نویسنده: برشنا عزتیار
دانستن اصل و جایگاه هر فرد اعم مرد و زن امری مهم در عرصه پیشرفت دولت است. زنان افغانستان به عنوان یک بخش همیشه محروم در تاریخ کشور با فراز و نشیبهای بسیاری مواجه هستند. از آنجایی که زنان و مردان دو شهروند یک جامعه هستند و در ترقی و آبادی افغانستان از نقش یکسان برخوردار هستند، بنابراین باید به این مسئله پرداخت که زنان در کجای سیاست افغانستان قرار دارند و نقششان در جامعه چگونه باید باشد.
اگر کشور را به مثابه یک انسان در نظر گیریم، زنان و مردان دو دستهای انسان به حساب میآید که بدون هر کدام از این دو نمیتوان امور را به راحتی و به طور بایدی پیش برد. برای رفاه و جلوگیری از ضیاء وقت به هر دو دست نیاز است.
همینگونه اگر زنان از نقش و جایگاهشان به عنوان یک شهروند کشور آگاهی نداشته باشند، نمیتوانند در امور سیاسی اشتراک داشته باشند و چنانکه از امور سیاسی آگاهی نداشته باشند مرحله رسیدن یک کشور به سوی خودکفایی ترقی و پیشرفت طولانیتر خواهد بود.
قرار معلوم زنان در هشت سال گذشته با موانع و محدوديتهاى زيادى در عرصههاى اجتماعى و روزمرگى مواجه هستند و همواره در مسير پيشرفت به عقب رانده شدهاند كه خود ضايعه بزرگي است براى دولت افغانستان. طبق آمار رسمی حدود نیمی از جمعیت افغانستان را زنان تشکیل میدهند، در حالیکه میزان حضور زنان در مشاغل دولتی کمتر از یک سوم برآورد شده است.
با این حال زنان افغانستان از مسير آغاز و بالخصوص پيش از ورود طالبان نقش زيادى در پيشرفت افغانستان آن زمان داشتند.
زنانی که به شهرت رسیدهاند و از جایگاه مردمی برخوردارند و زنانى كه مخلصانه براى حقوقشان ميكوشند ولى هنوز رسانهای نشدند، هر کدام از جمله زنانی هستند که در مسیر شکوفایی افغانستان نقش والایی دارند.
«در تحقیقی که در سازمان حقوق بشر و دموکراسی افغانستان به نام «حقوق زنان از نگاه مردان منتشر شده» نشان میدهد که به دلیل افزایش نهادهای اسلامگرا و بیشتر شدن مدارس دینی خارج از کنترول دولت، مشارکت زنان در اجتماع با چالشهای زیادی روبرو شده است. این بررسی که حاصل دو سال تحقیق و مصاحبه با تعداد ۳۹۰۰ مرد در 4 شهر افغانستان شامل کابل، هرات، بامیان، بلخ، ننگرهار میشود، نشان میدهد که برخورد مردان نسبت به زنان بدبینانه، پرخاشگرانه و سرکوبگرایانه است.»
شوربختانه مردان در بسیاری از تصمیمگیریها در بُعد کوچک (مسایل مربوط به کانون خانواده) و در بُعد بزرگتر (مسایل مربوط به سیاست و دولتداری) حرف اول را میزنند و زنان را مبدل به جنس دوم کردهاند. این روند که از زمان ورود طالبان گستردهتر شده سبب گردیده است که تواناییهای زنان به حاشیه رانده شود. با این حال وضعیت زنان بعد از ایجاد اداره موقت و تاسیس حکومت جدید تا سالهای ۲۰۰۸ رو به بهبودی بود، با وجود آن رشد گروههای محافظهکار دینی و فعال شدن شبکههای تندرو پیشرفتهای زنان را ضعیف کرده است.
از دید خوشبینانه، زنان در دو سال اخیر توانستند حضورشان را در جامعه نشان دهند و صدایشان را بُلند کنند.
