8 سرطان 1400

نویسنده: فریحه ایثار

با این گفته‌‌ که «اندر این شهر قحط خورشید است» سخن را می‌آغازم. ما در شهری زندگی می‌کنیم که در هر عرصه‌ای دچار قحطی است: قحطی خردورزی، اندیشه، تولید دانش و معرفت مدون و مکتوب. قحطی و فقر تولید متن و محتوا به ویژه در باره‌ی مطالعات زنان از مسلط‌ترین رسم و درشت‌ترین ممیزه‌ی جامعه‌ی ما با سایر جوامع است.

در حالی‌که اندیشه‌ورزی مدون و مکتوب پایه‌‌ای‌ترین عاملی بر تشکل تمدن‌های بزرگ حوزه‌های تمدنی شرق و غرب و جنبش‌های فیمنیستی، آزادی‌خواهی و برابری در سرتاسر جهان است. مهم‌تر از همه، خط و کتابت است‌که دوران زندگانی انسان بر اساس آن به تاریخ و ماقبل تاریخ تقسیم می‌گردد. زیرا بشر توانست با اختراع خط دانش، اطلاعات و آثاری را برای نسل‌های بعد به یادگار بگذارد.

اما در افغان‌ستان‌ فرهنگ مسلط و حاکم – به تعبیر دکتر یسنا- فرهنگ نقالی و شفاهی‌گری است. در چون‌این فرهنگ و فضایی، وقتی معدود کسانی قلم برمی‌دارند و می‌نویسند، آن‌هم در حوزه‌ی زنان، حضور و کارشان- از دید من- دقیقا به خورشیدی می‌ماند که بر سرزمین قحطی‌زدگان می‌تابد.

شدت قحطی اندیشه‌ورزی مدون را به ویژه در باره‌ی زنان زمانی پی می‌برید که نتوانید به تعداد انگشت یک دست به کتاب‌های نوشته‌‌شده‌ توسط زنان یا در باره‌ی زنان در افغان‌ستان دست پیدا کنید که بتواند اطلاعات بومی را از واقعیت‌های عینی زندگی زنان در افغان‌ستان در اختیار شما قرار دهد.

تاریخ افغانستان ثابت می‌سازد که زنان در حوزه‌ی نظری و نظریه‌پردازی و تولید دانش و معرفت در افغان‌ستان نقش منفعلانه‌ای داشته‌اند. نقشی که در حقیقت- به تعبیر سیمون دوبوار- نقش «نگاه‌شونده» است تا «نگاه‌کننده». دکتر یعقوب یسنا کتاب «زن‌نامه» را در چون‌این فضایی می‌نویسد و پیش‌کش جامعه‌ی افغان‌ستان به ویژه  جامعه‌ی زنان می‌کند.

کتاب «زن‌نامه» جدید‌ترین اثر دکتر یسنا در باره‌ی «نقد گفتمان پدرسالار» در سه ساحت عمده نگاشته شده است. بخش اول، انتقاد از تعبیر و برداشت بدوی مردسالار از مناسبات فرهنگی و اجتماعی زنانه. بخش دوم، برداشت مدرن و معاصر از مناسبات فرهنگی و اجتماعی زنانه و بخش سوم، برداشت فیمنیستی از مناسبات فرهنگی و اجتماعی زنانه.

نگارنده در این کتاب با طرح یادداشت‌هایی از چشم‌انداز فیمنیستی، ساختار‌های اجتماعی و فرهنگ سنتی جامعه‌ی افغان‌ستان‌ را به نقد گرفته است. مولف با اشراف به زمینه‌های سنت و فرهنگ حاکم جامعه‌ی افغان‌ستان که به باور وی بدوی و ساده‌انگارانه است، بحث‌های روشن‌گرانه‌ای را در مواجهه با مناسبات فرهنگی پدر-مردسالار افغان‌ستان طرح کرده است.

