نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

از مرکز ۱۱۹ پولیس تا زیرزمین نم‌دار؛ قصه‌ی فروپاشی نظام

  • زهرا سالومه
  • 3 دلو 1400

تصور کنید یک افسر زن در وزارت داخله هستید، برای رفتن به محل کار آماده شده‌اید. به محض رسیدن به دفتر و پس از احوال‌پرسی با همکاران، آغاز به کار می‌کنید، اما دل تان شور می‌زند. حس می‌کنید قرار است اتفاق بدی بیفتد. از آن اتفاق‌هایی که در کابل تقریباً معمول شده؛ انفجار ماین جاسازی شده و شاید هم هر رویداد تروریستی دیگر.

آهسته آهسته «او» متوجه می‌شود این‌بار خبری از رویداد تروریستی نیست؛ بل فروپاشی یک‌شبهٔ نظام است. حکومتی که در ۲۰ سال گذشته و پس از مصرف میلیارد‌ها دالر شکل گرفت. حرف از تکه‌و‌پارچه شدن ارتش چند صدهزار نفری است که زنان هم جزئی از این فروپاشی‌اند.

از لیلا می‌گویم، زنی که ۱۳ سال در صفوف نیروهای امنیتی شانه به شانۀ همکاران مرد و زنش رزمید. ‌هیچ‌گاه از این‌که به عنوان یک زن در قطار نیروهای امنیتی کار می‌کرد دل‌سرد نشد. برعکس، با سنت‌های معمول جامعۀ افغانی و مخالفان حکومت در یک صف جنگید، یک مبارز و دو میدان مبارزه. شانه به شانه با سربازان، برای دفاع از افغانستان تلاش کرد و از این راه، مایحتاج خانوده‌اش را تأمین می‌کرد. آن هم در جامعهٔ سنتی مثل افغانستان که کار کردن زنان در بخش‌های امنیتی به دور از چالش نبود و به گذشتن از هفت‌خوان رستم می‌ماند.

لیلا(نام مستعار) در سال ۲۰۰۸ و پس از پشت سر گذاشتن آموزش‌های ویژهٔ نظامی به صفوف نیرو‌های امنیتی افغانستان پیوست؛ کارش را در بخش ۱۱۹ پولیس در وزارت داخلۀ پیشین آغاز نمود. ۱۱۹خط مستقیم میان شهروندان افغانستان و وزارت داخلۀ پیشین بود و هر روز بیشتر از هزار تلفون دریافت می‌کرد. از فعالیت‌های مشکوک دهشت‌افکن گرفته تا قتل و سرقت‌های مسلحانه را لیلا گزارش می‌کرد و به شماری از این قضایا رسیدگی می‌شد.

اما حالا لیلا با صدای خسته و چهره‌ی آشفته از روز سقوط کابل قصه می‌کند، لحظه‌ای که با سرعت برق‌و‌باد فرا رسید و در کمال ناباوری خشک و تر را سوزاند. «ساعت ۰۹:۳۰ صبح بود که همکارهایم زنگ زدند و گفتند، خانه بروید. وضعیت خوب نیست. ما هم سراسیمه از دفتر بیرون شدیم و پیاده به خانه رفتیم.» به همین سادگی! نیرو‌های امنیتی افغانستان که به باور خیلی‌ها سنگین‌ترین جنگ‌ها را در ۲۰ سال گذشته تحمل کرده‌اند و با مزد اندک با سر و جان خود بازی نمودند. لیلا هم خواسته یا ناخواسته به این مزد کم قانع بود و چرخ زندگی را می‌چرخاند. به لطف فرار مقام‌های حکومت پیشین و تسلط طالبان بر افغانستان، حالا از آن مزد اندک هم خبری نیست.

لیلا که تنها نان‌آور خانه است از همه شکایت دارد؛ از حکومت پیشین تا متحدان خارجی آن. می‌گوید: «سازمان ملل در اوایل به‌خاطر پیوستن ما در صفوف نیروهای امنیتی خوشحال بود و ما را تشویق می‌کرد. حالا چرا از ما خبر نمی‌گیرد؟ چرا از مشکلات امنیتی و اقتصادی ما نمی‌پرسد؟»

طالبان، لیلا و هزاران لیلای دیگر را که در بخش‌های امنیتی کار می‌کردند، کوچ اجباری دادند؛ از دفتر کار به چهاردیواری خانه.

