نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

طالبان انسان نمی‌شوند!

  • حسین رهیاب بلخی
  • 9 اسد 1400
طالبان انسان نمی شوند

نویسنده: حسین رهیاب بلخی

چند سال قبل که امید زیادی به آینده کشور داشتم، مقاله‌ای با عنوان «طالبان هم تغییر می‌کنند!» نوشتم و آن را در یکی از شماره‌های روزنامه اطلاعات روز به چاپ رساندم. آن زمان واقعا انتظار داشتم و تصور می‌کردم که طالبان آدم هستند و به زودی با گذشت زمان و آگاهی از تحولات جهانی تغییر کرده و با افکار و اندیشه‌های امروزی‌تر وارد میدان می‌شوند. در آن مقاله نوشتم: «طالبان افغانستانی، آدم‌هایی هستند از جنس مردم افغانستان، همانند کمونیست‌ها و مجاهدین. همانطور که این گروه‌ها در جامعه افغانستان جای دارند و در آن آزادانه مشغول فعالیت هستند، باید تلاش شود که طالبان هم در همین چارچوب قرار گرفته و آزادانه به فعالیت بپردازند. شاید جنگ‌طلبی این گروه مانع فعالیت آن‌ها باشد اما مردم افغانستان کارنامه حزب کمونیست و مجاهدین را فراموش نکرده‌اند، زیرا اگر بحث جنگ‌طلبی، آدم‌کشی و انحصارطلبی مطرح باشد، پرونده کمونیست‌ها و مجاهدین هم همانند طالبان سنگین است. همه این گروه‌ها دست در دست خارجی‌ها در خرابی و نابودی کشور سهم داشته‌اند، اما آنچه که امروزه در عمل اتفاق افتاده است، تغییر روش اجباری برخی از این گروه‌هاست و اگر زمینه‌ای ایجاد شود، همین تغییر روش در مورد طالبان هم اتفاق خواهد افتاد؛ زیرا افراد طالبان هم انسان هستند و همه انسان‌ها در حال تغییر و تحولند و این لازمه یک جامعه زنده و پویاست است که می‌تواند با داشتن انعطاف و پذیرش افکار متنوع زمینه را برای زندگی مسالمت‌آمیز تمام اندیشه‌ها فراهم کند.»

اینک حدود 12 سال از آن زمان گذشته اما روند کنونی و فعالیت‌های طالبان و تحرکات آن‌ها نشان می‌دهد که این گروه یکی از جامدترین گروه‌های موجود در جهان است. این گروه نمی‌تواند تحت تاثیر شرایط جهانی و تحولات منطقه‌ای قرار گرفته و در روش خود تجدید نظر کند. تحولات فعلی و ده سال اخیر نشان می‌دهد که طالبان نمی‌توانند «انسان» شوند. برای دریافت درست از انسان نشدن طالبان به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:

1. حملات انتحاری هدفمند و بی‌هدف که در ده سال گذشته در بیش از صد مورد هزاران نفر افراد ملکی، زنان و کودکان کشته شده‌اند.

2. حمله به مناطق مختلف کشور و تلاش برای اشغال مناطق روستایی و شهری.

3. محبوس کردن زنان در زندان خانه، تلاش برای خفه کردن صدای زنان و مبارزه دائمی با فعالیت و حضور زنان در اجتماع.

4. مبارزه با علم، دانش، آگاهی. مبارزه با رسانه‌ها، مطبوعات، روزنامه‌نگاران و خبرنگاران.

5. نابودی اماکن، تعمیرات ملکی، اداری، نظامی و زیرساخت‌های کشور.

6. امیرالمومنین‌پروری و کافر دانستن کسانی که با امیر طالبان بیعت نکنند. عدم اعتقاد به نظر، رای و رجوع به مردم (انتخابات).

7. تلاش برای ترویج «جهاد النکاح» که جدیدترین طرزالعمل طالبان به شمار می‌رود.

همچنان بخوانید

«طالبان شوهرم را کشتند و دختر یکساله‌ام را گرفتند»

«طالبان شوهرم را کشتند و دختر یکساله‌ام را گرفتند»

28 ثور 1402
رسمیت طالبان

پیامدهای سفیدنمایی و به رسمیت شناختن طالبان

21 ثور 1402

مسعود حسینی در بامیان به نقل از والی جدید آن ولایت (آقای زهیر) روایت می‌کند که طالبان بعد از تصرف سیغان سه کمیسیون را در آن منطقه ایجاد کردند که کمیسیون سوم با همکاری ملای سیغان که سال‌ها در کنار دیگر مردمان سیغان زندگی کرده بود، به جمع‎آوری لیست و اطلاعات در مورد دختران جوان و‌ مجرد و «بیوه‌های نیروهای امنیتی» می‌پرداخت. طالبان جنوب که فرهنگی بسیار کهنه و بدوی دارند، زنان را «مال بر روی زمین» می‌دانند. با مجبور ساختن دختران جوان به ازدواج با جنگجویان جوان و بی‌سواد طالبان، در واقع طالبان در مال و زمین منطقه شریک می‌شوند و به راحتی می‌توانند بافت جمعیتی مناطق را به نفع خود تغییر دهند. بیوه‌های نیروهای امنیتی نیز یا به عقد فرماندهان مسن‎تر و یا به پاکستانی‌ها فروخته می‌شوند تا هم از انتقام احتمالی در آینده در امان باشند و هم از نیروهای امنیتی «انتقام جنسی» گرفته باشند!

