نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

۱۶ زن معترض و صدها جنگ‌جوی طالب در دارالامان

  • زهرا سالومه
  • 16 دلو 1400

وقتی زنان برای اعتراض به خیابان می‌روند از سر شوق و خوشحالی نیست؛ بلکه برای آزادی، رفع نیازهای اقتصادی و مبارزه برای زنده ماندن است.

شجاعت زنانی که امروز در خیابان‌های کابل با تنها اسلحه‌ای که صدای‌شان است، برای برابری و به‌دست آوردن ابتدایی‌ترین حقوق‌شان در مقابل طالبان مبارزه می‌کنند.

تاریخ ۳۰ اکتبر، یک راه‌پیمایی به رهبری یکی از دختران معترض در جادهٔ دارالامان کابل راه‌اندازی شد. قرار بر این بود ساعت ۱۰:۰۰ صبح همۀ زنان معترض یک‌جا شوند و شعار «نان، کار و آزادی» را این‌بار با زبان اشاره فریاد کنند.

خلاف توقع «او» همه چیز بر وفق مراد نچرخید. معمول است وقتی گروهی برای بلند کردن صدای یک جمع متضرر ایجاد می‌شود، پای یک جاسوس نیز در میان کشیده ‌شود. این راه‌پیمایی نیز به دور از حضور جاسوس و شاید هم جاسوس‌ها نبود.

وقتی زنان وارد صحنه شدند، کسی از میان گروه به طالبان خبر می‌دهد، به باور رشمین، ناشی از مدیریت نادرست خودشان است. پیام آغاز راهپیمایی را به طالبان مخابره کرده بودند.

با گذشت ۱۵ دقیقه، دو طرف جادهٔ دارالامان به روی ترافیک بسته می‌شود. دسترسی خبرنگاران به پوشش خبری راهپیمایی قطع می‌گردد. برای مهار شانزده زن که تنها سلاح‌شان صدای اعتراضی است، ۳۰۰ طالب تا دندان مسلح به شمول قطعۀ انتحاری/بدری فرستاده شده است. در جاده‌ای به بزرگی جادهٔ دارالامان، ۱۶ زن معترض و صدها نیروی طالب، شبیه به فیلم‌های هالیوود.

فریاد با دهن بی‌زبان در مقابل سکوت کر کنندۀ جهان و طالبانی که برای خاموش ساختن آن آستین بر زدند، یک رویارویی عجیب اما واقعی بود!

طالب با میل تفنگ و جلیقۀ ضد گلوله که بر تن دارند، زنان معترض را به دیوارهای استنادی قصر دارالامان می‌فشارند. فشار به حدی‌است که این زنان معترض روی هم‌دیگر له می‌شوند و کلمه می‌خوانند. قرار گرفتن در تنگنایی که هیچ کسی برای نجات‌ات قدم  برنمی‌دارد.

آنچه روایت شد گوشه‌ای از مبارزات زن شجاع به نام رشمین است. دانش‌آموختۀ دانشکدۀ اقتصاد. رشمین در مورد گذشته‌اش برایم چیزی نمی‌گوید؛ چون فکر می‌کند با آمدن طالبان هیچ گذشتۀ علمی و اجتماعی برای او و دختران دیگر باقی نمانده است. آمدن طالبان و ایجاد محدودیت‌های روزافزون از سوی این گروه بر زنان، بیشتر زنان را واداشت تا برای گرفتن حق تحصیل و کار به جاده‌ها بریزند و برای به‌دست آوردن آن صدا بلند کنند. اما پس از چندی که اعتراض‌های زنان به اوج‌اش رسید، طالبان برای خاموش ساختن این راه‌پیمایی‌ها دست به گرفتن و زندانی کردن زنان معترض زدند. موردی که سبب شد تا این صداها کم‌کم خاموش شود.

