نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

نویسنده: حسین رامش

رویاهای ناتمام شریفه

  • نیمرخ
  • 10 قوس 1400
شریفه

«می‌خواهم در آینده داکتر شوم، چون سال قبل وقتی مریض شده بودم داکترها و دواخانه‌های کابل از مریضی من پول زیادی درخواست کردند. این موضوع برایم زجر دهنده بود. می‌خواهم داکتری شوم که بتوانم برای زنان زیادی در افغانستان رایگان خدمت کنم.»

این سیاهه‌ی که در بالا خواندید حرف‌های «شریفه رامش» دختری از کوه‌پایه‌های مناطق مرکزی و آغاز دریای هریرود است که در برنامه «رویای معرفت» در حضور میرویس بلخی، وزیر پیشین معارف افغانستان و معینان این وزارت و تعدادی از نمایندگان پارلمان ایراد کرد. بعد از تمام شدن سخنان او میرویس بلخی و صدها انسان آگاه به احترام او به پا ایستادند و به شجاعتش سلام دادند.

شریفه رامش دختری از ولایت غور که چند سالی می‌شود به کابل آمده و در سن هجده سالگی مکتب را شروع کرد. او تا صنف هشت مکتب را در قریه خود خوانده بود ولی به دلیل فقر و شرایط زندگی چند سالی را از مکتب باز ماند و در خانه قالین می‌بافت تا اندکی به وضعیت اقتصادی خانواده کمک نماید، با کار گرفتن برادرش او نیز مکتب را دوباره آغاز کرد. تمام داشته‌های قبلی از ذهن‌اش رفته و بار دیگر در لیسه‌ی سواد حیاتی معرفت درس را از صنف دوم آغاز کرد. با گذشت دو سال او توانست پنج صنف را بخواند. قبل از سقوط نظام جمهوری، هر روز لباسی‌ با رنگ‌های سفید و آبی خود را پوشیده و چادر سفید به سر می‌کرد و برای رویای داکتر شدن به مکتب می‌رفت. با سپری نمودن دو سال دیگر او فارغ می‌شد و شاید قدم به سالن دانشگاه و بعد از چند سالی لباس سپید داکتری به تن می‌کرد و شاید هم زنان زیادی را تداوی می‌کرد. اما کابل [به دست طالبان] سقوط کرد و رویای او دود شد و به هوا رفت.

در برنامه رویای معرفت شریفه در حضور صدها تن در ادیتوریم فرانسس دوسازا به نمایندگی از دانش‌آموزان سواد حیاتی سخنرانی کرد. از آینده، رویا و رسیدن به فردای بهتر سخن گفت و برای زنان و دخترانی حرف زد که از درس و تحصیل بازمانده اند ولی می‌توانند دوباره آغاز کنند. از خاطرات بازماندن از تحصیل و آغاز یک رویای جدید سخن گفت و این برنامه از آدرس وزارت معارف، مکتب معرفت و چندین رسانه نشر شد و اعتماد به نفس او را دو چندان نمود. اما حالا پس از سقوط نظام، [بخاطر سیاست‌های طالبان در قبال آموزش زنان] شریفه خانه‌نشین شده و حق ندارد به مکتب برود. شریفه افسردگی گرفته و از یادآوری خاطرات مکتب و سردرگمی آینده رنج می‌برد. برخی از هم‌قطاران شریفه و مسئولان مکتب [که توانستند در روند تخلیه اضطراری] از کشور خارج شدند ولی شریفه و میلیون‌ها دختر دیگر شبیه او از آموزش محروم شده و به خانه مانده به فردای نامعلوم فکر می‌کنند.

افغانستان هرچه بوده اما «کشور رویای ناتمام» بوده است. در هر کشوری آدم‌ها در سطح فردی برای خود رویا می‌سازند، با تمام چالش‌ها مبارزه می‌کنند و با تمام رنج و سختی‌ها مبارزه نموده و خود را به چشم‌انداز آینده‌ی خود نزدیک می‌سازند. اما افغانستان این‌گونه نیست. افغانستان از هرجای روایت شده جز از درون خودش. تحلیل وضعیت افغانستان از اسلام‌آباد، دوشنبه، تهران، نیویورک، تورنتو، پاریس، لندن، قطر و هر کجای دیگر روایت اصلی افغانستان نیست. روایت اصلی افغانستان از درون خودش «آینده نامعلوم و زندگی براساس اتفاق» است. روایت وضعیت زنان در افغانستان روایت سیاسی است، وضعیت اجتماعی و فرهنگی سرکوب هرگونه رویای انسانی است. با سقوط نظام، هزاران و میلیون‌ها رویا در فکر، ذهن و ضمیر دختران این سرزمین دفن شده و در حال نابودی‌ست.

همچنان بخوانید

عدم مشروعیت طالبان، حاصل مبارزات زنان معترض است

عدم مشروعیت طالبان، حاصل مبارزات زنان معترض است

3 قوس 1401
رفتار دوگانه‌ی جهان؛ طالبان تقویت می‌شوند یا منزوی؟

رفتار دوگانه‌ی جهان؛ طالبان تقویت می‌شوند یا منزوی؟

28 عقرب 1401
موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: طالبان را به رسمیت نشناسید
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
مادرم مرا فروخت
هزار و یک شب

مادرم مرا فروخت

10 حمل 1402

وقتی سیزده ساله شدم یک پیرمرد 72 ساله به خواستگاری‌ام آمد. مردم محل می‌گفتند که مرد پولداری است. مادرم چون شیفته‌ی پول و ثروت بود، با آنکه زندگی مان رو به بهبود شده بود، بازهم...

بیشتر بخوانید
پس از طلاق فهمیدم که زندگی فقط دعوا نیست
هزار و یک شب

پس از طلاق فهمیدم که زندگی فقط دعوا نیست

12 حمل 1402

پس از سه ماه جنجال و مشاجره راحله موفق شد که از عزیز جدا شود و آن رابطه‌ی پر از خشونت هفت ساله را با برگه‌ی طلاق به پایان برساند.

بیشتر بخوانید
تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد
هزار و یک شب

تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد

6 حمل 1402

یاسمن ۳۵ ساله است. زن قد کوتاه و لاغر اندام، با چشمان بادامی و رنگ گندمی که از فرط کار و فشار زندگی در دیار غربت دور چشمانش چین و چروک برداشته و قدش خمیده است.

بیشتر بخوانید
قربانی بد دادن؛ احساس می‌کنم سال‌هاست بر من تجاوز می‌شود
هزار و یک شب

قربانی بد دادن؛ احساس می‌کنم سال‌هاست بر من تجاوز می‌شود

11 حمل 1402

لیلا همانطور که روی سکو نشسته است و پشم‌ می‌ریسد، به غروب طلایی‌رنگ آفتاب تماشا می‌کند و آه بلندی می‌کشد. نخ پشم را دور سنگ‌ می‌پیچاند و چادرش را پیش‌ می‌کشد.

بیشتر بخوانید
هشت سال در نکاح متجاوز
هزار و یک شب

هشت سال در نکاح متجاوز

23 جدی 1401

آمنه، زن جوانی است که در 15 سالگی از مکتب محروم و متحمل کودک‌همسری شد، تا 19 سالگی‌اش یک دختر کرد و بخاطر سنگین‌کاری دو بار جنینش سقط شد.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00