پیشینهی پوشیدن چادری در افغانستان نزدیک به یک سدهی پسین برمیگردد. پوشیدن چادری جزئی از فرهنگهای وارده در افغانستان است که به اجبار بر زنان قبولانده شده است. عامل عامسازی و پوشش چادری و اجباری کردن آن کار سیاستهای بنیادگرا، دیکتاتور و زنستیز دورههای تاریخی معاصر بوده است. این نوع پوشش هرچند در دورهی مشخص تاریخی(رژیم طالبان) جنبهی تحمیلی داشته است اما پوشیدن آن برای برخی از زنان تبدیل به عادت شده است.
حلیمه محمدی از زنانی است که در دورهی رژیم طالبان ناگزیر به پوشیدن چادری شده است. او حالا که یک زن میانسال است و پوشیدن چادری را ترک کرده، میگوید: من دیگر نمیتوانم چادری بپوشم چون دیگر نمیتوانم تحملش کنم. در هوای گرم و خستگی به یک بار اضافی میماند.
او داستان واقعیای را روایت میکند که مربوط به زمان ورود طالبان است. میگوید: زمانی که طالبان آمدند، پوشیدن چادری را حتمی دانستند. من آن زمان هنوز به پوشیدن آن عادت نداشتم. روزی بیرون از خانه برای خریدن چیزی به دکان رفتم که ناگهان زنان در اثر شلاقزنی طالبان جیغ زده و به هرسو پراکنده شدند. من که چادری نپوشیده بودم، دویدم و یکی از دروازههایی را که در آن نزدیکیها بود، کوبیدم…. دخترکی دروازه را باز کرد و چون من از فرط ترس زبانم نمیچرخید، به جای اینکه بگویم دروازه را باز کنید، زبان بند شد و گفتم دددد…
همین بود که دخترک ترسید و دروازهاش را بست. همانلحظه حس میکردم آنها در پشت سرم هستند؛ اما به پشتم که نگاه کردم هیچ کسی نبود و خودم را با ترس زیاد به خانه رسانیدم.
در این حال آمنه از زنانی است که نزدیک به سی سال است از این نوع پوشش در بیرون از خانه استفاده میکند. برای او پوشیدن چادری یکی از ملزومات است و آن را وسیلهی هیچ نوع اجبار و تحمیل نمیداند. او میگوید: از جوانی به پوشیدن آن عادت کرده است و حالا بی آن نمیتواند در بیرون از خانه راه برود.
شکیلا از دیگر زنان شهر کابل است که در بیرون از چادرنماز استفاده میکند و در پاسخ پرسشم اگر احتمالن طالبان در شهرها نفوذ کنند و برای زنان محدودیت در پوشش و رفتوآمد وضع کند، او چه کار خواهد کرد و چادری خواهد پوشید یا خیر، گفت: من هرگز چادری نخواهم پوشید. همهی اجبار را میتوانم بپذیرم ولی پوشیدن چادری را نمیپذیرم. او از اینکه خودش و دیگر زنان در دورهی طالبان مجبور به پوشیدن چادری وادار شدهاند، از پوشیدن آن نفرت دارد و حتا شنیدن نام چادری برایش آزاردهنده است.
پوشیدن چادری پس از سقوط رژیم طالبان هم تا حالا میان مردم عام است و در شهرهای بزرگ هنوز زنان از آن به طور عادت یا هم به هدف در امان بودن از نگاههای هوسآلود برخی از رهگذران جادهها و یا هم اجبار خانواده، خصوصن شوهر، به حیث پوشش استفاده میکنند.
چندی پیش طالبان در فاریاب با پخش اعلامیهای از زنان خواستار رعایت حجاب شده بودند و در تصویری بر چادری نشانه درست و روی تصویر حجابهای بدون روپوش چلیپا کشیده بودند.
سمیر میرزاده از دکانداران چادری در مندوی کابل است. جایی که میشود گفت: مرکز فروش یا عمده فروشی چادریها در شهر کابل است. او که پنجاه سال است کار فروش چادری را انجام میدهد، میگوید: فروش چادری مسلک پدری آنهاست و او هرچند از کارش راضی است، بیشتر چادری را پدیدهی فرهنگی میداند تا یک نماد جبر. او میگوید: خریداران چادری بیشتر خانمهاست و دختران بزرگتر از هژده سال نیز از آنها چادری میخرند.
به گفتهی او این نوع پوشش در تمام ولایتهای افغانستان مروج است و مشتریهای آنها از سرتاسر افغانستان به گونهی ویژه مردم ولایتهای پکتیا، قندهار، هرات و مزار شریف استند.
اما دکاندار دیگری در غرب کابل که خودش را بیات مینامد، میگوید: بیشتر خریدارانشان دخترانی استند که میخواهند به ولایتها برای تفریح بروند و از راههای پرخطر عبور میکنند.
به گفتهی بیات در این اواخر در غرب کابل نسبتن شمار خریداران چادری و عبا بیشتر شده که نشان میدهد هراس از طالب و احتمال ورود طالبان در شهر یکی از علتهای آن باشد.
او میگوید: من خودم این چادریها را با چندتن از همکارانم تهیه میکنم ولی بیشتر چادریها و تکههای مخصوص آن از ایران، عربستان و عراق وارد کشور میشوند و در سالهای پس از سقوط طالبان و رشد فرهنگی و علمی مردم، در پوشیدن و خرید آن کاهش آمده است.
پوشیدن چادری هرچند پس از برقراری نظام جمهوری و دموکراسی کم و بازار فروش آن کمرنگ شده است اما بر بنیاد حرفهای آقای بیات، دیگر مصاحبهشوندگان و باور عمومی، در چند ماه پسین و با حملهها و سقوطدهی ولسوالیهای برخی از ولایتها، دوباره بازار چادری در حال رونق گرفتن است و برخی زنان با هراس از آیندهی ناروشنشان چادری و عبا خریداری میکنند.