تغییر رژیم در ۱۵ اگست ۲۰۲۱ جامعه افغانستان را عمیقا دگرگون کرد؛ بزرگترین صدمه به زنان وارد شد. زنانی که با هزار چالش توانسته بودند استقلال اقتصادی داشته باشند و خانوادههای شان را حمایت کنند مجبور شدند به چهاردیواری خانه برگردند و همه چیز ضرب صفر شده بود. زنانی که حالا حتی توان خرید نان خشک، پرداخت بل برق و کرایه خانه را ندارند.
شفیقه یکی از قربانیان این تغییر است. او در نظام گذشته با دشواری و تحمل فقر و ناداری توانست دانشگاه بخواند و وارد بازار کار شود.
شفیقه به نیمرخ میگوید پیش از آمدن طالبان در یک شرکت خصوصی کار میکرد و ماهانه 40 هزار افغانی حقوق داشت که با این پول مادر، دو خواهر و برادر کوچکش را حمایت میکرد. اما اکنون بیش از سه ماه میگذرد که کارش را از دست داده است. از آپارتمانی که قبلا زندگی میکردند، به دلیل عدم توانایی پرداخت کرایه کوچ کردند و اکنون در خانهی یکی از اقارب شان زندگی میکنند. اما شفیقه پریشان است و میگوید که نمیداند تا چه زمان این شرایط ادامه خواهد یافت.
روایتهای بدتری از زندگی زنان کابلی نیز وجود دارد.
هُما سه فرزند دارد. شوهرش در حمله انتحاری در چهارراهی زنبق کابل جانش را از دست داده بود. او در یک دفتر دولتی صفاکار بود و با درآمد ماهانه هفت هزار افغانی زندگیشان را میگذراند؛ اما اکنون از این درآمد محروم شده است. او میگوید که پس از تصرف کابل توسط طالبان، خواست به کارش بازگردد؛ اما برایش اجازه داده نشد.
هما به نمیرخ میگوید که اینروزها حتا نمیتواند نان خشک برای فرزندانش تهیه کند. او مقامهای حکومت پیشین و جامعه جهانی را مسئول این وضعیت میداند و طالبان را مخاطب قرار داده میگوید: “باید بدانند که در بسیاری از خانوادهها مرد وجود ندارد، زن نانآور است. طالبان چند سال قبل شوهرم را از من گرفتند و حالا لقمهی دهن من و اولادهایم را گرفتند.”
خاطره، خیاط است. او مسئولیت پنج فرزند و شوهر معلولش را به عهده دارد. خاطره میگوید قبل از تغییر نظام، درآمد خوبی داشت و زندگیاش تامین بود؛ اما پس از آنکه طالبان کشور را تصرف کردند، آهسته آهسته مشتریانش را از دست داد.
خاطره میافزاید که یک ماه قبل صنف آموزش خیاطی را برای زنان فعال ساخت؛ اما پس از آنکه طالبان از این اقدام آگاه شدند به دنبالش آمدند و مالیه گزافی مطالبه کردند که او توان پرداختش را نداشت، بنابراین طالبان صنف آموزشی را بستند.
خاطره خرسند است که مجبور نیست کرایه بپردازد؛ چون منزلی که زندگی میکند، ملکیت شخصی همسرش است؛ اما میگوید که توان پرداخت بل برق و خرید مواد غذایی کافی را ندارد و روزانه فقط دو وقت برای فرزندانش غذا تهیه میتواند.
داستانهای فراوانی از زنان افغانستان وجود دارد؛ زنانی که از کار و زندگی مستقلانه محروم شدند.
پیش از این، سازمان ملل متحد هشدار داده بود که محروم ساختن زنان از کار و فعالیتهای اقتصادی سبب گسترش فقر میشود و بیش از 97 درصد شهروندان افغانستان زیرخط فقر قرار گیرند.
نظام جمهوری افغانستان که در سال 2001 با حمایت غرب در اثر سقوط طالبان سرپا شده بود پس از آنکه ایالات متحده کشور را ترک کرد و اشرف غنی احمدزی، رییس جمهور پیشین فرار کرد، از هم پاشید و بار دیگر طالبان قدرت را به دست گرفتند.
شماری از زنان در جریان دو دهه گذشته توانستند از سلطه مردان آزاد شوند و به صورت مستقلانه درآمد داشته باشند؛ اما با تغییر رژیم این شمار از زنان از لحاظ موقف اجتماعی و اقتصادی بار دیگر به نقطه صفر بازگشتند. نظام دینی طالبان همهی دار و ندار آنان را ستانده و زنان را به پستوی خانهها راند.
بااین وصف هنوز بسیاری از زنان در افغانستان در برابر این وضعیت اعتراض میکنند و سطح نارضایتی میان زنان به گونه بیپیشینهای افزایش یافته است. اعتراض زنان در برابر رژیم طالبان از کابل فراتر رفته و شماری از زنان در ولایتهای مختلف و حتا شهرستانها صدای اعتراض را بلند کردهاند و هر هفته گسترش مییابد.