نقش نهادها و وزارتخانههای مربوطه در این راستا همچنان ضعیف به نظر میرسد. اکنون در افغانستان وزارت امور زنان به طور مشخص درباره مشکلات زنان کار میکند. قسمتی از بودجه دولت به این وزارت اختصاص داده شده است و دارای ساختار اعضا و کارمندان است. به دور از آنچه که توقع میرود کارکردهای این وزارت اندک بوده و نقش آنچنانی در وضع زنان ندارد. مرکز آن در کابل بوده و به دلیل ناامنی و وجود گروههای افراطی و زنستیز در ولایات نمایندگی نداشته و حتی گاهی از کنترول به مرکز هم ضعیف به نظر میرسند.
مریم (نام مستعار) برعکس آنچه که زنان تصور میکنند، این وزارت کارهای بیشماری را برای زنان افغانستان انجام داده است؛ وی میگوید: «باور مردم بر این است که وزارت امور زنان بیکفایت و ناکارا است ولی در کنار جمعی که بیمصرف هستند، جمعی از زنان وجود دارد که خستگیناپذیرند و برای حقوق همنوعان خود میکوشند؛ از جمله کارکردهایشان میتوان به مساله رسیدگی به زنانی که در زندانهای پلچرخی از سوی گروههای متفاوت به شمول مسئولان زندانها و طالبان مورد اذیت و تجاوز جنسی قرار میگرفتند، اشاره کرد. جمعی از زنان با مقامات مربوطه به کمک نهادهای حقوقی گفتگو کردند تا بتوانند جلو این عمل را گیرند.»
بدون وزارت امور زنان، نهادها و سازمانهایی که در این راستا کار میکنند، تعدادشان بسیار است، چند مهم آن میشود از:سازمان دموکراتیک زنان افغانستان، توانمندسازی زنان افغان، زنان متشبث، کمیته مشارکت سیاسی زنان افغان، شبکه زنان افغان، اتحادیه برابری زنان افغانستان، کمپاین ۵۰ درصد زنان جوان برای تغییر، جمعیت انقلابی زنان، افغان راوا … اشاره کرد. ولی آنچه که به عنوان دستاوردها نشان داده میشود با آنچه که در عمل وجود دارد، تفاوت بسیاری دارد. با این که بودجههای گزافی از سوی دولتهای خارجی و سازمانهای حقوق بشری تحت نام کمک به زنان افغانستان به حکومت داده میشود. تغییر مشخصی در وضع زنان روستایی و حتی در بسیاری موارد زنان در مرکز شهرها نیاورده است. جای نگرانی است که در این اواخر بیاعتمادیهای به میان آمده باعث شده با کمبود کمکها مواجه شویم.
نزدیک به یک سال است که گفتگوهای صلح افغانستان سر خط خبرهای رسانهها در افغانستان است. آنچه که باعث نگرانی است بحث کم رنگ بودن مساله زنان و نقش آنها در تصمیمگیریهای صلح و سرنوشت آنان در دوران پسامذاکرات صلح میباشد.
برخی معتقدند با تداوم وضع موجود جامعه افغانستان از نظر تحقق دموکراسی و بهبود وضعیت زنان در حال عقبگرد است.
به نقل از مروارید ضیایی (رئیس موسسه زنان کانادا برای زنان افغان): «ما گام های نخست را با امیدواری برداشتیم تا در مسیر جمهوری حرکت کنیم، اما با تأسف حال این دستاوردها را با چنگ و دندان محکم گرفتهایم تا مبادا از دست برود.»
از سوی دیگر امیدواری بر این است که رئیس جمهور غنی، بیانیههای ایشان در مورد مذاکره صلح و خاصتاً بحث زنان بیان داشته که هیچگاه اجازه نخواهد داد، زنان و دستآوردهایشان نادیده گرفته شود و اطمینان میدهد که حامی زنان و حقوقشان خواهد بود اما اینکه تا چه اندازه میتوان به این حرفها جامه عمل پوشاند، نامعلوم است.