یکی از ویژگی‌های این کتاب را می‌توان در هم‌خوانی بین تجربه‌ی زندگی نگارنده در افغان‌ستان و آگاهی آن پیدا کرد. به این معنا که نگارنده از دو نوع تجربه- به تعبیر ولیهام دلتای- تجربه‌ی زیسته و اندیشیده برخوردار است. تجربه‌ی زیسته، تجربه‌ی درونی و زیستی  فرد است؛ در حالی‌که تجربه به اساس آگاهی یا اندیشیده، تجربه بیرونی است.

همچنان بخوانید

زنان در مسیر تاریخ-20| مردگرایی قرون وسطایی

زنان در مسیر تاریخ-20| مردگرایی قرون وسطایی

14 دلو 1399
مردان فقط خشونت نمی‌کنند؛ حامی زنان هم استند

مردان فقط خشونت نمی‌کنند؛ حامی زنان هم استند

3 عقرب 1399

دکتر یسنا برعکس سایر نویسنده‌ها بیش‌تر عمر خود را در جامعه‌‌ی افغان‌ستان سپری کرده است. فرهنگ افغان‌ستان را زیسته است و اشراف کاملی‌که در مورد مناسبات فکری و فرهنگی افغان‌ستان دارد، می‌تواند  دانش بومی تولید و ارایه دهد. اما این‌که تدوین کتاب و پژوهش روی مسایل زنان از سوی یک مرد  چه‌قدر با تجربه زیسته‌ی زنان می‌تواند سنخیت و نزدیکی داشته باشد، پرسشی‌ است قابل تامل. آن‌هم در محیطی‌که جامعه در کل و ساختار‌های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی به طور خاص مردانه و  برای مردان است. برعلاوه، تمام تصمیم‌گیری‌ها حتا روی مسایل مربوط به زنان- هم در خانواده و هم در اجتماع – از سوی مردان گرفته می‌شود و هم‌چنان روایتی از تجربیات زنان که به قلم زنان خلق شده باشد، در جامعه‌ی ‌ما وجود ندارد.

بنابراین‌ مردان آن‌چه را که خود به عنوان یک مرد به تجربه می‌گیرند و در مورد تجربیات زنان می‌شنوند، روایت می‌کنند. تجربه‌ی مردان در باره‌ی زنان، بدون شک نمی‌تواند بیان اصل واقعیت و حقیقت باشد. فقط می‌تواند بیان قسمتی از حقیقت و واقعیت باشد.

ویژگی دیگر این کتاب ارایه‌ی آگاهی بومی در مورد برداشت‌ها و مناسبات فکری جامعه‌ی پدر-مردسالار افغان‌ستان در رابطه به زنان اما از یک دید بسیار عمومی و کلی و تلفیق آن با مفاهیم و چارچوب‌های نظری است. مولف در هر سه بخش کتاب به خوبی توانسته است از باورهای بدوی و مردانه‌ی جامعه‌ی افغان‌ستان، تجربیات و مشاهدات خود را در ارتباط به زنان با سازه‌های نظری انسان‌شناسی فلسفی و مفاهیم فیمنیستی مدرن و پسامدرن ارایه و بست دهد.

در بخش «چیستی آزادی و کیستی انسان؟» در  کتاب «زن‌نامه» آمده است‌که: «کیستی انسان، خویش‌تن‌خواه و خودمدار است. انسان تا خویش‌تن خویش را عاقلانه و با خرد انتقادی درنیابد، خویش‌تن دیگری را نیز درنمی‌یابد.[…] ما مردان افغان‌ستان در فرهنگ بدوی خود یک‌طرفه، انسان خویش‌تن‌مدار ایم. زن برای ما نعمت، اسباب لذت و خدمت‌گار است. بنابراین حقیقت این است‌که ما مردان بنابه فرهنگ بدوی جامعه‌ی مردسالار خود نه خویش‌تنِ خویش را شناخته‌ایم نه از دیگران را که زنان باشند. ما مردان فقط نفس داریم. نفس داشتن با خویش‌تن‌شناسی و خویش‌تن‌مداری تفاوت می‌کند. نفس داشتن به معنای خورد و خواب یک‌طرفه‌ی مردانه است. خویش‌تن‌مداری، اشتراک خویش‌تن من و دیگری یا اشتراک خویش‌تن‌ها است.»

