نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

زنان بی خانمان و دختران قربانی تجاوز؛ خانۀ امن کجاست؟

  • زهرا سالومه
  • 2 دلو 1400



خانه‌های امن و دیگر نهادهای حامی زنان از مهم‌ترین دست‌آوردهای دو دهۀ گذشته در افغانستان بود. دست‌آورد‌هایی که یک‌شبه نابود شد. طالبان در میان اما و اگر‌ها به تاریخ۱۵ آگوست کابل را تصرف کردند و هر نهادی که مرتبط به زنان بود را بستند.

چگونه برای زنان امن خواهد بود، خانه‌ای که در آن گوش‌شان بریده می‌شود، موهایشان تراشیده و دست و پایشان را می‌شکنند؟

شکوفه (نام مستعار) دختری است که از زیر مشت‌و‌لگد پدر فرار کرده و برای ثبت شکایت به یکی از حوزه‌های پولیس در کابل رفته تا راهی را برای خلاصی از ستمی که بر او روا داشته اند، بجوید. اما ساعتی نمی‌گذرد که می‌فهمد به جایی اشتباه آمده است. یکی از محافظان امنیتی او را برای ثبت شکایت به اتاقی راهنمایی و پسری را نزدیک دروازه برای پاسبانی ایستاد می‌کند. شکوفه در همان اتاق توسط مأمور پولیس مورد تجاوز قرار می‌گیرد. مأمور پولیس او را تهدید می‌کند که در مورد این قضیه به کسی دهان باز نکند.

شکوفه که روانش متأثر از این حادثه شده‌است، مدت‌ها به کسی چیزی نمی‌گوید. تا این‌‌که تصمیم می‌گیرد دوباره به همان حوزهٔ پولیس برود اما این بار نزد یک مأمور پولیس زن شکایت‌اش را ثبت می‌کند. به کمک این زن، او به یکی از خانه‌های امن در کابل برده می‌شود که زنان را تا هفتاد‌و دو ساعت به‌گونه‌ای موقت نگهداری می‌کنند و مأمور پولیس نیز بازداشت می‌گردد.برای ثابت شدن تجاوز، دادستانی شکوفۀ پانزده ساله را برای معاینۀ بکارت به طب عدلی می‌فرستد. معاینه‌ای که می‌تواند اثر روانی آن تا آخر عمر همراه این دختر نوجوان باشد.

در نهایت او این آزمایش را انجام می‌دهد و نتیجۀ مثبت سبب می‌شود خانواده‌اش از شکوفه روی بگردانند. حالا تنها جایی که زیر سقف آن می‌تواند بخوابد خانهٔ امن است. برای شکوفه، خانهٔ امن تنها خانه نبود؛ حرفه‌ی بافندگی را آموخت و گاه‌گاهی صنعت دست‌ساخت‌اش، در نمایشگاه‌ها به نمایش گذاشته می‌شد و درصورت به فروش رسیدن، دست‌مزدی کسب می‌کرد. او دور از غم روزگار، حتی برای چند ساعت، با دیگر زنان می‌خندید و رویا می‌بافت. رویا‌هایی که حتی گاهی با مرد متجاوز گره می‌خورد.

جبر روزگار و مورد تجاوز قرار گرفتن؛ او را راضی به ازدواج با پسری که تجاوز کرده بود می‌کند. می‌گفت:«در صورتی که حبس او کوتاه مدت باشد با همان پسرازدواج می‌کنم.» شکوفه نمونه‌ای از هزاران زن افغان است که مورد خشونت و تجاوز قرار گرفته‌اند و با بینی بریده، چشم‌های کبود، سر تراشیده و دست‌و‌پای شکسته به نهاد‌های حامی زنان مراجعه می‌کردند.

خانه‌های امن و دیگر نهادهای حامی زنان از مهم‌ترین دست‌آوردهای دو دهۀ گذشته در افغانستان بود. دست‌آورد‌هایی که یک‌شبه نابود شد. طالبان در میان اما و اگر‌ها به تاریخ۱۵ آگوست کابل را تصرف کردند و هر نهادی که مرتبط به زنان بود را بستند. آخرین مورد وزارت امور زنان بود که به وزارت امر به معروف و نهی از منکر تبدیل شد. تنها وزارتی که دو دهه پیش و پس از کنفرانس بُن برای زنان افغانستان ایجاد شد.

سازمان عفو بین‌الملل گزارشی را نشر کرد که بر اساس آن همۀ نهادهای حامی زنان از جمله خانه‌های امن از فعالیت باز مانده‌اند. بسیاری از زنانی که در این خانه‌ها به سر می‌بردند به دلیل تن ندادن به ازدواج‌های اجباری و مقاومت در برابر خشونت‌های گوناگون، تنها سقف امیدشان را از دست داده‌اند.