لیلا فقط چهارماه دوام آورد. صاحب خانه او را به دلیل نپرداختن کرایه به دروازهٔ حویلی راهنمایی کرد. حالا او در سرمای سوزندهٔ کابل، دور از چشم طالبان، در زیرزمین یک ساختمان زندگی می‌کند. این که چه مدت از تیررس طالبان پنهان می‌ماند هیچ‌کس نمی‌داند لیلا که تنها نان‌آور خانه است از همه شکایت دارد؛ از حکومت پیشین تا متحدان خارجی آن. می‌گوید: «سازمان ملل در اوایل به‌خاطر پیوستن ما در صفوف نیروهای امنیتی خوشحال بود و ما را تشویق می‌کرد. حالا چرا از ما خبر نمی‌گیرد؟ چرا از مشکلات امنیتی و اقتصادی ما نمی‌پرسد؟»

لیلا مثال کوچکی از چند هزار افسر زن در صف نیروهای امنیتی دورۀ جمهوریت است که با دسترسی به رسانه‌ها توانست مشکل‌اش را بازتاب دهد. بر اساس گزارش‌هایی که دیده‌بان حقوق بشر و نهاد‌های حقوق بشری منتشر کرده‌اند، شماری از زنانی که با نیرو‌های امنیتی حکومت پیشین کار می‌کردند بازداشت و به قتل رسیده‌اند. تعدادی هم مانند عالیه عزیزی، مدیر زندان زنان هرات که از چهارماه بدین‌سو در زندان طالبان به سر می‌برد، در بازداشت طالبان به سر می‌برند و از سرنوشت شان خبری نیست.

با ایجاد حکومت انتقالی در سال ۲۰۰۱ زمینۀ پیوستن زنان در نهاد‌های امنیتی مساعد شد. بر اساس آمار‌های نهاد‌های امنیتی حکومت پیشین، بیش از ۴ هزار زن در سه نهاد مهم امنیتی افغانستان، وزارت داخله، وزارت دفاع و ریاست امنیت ملی کار می‌کردند.

اما با تسلط طالبان بر افغانستان در ۱۵ آگوست ۲۰۲۱، آزادی‌های نسبی زنان یکی پس‌از دیگری گرفته شد. طالبان زنان را مجبور به ترک وظیفه کردند. تنها آدرس رسمی زنان که وزارت زنان بود به وزارت امر به معروف و نهی از منکر تبدیل شد. روزگاری که زنانی مثل لیلا در هر گوشه‌‌ای از افغانستان کار می‌کردند، حالا بیشتر از ۴۰ کیلومتر بدون محرم شرعی رفته نمی‌توانند.

همچنان بخوانید

صابره

سرنوشت صابره؛ از میز مطالعه به دود آشپزخانه

2 حمل 1402
زنگ مکتب برای دانش‌آموزان پسر نواخته شد

زنگ مکتب برای دانش‌آموزان پسر نواخته شد

2 حمل 1402

اکنون لیلا نمی‌داند چه اتفاق‌هایی در انتظارش است، نوری که برای آینده‌اش می‌بیند ضعیف‌تر از نوری‌ست که از کلکین زیرزمینی داخل اتاق می‌تابد.

موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود
هزار و یک شب

فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود

23 حوت 1401

یاسمن را به ظاهر دادند و در بدلش خواهر ظاهر را به برادر یاسمن گرفتند. هرچند یاسمن از بودن و ازدواج با ظاهر خوشحال بود، اما ظاهر از این ازدواج راضی نبود و یاسمن را نمی‌خواست. او...

بیشتر بخوانید
ازدواج زیر سن
هزار و یک شب

در چهار سالگی مرا به شوهر دادند

15 حوت 1401

نمی‌دانستم که شوهر دارم. اولین بار پدرم برایم گفت که وقتی چهار ساله بودم او مرا به شوهر داده و به نام پسر کاکایم کرده است.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00