سال ۲۰۲۱ میلادی به پایان رسید. این سال با ترور هدفمند زنان خبرنگار آغاز شد، با پیکارها برای تامین صلح ادامه یافت و با سقوط ارزشهای دموکراتیک، حقوق و دستاوردهای ۲۰ ساله و نابودی آرزوهای زنان به سرانجام رسید.
در نیمهی نخست سال ۲۰۲۱ که تلاشهای مردم، حکومت و جامعه مدنی افغانستان بر تامین صلح متمرکز شده بود، زنان منسجمترین برنامههای دادخواهی برای حفظ ارزشها و دستاوردهای نظام جمهوری را داشتند. تشکلهای مدنی، سازمانهای سیاسی و رسانههای حوزهی زنان در سراسر کشور با امیدواری به موفقیت مذاکرات صلح میان دولت افغانستان و گروه طالبان، بر صلح عادلانه و حفاظت از نظام جمهوری، ارزشهای دموکراتیک و دستاوردهای ۲۰ سالهی حکومت و مردم تاکید داشتند. اما خروج نیروهای نظامی امریکا و متحدانش از افغانستان، رهایی گروهی زندانیان طالبان توسط اشرفغنی احمدزی، فساد و خیانت در نهادهای امنیتی، سپردن رهبری میدان جنگ با تروریزم به افراد غیرمسلکی، قبیلهگرایی و تکروی سیاسی در رهبری حکومت، تقلیل نظام جمهوری بر اتاق تصمیمگیری یک تیم خاص بر محور رییس جمهور، دلسرد کردن مردم از نظام با فساد و تعصب و دهها علت دیگر که همه زاییدهی ناتوانی زمامداران و مدیران سیاسی کشور بودند افغانستان را به پرتگاه سقوط رساند. از همین سبب طالبان در یک تبانی سیاسی با فرار برنامهریزی شدهی اشرف غنی احمدزی توانستند پرچم شان را بر ارگ کابل بزنند. این بدترین اتفاق ممکن بود که بر سرنوشت مردم افغانستان حاکم شد و اینگونه طالبان به عنوان یگانه گروه تروریستی بر یک قلمرو سیاسی حاکم شدند تا این کشور را به پناهگاه امن تروریستان و میدان زایش و رشد دیگر گروههای تروریستی علیه امنیت منطقه و جهان تبدیل کنند.
اما در این میان، زنان بیشترین آسیب و خساره را متحمل شدند. با آمدن طالبان در پانزدهم اگست، وزارت امور زنان منحل شد، کمیسیون حقوق بشر که برای دفاع و دادخواهی زنان بیشترین فعالیتها را داشت از بین رفت، نهادهای مدنی فعال در عرصه توانمندسازی زنان از فعالیت بازماند، صدای اکثریت رسانههای ویژهی زنان خاموش شد، رهبران زن و بانوان جوان تحصیلکرده که نیروی محرک زنان به سوی موفقیت بودند یا از ترس کشته شدن به دست طالبان مهاجر شدند ویا خانهنشین اند، تمامی قوانین و لوایح حقوقی که برای حمایت از زنان به تصویب رسیده بود ملغی شد، انواع خشونت علیه زنان افزایش یافته و زمینهی دسترسی به عدالت ناممکن شد، طالبان مکاتب دخترانه را مسدود و زنان را از آموزش و کار منع کردند، نهادهای تجاری زنان که نماد استقلال و خودکفایی شان بود از دست رفت، قانون جدیدی به نام “چارچوب اسلامی” برای زنان وضع شد که هر روز تنگ و تنگتر میشود. با هر درجه تنگتر شدن چارچوب اسلامی، محدودیتها و فشار اجتماعی-سیاسی بر زنان بیشتر میشود تا آنجا که حدود پوشش و گشتوگذار زنان در افغانستان را جنگجویان طالبان تعیین میکنند؛ همان کسانی که طی بیست سال گذشته فرزند، پدر، مادر، خواهر، برادر و همسر همین زنان و صدها هزار شهروند ملکی بیگناه را یا با گلوله یا در عملیات انتحاری کشتند و یا در شاهراهها سر بریدند و هفت میلیون شهروند را آواره کردند؛ همان کسانی که در مکتب، در زایشگاه، در مسجد، در بازار، در مراسم فاتحه و شبهای عید و عاشورا، در جشن عروسی و راهپیماییهای مدنی و در دانشگاهها خودشان را انتحاری و یا بمها را منفجر میکردند.