همچنان بخوانید

دانشگاه‌ها را خالی کنید

اعتراض نمادین دانشجویان بر محرومیت دختران از تحصیل

15 حوت 1401
زنان معترض افغانستان: جهان از تعامل با طالبان دست بردارد

زنان معترض افغانستان: جهان از تعامل با طالبان دست بردارد

14 حوت 1401

رشمین می‌گوید:«یک عالم حرف برای گفتن است، برای جلوگیری از این‌که سکته نکنیم و تلاشی برای تغییر کرده باشیم، تا قبل از دست‌گیری دختران از سوی طالبان دست به اعتراض می‌زدیم. این اتفاق سبب شد تا خاموش بمانیم و خطر مرگ و دست‌گیری خود را کمتر بکنیم».

پذیرفتن خطر و ایستاد شدن در برابر یک گروه متحجر کمتر از پذیرفتن مرگ نیست، اما رشمین به این باور است که مرگ بسیار باعزت‌تر از این‌است که در بند جنگ‌جویان طالبان باشد. اما نکتۀ در خور تأمل این است که برای زنانی مثل رشمین و هم‌سنگرانش، خاموش ماندن به خفه شدن می‌ماند. وقتی بی‌حد و اندازه، حرف برای گفتن داری و گوش شنوا برای شنیدن نیست، این خاموشی تبدیل به بغض می‌شود که دیگر راه نفس کشیدن را می‌بندد.

این زن معترض، شاکی از حکومت گذشته است و باور دارد که همه دار و ندار یک ملت، قربانی سیاست‌های پوچ یک گروه کوچک شد. می‌گوید: «دولت قبلی هیچ گُلی بر سر زنان نکاشته است. یک گروه کوچکی از زنان حمایت می‌شد، در حالی که هزاران زن در نقاط دوردست کشور به هیچ امکانات بهداشتی و آموزشی دسترسی نداشتند». به گفتهٔ او دولت یک سری از حقوق را که برای زنان در نظر گرفته بود در بیشتر موارد از سوی مردان خانواده و جامعۀ زن‌ستیز نقض می‌شد.

وقتی زنی برای به‌دست آوردن هرگونه امتیاز قانونی و مسلم‌اش اعتراض کند برایش گفته می‌شود که چون زنان حق «مهر» دارند می‌توانند از دیگر حقوق خود بگذرند. در حالی که بیشتر دختران دوست ندارند ازدواج کنند، پس حق مهر را نیز در کنار دیگر حقوق‌شان باید فراموش کنند.

رشمین که رهبری تظاهرات ۳۰ اکتبر را به عهده داشت از لحظه‌ای می‌گوید که ضعف طالبان را به چشم خودش دید:«وقتی طالبان به‌خاطر سرکوب ما آمدند حتا نیروهای قطعۀ بدری را با خود داشتند. هنگامی ‌که ما را به عقب می‌راندند، احساس غرور می‌کردم چون می‌فهمیدم طالبان از زنان امروزی در هراس‌اند؛ این لحظۀ توأم با ترس، غرور و افتخار بود».

ترس این زن معترض از طالبان و مرگ نبود، ترس از مسئولیت زنانی بود که از سوی رشمین به راه‌پیمایی دعوت شده بودند. اگر به زنی آسیب برسد یا طالبان آن‌ها را با خود ببرد، در مقابل همۀ این‌ها، رشمین باید پاسخ‌گو می‌بود. اما آن‌چه به این زنان انرژی و روح مبارزه می‌بخشد امید به نسل آینده و آزادی فرزندان فردا است.

او آهی از ته دل کشید و گفت: «اگر در دورۀ اول حاکمیت این گروه تروریستی، مادران ما در مقابل طالبان مبارزه می‌کردند، امروز ما شاهد چنین حوادث نبودیم». او در ادامه می‌گوید: حالا که چنین است، امروز ما مبارزه می‌کنیم تا فردا فرزندان این سرزمین طعم شیرین آزادی و رهایی را بچشند. دانه‌ای که امروز ما کاشتیم حاصل‌اش را نسل آینده با غرور خواهد چید.

