اخیرا طالبان در برخی مناطق تحت تصرفشان همان محدودیتهایی را بر زنان اعمال کردهاند که در دهه هفتاد بر زنان تحمیل کرده بودند، با این تفاوت که این بار سفت و سختتر از گذشته. شاهدان عینی در میمنه میگویند که طالبان در نقطه شیرین تگاب صنفهای بالاتر از صنف سوم را برای دختران تعطیل کردهاند.
طبق این محدودیتها، هیچ زنی در کوچه و بازار و ملاءعام بدون شوهر و محرم شرعی نمیتواند گشتوگذار کند، فروش لوازم زنانه از قبیل چپلک، لوازم آرایشی و … ممنوع اعلام شده است. در گذشته فروش لوازم زنانه ممنوع نبود، اما طالبان محدودیتهایشان را نسبت به گذشته علیه زنان گسترش دادهاند. محدودیتهای وضع شده علیه زنان در چند روز گذشته نشان میدهد که طالبان حتی به وعدههایی که در میز مذاکرات داده بودند، نیز پایبند نیستند. به یاد آوریم، وعده طالبان را در مورد تحصیل و کار زنان در بیرون که گفته بودند، زنان میتوانند تحصیل کنند و کار زنان در صورتی که از مردان جدا باشند؛ بلامانع است.
در تاریخ معاصر بهسختی بتوان گروهی مشابه طالبان یافت که نیمی از بدنه جامعه را اینگونه فلج کند، نزدیکترین گروه به طالبان از نظر شباهت وضع محدودیت علیه یک کتله جامعه، نازیها هستند که در بحبوحه جنگ جهانی دوم، قوانین محدودکننده موسوم به قوانین نورنبرگ را وضع کردند. این شباهتها فقط یک ادعا نیست بلکه با مصداقهای آن قابل بررسی است.
طالبان در عمل نشان دادهاند که زن را حتی انسانی از جنس دوم به حساب نمیآورند، زن براساس دستورالعمل نانوشته طالبانی بخشی از اموال امارت است که برای هر رفتارش باید و نباید وضع میکند. زن، عامل به گناه افتادن مرد محسوب میشود، برای پاک ماندن مردان باید زنان از آنها در جامعه دور و جدا باشند. همانطور که نازیها یهودیان را نژاد «پست» محسوب میکردند و سیاست جداسازی یهودیان و نژاد آریایی را اجرا کردند.
یهودیان حق نداشتند، به اماکن تفریحی بروند و حق کار بخصوص کار دولتی نداشتند و برای بیرون رفتن از خانه باید کارت مخصوصی همراه خود داشته باشند و بدون این کارت اگر در خیابان و اماکن عمومی دیده میشدند، به شدت مجازات میشدند. هر چند دهههاست که از این محدودیتهای منسوخ شده علیه یهودیان میگذرد و نازیهای جنایتکار به دادگاه تاریخ سپرده شدند و وجدان جهان دیگر تکرار چنین تجربه تلخی را نمیپذیرد اما مشابه این محدودیتها اکنون در مناطق تحت تصرف طالبان علیه زنان اجرا میشود. زن بودن در جغرافیای طالبانی، تابو و هویت ممنوعه است. به عبارتی زن بودن جرم است. زن بودن در ادبیات طالبانی یعنی گناه، پستوی خانه و برقع. مجازات زن بودن هم زندان مادامالعمر در پستوهای خانه همراه با شکنجه در درون و بیرون از خانه.
زنی که سرنوشتش را یا محارمش تعیین میکند یا امارت و حتی تصمیم مرگ و زندگیش هم به دست امارت است. دنیا چشمهایش را بر روی جنایات طالبان بسته است و طالبان با جسارت بیشتر از گذشته به کشتار هزاران انسان بیگناه این سرزمین و هویتکشی زنان ادامه میدهد. ما شاهد نازیسم در لباس طالبان هستیم و دنیا میخواهد فجایع علیه ما را ببیند و اگر نیم نگاهی به سوی ما بیندازد. فقط به محکوم کردن بسنده میکند. امروز زنانی که در دو دهه رشد کردهاند، باید صف خود را مشخص کنند، یا نظارهگر مرگ تدریجی داشتههایشان باشند، طالبان را بپذیرند به خواست یا به اجبار هر دو یک وضعیت را برای زنان بوجود میآورند و اگر نمیخواهند به شرایطی نازیسمی تن دهند، تنها راهشان مبارزه است با هر سلاحی که در دست دارند.