گزارش سازمان عفو بین‌الملل نشان می‌دهد پس از حضور کامل طالبان در کابل، بیشتر زنان دوباره به خانواده‌های‌شان تسلیم داده شده‌اند. تعدادی هم به زندان‌ها منتقل شدند. در این میان زنانی هم بودند که نه زندانی شدند و نه خانواده‌هایشان حاضر شدند آنان را دوباره بپذیرند. در جامعۀ سنتی افغانستان دختری که سال‌ها در خانهٔ امن زندگی کرده‌است، لکه‌ای ننگ به خانواده شمرده می‌شود.

روایت‌های بی اساسی چون استفادۀ جنسی از زنان در این خانه‌ها، دست خانواده‌ها را در دوباره نپذیرفتن فرزندان‌شان، بازتر هم کرده بود. طالبان در واکنش به گزارش‌ سازمان عفو بین‌الملل و بر اساس دیدگاه زن‌ستیزانه‌ای که دارند گفتند، زنان نیاز به خانهٔ امن ندارند؛ خانهٔ خودشان امن‌ترین مکان برای‌شان است. اما طالبان به این پرسش پاسخ ندادند: چگونه خانه‌ای که مردان آن هرگز لطف خوش برای زنان نشان نداده‌اند، روز چند وعده شکنجه شدند، در بدل پول به فروش رسیدند و در نهایت به بد داده شدند، می‌تواند محل امن برای‌شان باشد؟

همچنان بخوانید

آیا در تعرض جنسی زنان هم مقصرند؟

آیا در تعرض جنسی زنان هم مقصرند؟

6 جدی 1400
آیا خشونت علیه زنان از خانه آغاز می‌شود؟

آیا خشونت علیه زنان از خانه آغاز می‌شود؟

9 جدی 1400

آن‌طرف هم حالا زنان نمی‌دانند وقتی مورد خشونت قرار می‌گیرند، دروازهٔ کدام نهاد حامی زنان را تک‌تک کنند؟ زیر کدام سقف خدا حتی یک شب را بدون خشونت صبح کنند؟ تنها امیدشان خانه‌های امن بود که حالا به لطف طالبان دروازه‌های آن بسته شده‌است. طالبانی که از زندگی اجتماعی و برخورد با زنان چیزی نمی‌دانند، کور‌گرهٔ همۀ مشکلات افغانستان را در پاشنهٔ بلند کفش زنان و عطر خوش این نیم‌پیکر جامعه می‌دانند. اگر هم دیدگاه فراتر از این داشته باشند، خلاصه می‌شود به پیام رئیس‌الوزرای این گروه که در محور ازدواج و محرم زنان می‌چرخید. گویا زن فقط برای ازدواج خلق شده‌است، دار و ندار دین‌شان با نگاه به زن فرو می‌ریزد. آن هم در قرن بیست‌و‌یک، که انسان برای زیستن در مریخ تقلا می‌کند و در جست‌و‌جوی کشف سیاره‌های دیگر برای زیستن است.
در عصر تکنالوژی اما زنان در افغانستان با یک گروه بی‌سرو ته، باید رو در رو بایستند و بگویند: بگذارید درس بخوانیم، بگذارید کار کنیم و بگذارید ابتدایی‌ترین حقوق شهروندی خود را داشته باشیم. برای برون‌رفت از این بحران؛ جهان نباید زنان افغانستان را تنها بگذارد. تجربه ثابت ساخته‌است که این بحران تنها متوجه زنان و شهروندان افغانستان نیست. دیر یا زود یقهٔ کشور‌های همسایه و جهان را خواهد گرفت. آن زمان «نوش‌دارو بعد از مرگ سهراب» چه سود خواهد داشت؟

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: خشونت جنسی
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاه‌ها 1

  1. فرشته امید says:
    1 سال پیش

    درود، من مدتی ریس یک خانه امن در کابل بودم، زنان خانه امن حالا هیچ جای به رفتن ندارد، بعضی این دخترا هنوز برایم می نویسد و شکایت دارد که قرار بود مارا آمریکایی ها خارج کند ولی نمی‌دانم بجای ما کی انتقال داده شده اند؟

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود
هزار و یک شب

فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود

23 حوت 1401

یاسمن را به ظاهر دادند و در بدلش خواهر ظاهر را به برادر یاسمن گرفتند. هرچند یاسمن از بودن و ازدواج با ظاهر خوشحال بود، اما ظاهر از این ازدواج راضی نبود و یاسمن را نمی‌خواست. او...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
ازدواج زیر سن
هزار و یک شب

در چهار سالگی مرا به شوهر دادند

15 حوت 1401

نمی‌دانستم که شوهر دارم. اولین بار پدرم برایم گفت که وقتی چهار ساله بودم او مرا به شوهر داده و به نام پسر کاکایم کرده است.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00