پس از روی‌کار آمدن طالبان در افغانستان، سهم زنان در همۀ نهادهای دولتی و خصوصی رفته رفته محدود شد. افغانستان که از هر لحاظ یک کشور فقیر است در بیشتر خانواده‌ها زنان هستند که از لحاظ مالی خانواده را تامین می‌کنند. وقتی زنان برای اعتراض به خیابان می‌روند از سر شوق و خوشحالی نیست؛ بلکه برای رفع نیازهای اقتصادی و مبارزه برای زنده ماندن است.

موردی را در نظر بگیرید که تنها راه تأمین ضروریات یک خانواده، معاش یک زن است. چون این زن نمی‌تواند این معاش ناچیز را به‌دست بیاورد، مجبور می‌شود به خیابان بیاید و برای گرفتن حقش صدا بلند کند. زنان معترض هربار که به خانه برگشته‌اند کوله‌باری از توهین و تحقیر را بر شانۀ خود حمل می‌کنند. اما زنان دست ازمبارزه بر نمی‌دارند مگر این‌که روزی به آزادی برسند.

کشورهایی که گفت‌و‌گو‌های صلح با طالبان را میزبانی می‌کردند تأکید بر تغییر طالبان داشتند. اما گذشت زمان ثابت کرد که این زنان هستند که تغییر کرده‌اند نه طالبان. به باور رشمین طالبان تغییر کرده‌اند ولی نه از نظر فکری. یک تفاوت چشم‌گیر بین طالبان امروزی و طالبان بیست سال قبل وجود دارد. آن‌هم این‌ که طالبان امروزی از قدرت، اسلحه و مهمات بیشتری برای تخریب و سرکوب یک ملت برخوردارند.

 به باور رشمین حامیان طالبان هشیارتر شده‌اند و از راه‌های گوناگون برای سرکوب امیدها و آرزوهای نسل جوان می‌پردازند. طالبان دو هفته قبل تمنا زریاب و پروانه ابراهیم‌خیل را که از زنان معترض در کابل بودند، به دلیل نامعلوم ربودند و هنوز از سرنوشت آن‌ها خبری نیست. این در حالی است که حتا در نشست اسلو هدا خموش، زن معترض دیگر به نمایندگی از زنان افغانستان از امیرخان متقی، وزیر خارجه گروه طالبان و دیگر کشورهای عضو اروپا خواست تا زنان معترض را از بند آزاد کنند.

سازمان عفو بین‌الملل از دیگر نهادهایی بود که از طالبان خواست زنان معترض را آزاد کنند. اما ظاهراً طالبان این صداها را نشنیدند یا نمی‌خواهند بشنوند. طالبان نه تنها زنان معترض را آزاد نکردند بلکه مرسل عیار، زن معترض دیگر را که قبلاً روزنامه‌نگار بود، با خود بردند. با این وجود، اتحادیه اروپا نشستی را در پارلمان اروپا به‌نام «روزهای زنان افغان» برگزار کرد. این‌که این نشست‌ها چقدر می‌تواند به بهبود اوضاع زنان در افغانستان کمک کند معلوم نیست.

طالبان با ربودن تسلسل‌دار زنان معترض می‌خواهند صدای آن‌ها را خاموش کنند، اما صدایی که برای آزادی و خواستن حق مسلم بلند شود خاموش نخواهد شد.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: اعتراض زنان علیه طالبان
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود
هزار و یک شب

فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود

23 حوت 1401

یاسمن را به ظاهر دادند و در بدلش خواهر ظاهر را به برادر یاسمن گرفتند. هرچند یاسمن از بودن و ازدواج با ظاهر خوشحال بود، اما ظاهر از این ازدواج راضی نبود و یاسمن را نمی‌خواست. او...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
ازدواج زیر سن
هزار و یک شب

در چهار سالگی مرا به شوهر دادند

15 حوت 1401

نمی‌دانستم که شوهر دارم. اولین بار پدرم برایم گفت که وقتی چهار ساله بودم او مرا به شوهر داده و به نام پسر کاکایم کرده است.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00