نیروهای ملی دفاعی و امنیتی افغانستان طی بیست سال گذشته با جنگجویان طالبان مبارزه کردند، در اکثریت مطلق این دوره، افراد طالبان در گریز بودند و سربازان دولتی در تعقیب آنها؛ چون هر عضو طالبان در پیشگاه مردم افغانستان و جامعه جهانی برچسب تروریست را با خود به همراه داشت. حالا ورق برگشته، طالبان در قدرت رسیده اما نیروهای پولیس، ارتش و استخبارات افغانستان در گریز اند. در این میان، زنانی که در ساختارهای امنیتی نظام جمهوری کار میکردند، پس از روی کار آمدن طالبان خانهنشین و دچار فقر شده و به گفتهی خودشان هر روز با یک دام تازهی طالبان مواجه میشود که ممکن به قیمت جان شان تمام شود.
برخی از آنان در گفتوگو با نیمرخ از نهادهای حامی حقوق زنان در سراسر جهان میخواهند که برای نجات جان شان تلاش کنند وگرنه یا از فقر و گرسنگی میمیرند و یا به دست نیروهای طالبان کشته خواهند شد.
شماری از این بانوان در ولایت دایکندی در گفتوگو با نیمرخ ابراز داشتند که اکثریت زنان عضو پولیس تنها نانآوران خانوادههای شان بودند و با از دست دادن شغل شان اکنون خانهنشین شدهاند و روزهای دشواری در چنگال فقر و تهدیدات امنیتی در انتظار آنهاست.
زهرا که بیش از شش سال در نظام امنیتی دایکندی ایفای وظیفه نموده است. او نمیخواهد نام واقعیاش ذکر شود ولی ابراز داشت که پس از سقوط دولت به کابل آمده و اکنون نمیتواند به ولایت دایکندی برگردد، زیرا «نیروهای بخش استخبارات طالبان همواره با او تماس میگیرند و او را تهدید به مرگ میکند.»
زهرا میگوید: «طالبان فکر میکنند من اسلحه و وسایط نقلیه دولت را با خود دارم، به من زنگ میزنند که آدرس خانهات را بگو، سلاح و وسایط دولت را تسلیم کن، وقتی میگویم که هیچ نوع اسلحه و وسایط نقلیهای از دولت ندارم، باز به مرگ تهدیدم میکنند.»
به گفتهی زهرا، حاضر شدن برای حسابدهی از اموال دولتی بهانهایست برای به دام انداختن اعضای نیروهای امنیتی و تصفیه حساب با سربازان پولیس و ارتش که طی بیست سال گذشته مانع حملات طالبان میشدند و از مردم افغانستان دفاع کردند.
گویا طالبان از هر نیرنگی برای دسترسی به نیروهای پیشین پولیس و ارتش کار میگیرند. زهرا میگوید نیروهای محلی طالب از دایکندی گاهی به او تماس میگیرند و با لحن رسمی و جدی میخواهند «به وظیفهات برگرد، این یک دستور از مقامات بالا است که یکتعداد زنان پولیس و کارمند نظام امنیتی به وظایف شان برگردند.»
درحالیکه کابینهی طالبان به زنان پولیس هنوز دستور برگشت به وظیفه را نداده است.
زهرا علاوه میکند که از زمان سقوط دولت به دست طالبان تاکنون به تمامی کشورهای حامی پناهجویان و زنان درخواست خروج از کشور را داده اما تاکنون هیچ یک ازین کشورها به او جوابی ندادهاند.
یک عضو دیگر پولیس از ولایت دایکندی که خواست با نام بنفشه شناخته شود، به نیمرخ گفت: افراد طالبان اموال خانه و حتا وسایل شخصی او را به غارت بردهاند و اطراف حویلی او را به گمان اینکه اسلحه پنهان کرده باشد، کندنکاری کردهاند.
بنفشه میگوید اکنون در خانهای زندگی میکند که پنجرههایش بدون شیشه است و توان خرید شیشه و دوباره تجهیز کردن خانهاش را ندارد.
او توضیح داد: «روزی که شهر نیلی به دست طالبان سقوط کرد برای دو روز به خانهی پدرم رفتیم اما وقتی برگشتیم تمام اموال خانهی مان را برده بودند، شیشهها را شکسته بودند و اطراف حویلی جاهای که پستی و بلندی داشت را کندن کاری کرده بودند. من فقط وسیلهی نقلیه از دولت در اختیار داشتم که آن را هم به طالبان تسلیم کردم اما آنها هنوز در تعقیب من هستند و از من اسلحه میخواهند.»
بنفشه میگوید سه ماه معاش پولیس از سوی دولت قبلی پرداخت نشده بود و اکنون زنان عضو پولیس ملی که اکثریت شان نان آوران خانواده بودند در فقر شدید بسر میبرند.
به گفتهی بنفشه، فقر و تهدیدهای امنیتی از سوی طالبان باعث شده که یکتعداد از این بانوان به مرزهای کشورهای همسایه روی آورند تا به گونهی قاچاقی از کشور خارج شوند و زنان که توان رفتن را ندارند زیر نظر طالبان قرار دارند، ممکن جان شان به خطر بیافتد.»
پس از سقوط کابل به دست طالبان از ولایتهای مختلفی گزارش شد که افراد طالبان اعضای پیشین نیروهای امنیتی کشور را پس از دستگیری اعدام کرده و یا به رگبار بستهاند. اما با مفقود شدن عالیه عزیزی، مدیر زندان زنانهی هرات و عدم همکاری طالبان در یافتن او، ترس زنان کارمند امنیتی دولت پیشین بیشتر شده است.
در نظام جمهوری نیز زنان عضو پولیس ملی با چالشهای زیادی روبرو بودند، به ویژه در ولایت دایکندی از تبعیض جنسیتی و خشونت در نظام رنج میبردند با آنهم برای رسیدن به آیندهی بهتر و افزایش مشارکت زنان در نهادهای امنیتی تلاش میکردند.