شماری از زنان شاغل که با روی کار آمدن حکومت طالبان خانهنشین شدهاند از افزایش فشارهای اقتصادی و خشونتهای خانوادگی شکایت دارند.
برخی از این بانوان در گفتوگو با نیمرخ این خانهنشینی را به مثابهی «انزوا» و «عامل مخرب زندگی» شان میپندارند؛ زیرا به گفتهی آنان از یکسو زیر فشارهای اقتصادی قرار دارند و از سوی دیگر خشونتهای خانوادگی علیه زنان نیز افزایش یافته است.
زلیخا بخاطر مسایل امنیتی نخواست نام واقعیاش را بنویسیم. او حدود دو سال در ساختار اردوی ملی افغانستان خدمت کرده ولی پس از فروپاشی اردوی ملی بیکار شده است. زلیخا اکنون با سه مشکل جدی مواجه است: «از یکسو بخاطر سابقهی نظامیام از طالبان در هراس استم، از سوی دیگر بخاطر بیکاری در تأمین خوراک و پوشاک خانواده با مشکل مواجه شدیم و همزمان با اینها خشونتهای خانوادگی علیه زنان نیز افزایش یافته است.»
زلیخا به نیمرخ گفت «چند هفته پیش خانوادهی همسرم لتوکوبم کردند. این درگیریها ادامه یافت تا آنجا که پای من و همسرم را به حوزه امنیتی کشید. ما برای دادرسی به یکی از حوزههای امنیتی پیش طالبان رفتیم.»
زلیخا درست تصور کرده بود، آن روزهایی که در نهادهای امنیتی، عدلی و قضایی دولت یک بخش خاصی برای حمایت و رسیدگی به زنان وجود داشت، دیگر گذشته است. «مأمورین حوزه پس از پرسوجوی قضیه، مسأله را همانجا به نفع همسرم داوری کردند و گفتند یک مرد فقط مکلف است نفقهی همسرش را بدهد. همسرم به پرداخت نفقه تعهد سپرد و من از دادرسی بخاطر خشونتها دست کشیدم. اینکه لتوکوب شدهام، هیچ! قضیه تمام شد و برگشتیم به خانه.»
اما قضیه کاملا تمام نشد. پس از چند روزی جنجال زلیخا و همسرش بالا میگیرد، اینبار همسر زلیخا خانه را ترک میکند، او با فرزندان کوچکش تنها مانده و مدت یک هفته است که از سرنوشت همسرش خبری نیست.
حمیده یکی دیگر از بانوانیست که در دو دهه اخیر تحصیل کرد و از طریق کار در ادارههای دولتی و خصوصی امرار معیشت میکرد اما با روی کار آمدن نظام طالبان ضمن اینکه خانهنشین شده، خشونت و لتوکوب نیز به زندگی مشترک شان اضافه شده است.
او در گفتوگو با نیمرخ از تغییر رفتار همسرش پس از حاکمیت طالبان شکایت دارد: «من و همسرم هردو تحصیلکرده هستیم، حدود ده سال زندگی خوبی داشتیم. کار میکردیم و برای آیندهی فرزندان مان برنامه داشتیم. اما تغییر نظام سیاسی، نظم زندگی خانهی ما را نیز تغییر داد.»
حمیده میگوید «با آمدن طالبان من و همسرم هردو بیکار شدیم. هردو نگران آینده و سرنوشت فرزندان خود استیم. اما پس از روی کار آمدن طالبان، برای نخستین بار در زندگی مشترک خشونت فزیکی بین ما راه باز کرد و توسط شوهر باوفایم لتوکوب شدم.»
حمیده میگوید «اصلا فکر نمیکردم که چنین اتفاق بیافتد، تا نظام جمهوریت حاکم بود هیچگاه احساس ترس از همسرم را نداشتم ولی با آمدن امارت اسلامی متوجه میشوم که او نیز مانند سایر مردان افکار زنستیزانهاش در حال رشد است.»
حمیده و زلیخا تنها نمونههایی از تجربههای امروز زنان در شهر کابل را بیان کردند که این روزها در هیچ جایی بازتاب نمییابد و مرجعی برای دادخواهی و رسیدگی به این مسایل وجود ندارد.
شکیبا، یکی از فعالان حقوق زن در گفتوگو با نیمرخ دلیل بروز رفتارهای زنستیزانه در وجود مردان پس از روی کار آمدن حکومت طالبان را رایج شدن «نظم زنستیزی» در کشور و «بیکاری» عنوان کرد که «استقلال» و «دسترسی به عدالت» را برای زنان دشوار ساخته است.
به گفتهی او، نبود مراجع دفاع از حقوق بشری و مدنی زنان خواسته و ناخواسته بر وخیم شدن وضع زندگی زنان تاثیرگذار است. زیرا طالبان در نخستین اقدام سیاسی شان وزارت امور زنان را که مرجع رسمی دولت برای دادخواهی و رسیدگی به قضایای خشونت علیه زنان بود، منحل کرد و به جای آن وزارت امر به معروف و نهی از منکر را روی کار آورد.
شکیبا در مورد منحل شدن وزارت امور زنان و روی کار آمدن وزارت امر به معروف و نهی از منکر میگوید «شاید از لحاظ انسانی، بدرفتاری و لتوکوب یک زن در خانه از جمله کارهای منکر/بد تلقی شود ولی طالبان در دورهی گذشتهی شان چنین عزمی از خود نشان ندادند.»
در دو دهه گذشته ضمن وزارت امور زنان، کمیسیون مستقل حقوق بشر، سارنوالیها و محاکم خاص رسیدگی به خشونت علیه زنان در دفاع از حقوق زنان میپرداختند و در قضیههای خشونت خانوادگی پادرمیانی میکردند.
شکیبا بر این باور است که «با منحل شدن این نهادها و قوانین دموکراتیک که از حقوق زنان حمایت میکردند، زنان افغانستان پشتوانههای قانونی و حقوقی شان را از دست دادند و این امر به مردان جرأت میبخشد تا دست به خشونت بزنند.»
معلوم نیست که با روی کار آمدن نظام امارت اسلامی، خشونت علیه زنان به چه میزان افزایش یافته است زیرا فعالیت حدود 70 درصد رسانهها، تمامی نهادهای مدنی مدافع حقوق زنان و مراکز ثبت خشونت علیه زنان در سراسر افغانستان از فعالیت بازماندهاند.
نوت: نیمرخ بخاطر مصئونیت منابع این گزارش از نامهای مستعار استفاده کرده است.
تالب ها همه مخالف زن هستند مرد ها نیز سواستفاده کرده همرای زن ها وضع خراب می کنند حتی لت و کوب طالب ها نیز زن ها را بد می بینندامید وارم که این تالب های آرم خور گم شوند