یک دختر 18 ساله که برای نخستین بار در عمرش زیر حاکمیت رژیم طالبانی زندگی کرده، میگوید پس از آنکه شهر فرهنگی هرات به دست جنگجویان طالبان افتاد، تا دو ماه در هرات وحشت و سکوت حاکم بود. در این مدت بیش از همه بر زنان سخت گذشت.
ولی چگونه پس از دو ماه وحشت و سکوت، مردم دوباره به زندگی شروع کردند و انگیزهی کار و تلاش را در خود زنده نمودند؟ شاید مبارزات علنی و مخفی زنان برای تغییر وضعیت این شهر، بیاثر نبوده است.
لینا حیدری، آموزگار است و تمنا هروی، دانشآموز صنف یازدهم یکی از مکاتب شهر هرات. آنان در گفتوگوهای جداگانهای به نیمرخ گفتند «حضور طالبان باعث محدودیت و محرومیت، فقر و بیکاری گسترده در جامعه شده است، اما زنان به عنوان نیروی مبارزاتی در میدان هستند. ما حضور داریم، از میدان اعتراض تا جلسات دادخواهی و از گردش در درون شهر تا تأکید بر آزادیهای فردی و پوشش.»
تمنای 18 ساله گفت: «پس از دو ماه وحشت همگانی، همزمان با اینکه حضور زنان در درون شهر بیشتر میشد، اضطراب و استرس مردم کاهش مییافت و محافل خوشی و جشنهای مردمی آغاز شد.» لینا نیز تأیید کرد که «حتا زنان هرات به بهانههای مختلف به شهر و مکانهای مختلف بیرون میشدند تا نشان دهند که ما هستیم و حذف نمیشویم.»
لینا حیدری، از سال 1388 خورشیدی بدینسو مصروف آموزگاری است. او مدت هفت سال به عنوان آموزگار و سرمعلم یکی از مکاتب خصوصی هرات کار کرد و چندسالیست که در لیسه ذکور هاتفی مصروف تدریس است.
سه ماه قبل، لینا و دیگر آموزگاران زن در هرات براساس یک تصمیم سیاسی طالبان از رفتن به مکتب منع شدند. آنها صرف در هفته دو روز برای امضا کردن حاضری شان میرفتند، در حالی که عملا اجازهی تدریس و حضور را نداشتند. اما اوایل ماه نوامبر مدیر عمومی لیسه هاتفی تقاعد کرد. ریاست معارف هرات شخص دیگری را برای مدیریت این مکتب معرفی کرد، او با استفاده از نفوذش در معارف شهر، اجازه گرفت که آموزگاران زن نیز برای تدریس دورههای متوسطه و لیسهی این مکتب حضور یابند.
طالبان گفتند «زنان وقفه بگیرند بهتر است!»
ولی در این مدت، زنان هرات نیز خاموش ننشستند. خانم حیدری میگوید، شهر هرات روز پنجشنبه، 12 اگست 2021، سه روز قبل از کابل سقوط کرد، دو روز بعد، روز شنبه جمعی از زنان با مولوی انصار مشاور والی طالبان در هرات ملاقات کردند. لینا حیدری یکی از آن زنان بود. میگوید مولوی انصار در تصمیمگیری جلسه «محدودیتهایی از آدرس طالبان بر زنان وضع میکرد که برای من و همه زنان فعال هرات قابل قبول نبود. بعد از جلسه با او، به دفتر رییسان اطلاعات و فرهنگ و معارف رفتیم. هدف ما این بود که از آدرس زنان با مسئولان محلی طالبان بگوییم: حقوق آموزش، کار و فعالیتهای اجتماعی زنان را منع نکنند. اما از درخواستهای ما استقبال نکردند و ما را به “وقفه بلند مدت” تشویق کردند.»
ولی دختران هریوا بر تصامیم طالبان وقعی نگذاشتند و برای بسیج عمومی زنان علیه طالبان برنامهریزی کردند. حدود دو هفته بعد زنانی که قبلا در شهرک صنعتی هرات کار میکردند به خیابان آمدند و مقابل ساختمان ولایت هرات برای حق کار و آموزش زنان دادخواهی کردند.
لینا که طی دو دهه اخیر در بسیاری از برنامههای دادخواهی و اعتراضات خیابانی زنان پیشگام بوده، خانهنشینی را «شانه خالی کردن از مسئولیتهای اجتماعی» میپنداشت و با کارگران شهرک صنعتی و دیگر فعالان حقوق زن همگام شد.
او میگوید: کار من تنها مبارزه با سنت گرایان جامعه نیست، بلکه همزمان با خانوادهام نیز مبارزه میکنم. خانوادهام در دورهی جمهوریت مخالف حرکتهای من بودند و امروز در عصر امارت اسلامی قطعاَ مخالفت میکردند. برآمدن از خانه و اعتراض مقابل طالبان، یک ریسک است. ولی منحیث یک معلم اگر امروز از زیر بار مسئولیتهای اجتماعی خود شانه خالی کنم، دانشآموزانی را که من تعلیم و تربیه میکنم چگونه به بار خواهند آمد؟ مسلماَ که افراد مسئولیتپذیری در قبال جامعه نخواهند بود.»