در کتاب «زن‌نامه» موضوعاتی طرح گردیده است‌که پژوهش‌گران و علاقه‌مندان مطالعات مسایل زنان می‌توانند روی بعضی از عناوین آن بیش‌تر کار و  پژوهش نمایند. موضوعاتی چون:

نادرستی داستان‌های دختران و زنان قربانی؛ اخاذی جنسی، تجاوز و معاشقه؛ عقده و حقارت در تجاوز جنسی؛ زنان قربانیان جنگ چهل‌ساله؛ دختر (مال مردم)؛ حرام‌شدن زن؛ زن (ناموس)؛ و سیاست (امر زنانه).

به عنوان حرف پایانی به امید روزی‌که این گفته: «اندر این شهر قحط خورشید است»، گویای وضعیت افغان‌ستان در خصوص خردورزی و معرفت و تولید دانش نباشد و ما شاهد چاپ اثر‌های علمی-پژوهشی بی‌شماری از سوی دانش‌دوستان و فرهنگیان به‌ویژه زنان در افغان‌ستان باشیم.

برای استاد گرامی آرزوی موفقیت دارم و از ایشان سپاس‌گزارم که این فرصت را در  اختیار من قرار داد تا قبل از چاپ کتاب ایشان یادداشتی در باره‌ی «زن‌نامه» بنویسم.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: مردسالاری
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
چندهمسری
هزار و یک شب

چندهمسری؛ پاداش زنی که با پول معلمی خرج دانشگاه شوهرش را داد

16 دلو 1401

مروارید در تمام قریه یگانه دختری بود که بیشترین خواستگار را داشت. او دختر باسواد بود و در امور منزل هم به قول زنان قریه، از هر انگشتش هنر می‌بارید. همه می‌خواستند مروارید عروس‌شان شود.

بیشتر بخوانید
زنی که باربار زندگی می‌سازد
هزار و یک شب

زنی که باربار زندگی می‌سازد

13 دلو 1401

گل‌واری 25 سال پیش به خدادا، پسر همسایه‌اش دل می‌بندد و قصه‌ی دلدادگی‌شان نقل مجلس محله می‌شود. قدرت این دلدادگی هردو را به‌هم می‌رساند. پس از دو سال زندگی مشترک، همراه با شوهر و خانواده‌ی...

بیشتر بخوانید
نجمه
هزار و یک شب

زنی که برای آینده‌ی دخترش خانه را ترک کرد

17 دلو 1401

نجمه را در پانزده سالگی به شوهر دادند. خودش می‌گوید به راستی مرا به شوهر دادند، من چیزی از ازدواج نمی‌دانستم.شانزده ساله بود که دختری به دنیا آورد و اسمش را گلنار گذاشتند.

بیشتر بخوانید
ازدواج مجازی
هزار و یک شب

چهار سال ازدواج در فضای مجازی

11 دلو 1401

زندگی در منطقه‌ی اعیان‌نشین شهر کابل به خوبی پیش می‌رفت. بدون هیچ محدودیتی به مکتب رفتم و درس خواندم و برای خودم رویاهایی بافته بودم.

بیشتر بخوانید
زن چهارم
هزار و یک شب

روزی که زن چهارم پدرم پسر زایید

8 دلو 1401

پدرم پسر می‌خواست. او همیشه آرزو می‌کرد که پسردار شود. برای همین چهار بار ازدواج کرد. هیچ‌کس نمی‌توانست با او مخالفت کند. همین‌که حرفی می‌زدیم به دهان ما محکم می‌کوبید.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل، بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • چندرسانه‌یی
EN