ارچند زنان خاموش ننشستند. زنان به اعتراض و مقاومت علیه طالبان ادامه دادهاند. تاهنوز که چهارونیم ماه از سقوط افغانستان به دست رژیم مستبد و زنستیز طالبان میگذرد، زنان به عنوان تنها نیروی مدنی-سیاسی در داخل و خارج از کشور جنبشهای جدیدی تشکیل نموده به مقاومت ادامه دادهاند. زنان به رغم سرکوب، تهدید، توهین، لتوکوب و شلاق و گلوله از سوی جنگجویان طالبان، میدان مقاومت را خالی نکردهاند.
از اینرو، سال گذشته میلادی برای زنان افغانستان جز درد، ستم، سرکوب، سقوط ارزشها، از بین رفتن دستاوردها و دفن آرزوهای شان چیزی در پی نداشت. اما همیشه فردایی هست! گروه طالبان در سالهای ۱۹۹۶-۲۰۰۱ میلادی نیز حکومت کردند، زنان را در محاکم صحرایی سنگسار کردند، مثل هماکنون کودکهمسری و فروش دختران از قحطی شدت یافته بود، زنان را شلاق زدند تا در خانه بمانند و از آموزش و دسترسی به خدمات صحی منع کردند؛ اما آینده به نفع زنان رقم خورد. با سقوط طالبان، زنان به آزادی و استقلال و قوانین و نهادهای حمایتی دست یافتند. با آغاز سال جدید میلادی یک فرصت تازه برای پیکار علیه طالبان آغاز شده است. با گسترش مقاومتهای ملی و بینالمللی در راستای دفاع از مردم افغانستان، فصل سرکوب و ستم طالبان بر زنان نیز به پایان میرسد و چه نیکوست که امروز رهبری میدان مقاومت علیه طالبان در دست زنان است.
طالبان در بازیهای صلح به فکر تقسیم قدرت با احزاب سیاسی بودند که بر محور تعلقات قومی شکل گرفته بودند ولی پس از ورود به کابل با نیرویی مواجه شدهاند که هرگز تصور نکرده بودند. این نیروی مقاومت قومیت، زبان، مذهب و جغرافیا و فرهنگهای متنوع کشور را نه تنها که مرز جدایی نمیشناسد بلکه از آنها به عنوان تنوع و قدرت استفاده میکند. جنبشهای زنان مقاومتگر علیه طالبان متشکل از قومیتها، مذاهب، گرایشهای فکری و سیاسی مختلف استند که با محوریت حقوق مردم و دفاع از افغانستان در برابر یک گروه تروریستی به میدان آمدهاند.
امید است در سال جدید زنان همچنان در داخل و خارج از کشور به اعتراض و مقاومت علیه طالبان ادامه دهند و جامعه جهانی نیز به جای جستوجوی راههای تعامل با طالبان، این گروه را منحیث حاکم افغانستان به رسمیت نشناسند چون هنوز با گروههای تروریستی بینالمللی ارتباط دارد و خود در لیست سیاه سازمان ملل متحد به عنوان گروه تروریستی شناخته میشود. بلکه جهان باید به مقاومت مردم به ویژه زنان افغانستان علیه طالبان توجه نموده به دنبال گزینههایی باشند تا قبل از اینکه طالبان با غارت منابع کشور رژیم شان را پایدار سازند، این کابوس وحشتناک از سر ۳۵ میلیون انسان برداشته شود تا باشد که نه تنها زنان افغانستان بلکه همهی زنان و کودکان منطقه و جهان نیز از تهدید فعالیتهای تروریستی طالبان و همپیمانان شان رهایی یابند و طالبان افغانستان را به میدان رشد القاعدهی دیگر تبدیل نکند و حادثهی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ در امریکا در ایالات متحده و دیگر نقاط جهان تکرار نشود.