در راهپیمایی زنان مقابل ساختمان ولایت هرات در دوم سپتامبر، لینا حیدری یکی از معترضان بود، میگوید «این راهپیمایی موفقیتآمیز بود و بسیاری از کارگران شهرک صنعتی که شرکتهای شان فعال بودند بر سر کار برگشتند و مسئولان محلی طالبان دیگر ممانعت نتوانستند.»
وقتی شماری از زنان به محل کار شان برگشتند، یکی از اساسیترین خواستهای زنان معترض هنوز برآورده نشده بود: «بازگشایی مکاتب دخترانه.»
بازگشایی مکاتب دخترانه؛ اعتراضات زنان جواب داد
لینا حیدری، معاون شورای منتخب آموزگاران هرات نیز است. او میگوید برای بازگشایی مکاتب دخترانه خواستیم با طالبان وارد مذاکره شویم. تلاشهای شوراهای آموزگاران و فعالان حقوق زن در هرات را شدت بخشیدیم، با مسئولان معارف مطرح کردیم و به دفتر والی رفتیم تا مانع آموزش دختران نشوند. والی طالبان تأکید کرد که «دیگر راهپیمایی و گردهماییهای اعتراضی در پیش ساختمان ولایت نداشته باشید، به زودی اجازهی فعالیت مکاتب دخترانه صادر خواهد شد.»
بالاخره اول نوامبر مکاتب دخترانه باز شد. شایعات زیادی مبنی بر شرایط سختگیرانه برای زنان در مکاتب، پخش شده بود، اما تمنا میگوید «طالبان به طور رسمی پوشش خاصی بر ما تحمیل نکرده بودند ولی دختران متعلم و معلمان ما، همگی مضطرب بودیم که در بین راه خانه تا مکتب و یا اگر هیأت طالبان بیاید، در مور لباس ما چه خواهد گفت؟»
اما دیری نپایید که خبر دستور مسدود شدن مجدد مکاتب هرات از رسانهها نشر شد. تمنا دوباره مأیوس شد و تصمیم گرفته بود بهتر است برای آیندهاش برنامهی دیگری بریزد: «ناامید شدم. پدر و مادرم یازده سال تمام از خرج و خوراک خانه کم کردند تا مصارف مکتب و کورس فرزندان شان را تهیه کنند و در آینده زندگی بهتری را تجربه کنند ولی با این تصمیم طالبان سرمایهگذاری والدینم از دست رفت.»
اما لینا میگوید حقیقت این است: «نامهای که به تاریخ دهم نوامبر به مکتب هاتفی رسید، استدلال مسئولان محلی هرات این بود که دانش آموزان و آموزگاران فشارهای زیادی را متحمل شده، بر حاضری دانش آموزان سخت نگیرید، بخاطر تعطیلیهای مکرر دختران بدون امتحان یک صنف ارتقا خواهند کرد.»
متوقف نمیشویم!
لینا یکی از بانوانیست که پس از راهاندازی کارزار «درج نام مادر در اسناد معارف» از سوی نیمرخ، در هرات این طرح را عملی کرد. خانم حیدری میگوید هنوز مصمم هستم و در اطلاعنامههای شاگردانم در سال 1400 خورشیدی نیز نامهای مادران شان را درج میکنم. او میگوید، با آنکه محدودیتهای زیادی از سوی طالبان بر زنان وضع شده ولی این کارزار برای تثبیت هویت زنان موثر است و با ارایه این طرح به ریاست معارف شهر هرات، این طرح را در سال جاری نیز عملی خواهم کرد.
او میگوید من با مسئولان محلی طالبان بحث علمی و تاریخی خواهم کرد. میگوید انکار هویت زنان با توجیه دینی غیرمنطقی است، به این دلیل که در صدر دین اسلام، نزدیک ترین زنان به پیامبر اسلام مثل همسرانش خدیجه و عایشه و دخترش فاطمه زهرا را همه میدانستند و ننگ پنداشته نمیشد.
پیام زنان هرات این است که طالبان امروز، نباید با مردم شبیه طالبان بیست سال قبل برخورد کنند، زیرا مردم هرات دیگر شهروندان بیست سال قبل نیستند. زنان و مردان هرات مثل گذشته و به این زودی تسلیم نخواهند شد. با آنکه طالبان قبلا پوشش خاصی را بر زنان هراتی تحمیل میکردند و زنان را خانه نشین ساخته بودند، ولی امروز هنوز پوشش زنان تغییر نکرده و برای هر یک از حقوق اساسی خود به خیابان میریزند و دادخواهی میکنند.
تمنا هر روزی که گذرش به بازار میافتد میبیند که «بازار هرات تغییر کرده، خرید و فروش کم شده اما هنوز ما همان لباسهایی که قبلا به فروش میرفتند را در فروشگاهها میبینیم. هنوز زنان فروشنده لوازم آرایشی و لباسهای برند میفروشند. نه اینکه بازار متأثر نشده، بلکه این نشان میدهد که مردم تسلیم شدنی نیست»