اینگونه است که طالبان امروزی نه فقط تغییری نکرده و روش‌های بدوی و وحشیانه خود را اصلاح نکرده‌اند که متاسفانه در طول 20 سال گذشته به اندازه دوصد سال به عقب برگشته‌اند. طالبان امروز غرق در جهل، نادانی، توحش، بدویت، بربریت و حیوانیت به سر می‌برند. این طالبان نه فقط از مذاکره و مفاهمه فهمی ندارند و در آدمیت آن‌ها نیز تردیدهای زیادی وجود دارد و به همین جهت «طالبان هیچگاه آدم نمی‌شوند!»

با وجود این همه جهل، سیاهی، تاریکی و فضای وحشت و توحش که بنام طالبان کشور را احاطه کرده است، باز هم در پشت این ابرهای سیاه باید به آینده امیدوار باشیم. به گفته نلسون ماندلا:

«من هیچگاه امید خود را به این که روزی این دگرگونی‌ها به حقیقت می‌پیوندد، از دست ندادم. علت آن فقط قهرمانان بزرگی که از آن‌ها نام بردم نیست، بلکه شهامت و شجاعت مردان و زنان معمولی این کشور است. من همیشه از این حقیقت آگاه بوده‌ام که در اعماق وجود هر انسانی، رحم و شفقت نهفته است. هیچکس با احساس تنفر نسبت به یک انسان دیگر به دلیل رنگ پوستش یا مذهبش یا فرهنگش متولد نمی‌شود. به مردم باید یاد داده شود که نفرت داشته باشند و اگر می‌توان به آن‌ها نفرت را آموخت، می‌توان به آن‌ها درس عشق را نیز یاد داد، چون عشق طبیعی‌تر از تنفر به قلب راه پیدا می‌کند. حتی در تیره‌ترین لحظات در زندان وقتی من و دوستانم در بدترین شرایط قرار می‌گرفتیم، برای یک لحظه نشانه‌ای کوچک از انسانیت در یکی از نگهبانان می‌دیدم و همین یک لحظه کافی بود که دوباره به من اطمینان ببخشد تا راهم را ادامه دهم. خوبی در نهاد بشر شعله‌ای است که می‌تواند پنهان نگهداشته شود.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: خشونت طالبان با زنانگروه تروریستی طالبان
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 
هزار و یک شب

زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 

2 جوزا 1402

راهروها و سالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی و دولتی در شهر کابل؛ دو محیط متفاوت برای زنانِ متفاوت است.درسالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی انگار فقط زنان خوش شانسی توانستند راه یابند که از نظر اقتصادی مشکلات کم‌تری...

بیشتر بخوانید
«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»
زنان و مهاجرت

«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»

6 جوزا 1402

دوهفته از آمدن مان به ایران می‌گذرد. افغانستان که بودم تصورم از زندگی در ایران چیز دیگری بود. اتاق‌های قشنگ و خوش منظر؛ صالون کلان با آشپزخانه‌ی مجهز و زیبا؛ حویلی کوچک اما با صفا و تمیز. بار...

بیشتر بخوانید
«بعد از مرگ شوهرم باید زن برادرش می‌شدم»
هزار و یک شب

«بعد از مرگ شوهرم باید زن برادرش می‌شدم»

2 جوزا 1402

خانه‌‌ای‌ قدیمی با دیوارهای رنگ و رو رفته و بعضاً فروریخته‌اش، سمیه 14 ساله و مادرش کریمه 33 ساله‌ را درون یکی از اتاق‌های کوچکش که تا سوراخ شدن دیوارهایش چیزی نمانده جا داده است. این خانه در دورترین نقطه‌ی غرب کابل...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»
هزار و یک شب

«شب که ناپدری‌ام به من تجاوز کرد…»

26 ثور 1402

خودش را «گندم» معرفی می‌کند، خال‌کوبی ظریف روی گردنش، مو‌های که دخترانه‌ کوتاه شده است، دستانی نه چندان ظریف و ناخن‌های لاک خورده و لحن خاص حرف زدنش همگی نشان می‌دهند او زن است که در کالبد یک مرد به دنیا آمده...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00