نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

زوجی که این روزها یاور کودکان کار بامیانی شده‌اند

  • نیمرخ
  • 17 دلو 1400

مرتضا احمدی

هوای بامیان این روزها ابری است و چنان سرد، که تا مغز استخوان سردی را حس می‌کنیم. این روزها کودکان کار در شهر بامیان به شدت افزایش یافته است. کودکانی که اکثرشان نان‌آور خانوادۀ خود هستند. در عقب بازار بامیان در پارک «صلح» که این روزها در این مکان اکثر کودکان که مصروف کاری در این شهر است و اکثرشان اسپندی هستند، جمع می شوند در گوشه‌ای، نشسته‌ام و به آن‌ها خیره شدم. چون بین‌شان افرادی وجود دارند که تازه وارد هستند و کسانی که در این بخش تجربه دارند به افرادی که تازه وارد این کار شده آموزش می‌دهند.

اتفاقی نظر مرا به خود جلب می‌کند. دختر و پسری جوان در پارک پیدا می‌شود که کودکان اسفندی تا آن‌ها را می‌بینند به طرف‌شان می‌دوند. آن‌ها را می‌شناسم، زوج جوانی‌است که با تشیکل سازمانی به نام «حمایت از کودکان کار افغانستانHelp Afghan Street Children Org (HASCO) » در این روزهای سرد و دشوار به داد کودکان کار بامیانی رسیده‌اند.

مرتضا اقبال‌زاده و ذکیه امید، زوج جوانی که بعد از سقوط دولت به دست گروه طالبان به کمک و دست‌گیری کودکان کار بامیانی شروع کرده‌اند و این روزها یاور کودکان کار شده‌اند.

این زوج حدود چهار ماه قبل کمپاین جمع‌آوری کمک به صورت آنلاین برای جلب کمک برای کودکان کار با شعار «برای حمایت از کودکان کار با ما همراه شوید» به راه انداختند.

ذکیه امید به نیمرخ میگوید: با سقوط دولت افغانستان و افزایش نرخ بی‌کاری در تمام نقاط کشور به خصوص در ولایت بامیان به تعداد کودکان کار که اکثرشان اسفندی هستند افزایش یافته با آن‌که این کودکان روزانه بیش‌تر از صد افغانی درآمد ندارند باز هم برای چرخاندن چرخ‌های زندگی خود و خانواده‌شان مجبور به کارکردن اند و اگر این کودکان همین کار ناچیز را انجام ندهند شاید خود و خانواده‌شان از شدت گرسنگی تلف شوند.

این زوج تاکنون برای بیش‌تر از هشتاد خانوادۀ کودکان کار بامیانی، با کمک خیرین بسته‌های غذایی و لباس‌های گرم زمستانی توزیع کرده‌اند.

هم‌چنان مرتضا به نیمرخ گفت: کمک‌های غذایی و لباسی که این‌ها به هم‌کاری دیگر جوانان برای خانواده‌های این کودکان توزیع نموده‌اند خیلی ناچیز است. او می‌گوید: با کمک‌های ابتدایی که او و هم‌کارانش انجام داده در حدود بیشتر از ۳۰۰ کودک با مزد ناچیز مشغول کارهای شاقه در شهر بامیان هستند.

این زوج به همراه تعدادی از جوانان دیگر به صورت رضاکارانه برای خانواده‌های کودکان کار برای جلب کمک‌ها شروع به کار نموده‌اند.

ذکیه افزود، در اوایل که آن‌ها به این کار شروع کردند فقط هدف‌شان جلب توجه خیرین و کمک‌های غذایی برای کودکان کار در بامیان و سایر ولایات بوده ولی بعد از این‌که دریافتند که خیرین زیادی هستند که برای کودکان کار با آن‌ها هم‌کاری می‌کند، آن‌ها تنها به کمک‌های غذایی بسنده نکرده‌اند.

همچنان بخوانید

کودکان کار

کودکان کار؛ قربانیان اصلی فقر و بیکاری

10 حوت 1401
خواهرانم با دیدن نان خوشحال می‌شوند

خواهرانم با دیدن نان خوشحال می‌شوند

27 حوت 1401

این جوانان با ثبت این سازمان‌شان برای کودکان کار اهداف بلند‌بالایی دارند. آن‌ها به نیمرخ میگویند: تلاش دارند با به‌دست آوردن کمک‌های بیش‌تر برای کودکان کار یک محیط سالم برای ادامۀ تعلیم و تحصیل این کودکان کار ایجاد کنند و هم‌چنان کارگاه‌های آموزشی کوتاه‌مدت برای این کودکان راه اندازی کنند تا این کودکان بعد از اتمام دوره‌های آموزشی بتوانند به صورت مستقل به کار مشغول گردند و دیگر مجبور به کارهای شاقه و حقوق ناچیز نباشند.

هم‌چنان بر اساس گزارشی که از طرف صندوق حمایت از کودکان ملل متحد نشر شده، آمده‌است که در افغانستان حدود ۱۰ میلیون کودک برای زنده ماندن نیاز به کمک‌های غذایی دارند. این سازمان گفته است که در سال جاری حدود یک میلیون کودک از سوء تغذیۀ حاد رنج می‌برند.

در ادامۀ این گزارش نیز آمده که در حدود ۴.۲ میلیون کودک از تعلیم باز مانده‌اند که از این میان ۲.۲ میلیون آن را کوکان دختر تشکیل می‌دهند.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: کودکان کار
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
مادرم مرا فروخت
هزار و یک شب

مادرم مرا فروخت

10 حمل 1402

وقتی سیزده ساله شدم یک پیرمرد 72 ساله به خواستگاری‌ام آمد. مردم محل می‌گفتند که مرد پولداری است. مادرم چون شیفته‌ی پول و ثروت بود، با آنکه زندگی مان رو به بهبود شده بود، بازهم...

بیشتر بخوانید
تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد
هزار و یک شب

تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد

6 حمل 1402

یاسمن ۳۵ ساله است. زن قد کوتاه و لاغر اندام، با چشمان بادامی و رنگ گندمی که از فرط کار و فشار زندگی در دیار غربت دور چشمانش چین و چروک برداشته و قدش خمیده است.

بیشتر بخوانید
قربانی بد دادن؛ احساس می‌کنم سال‌هاست بر من تجاوز می‌شود
گزارش

قربانی بد دادن؛ احساس می‌کنم سال‌هاست بر من تجاوز می‌شود

9 حمل 1402

لیلا همانطور که روی سکو نشسته است و پشم‌ می‌ریسد، به غروب طلایی‌رنگ آفتاب تماشا می‌کند و آه بلندی می‌کشد. نخ پشم را دور سنگ‌ می‌پیچاند و چادرش را پیش‌ می‌کشد.

بیشتر بخوانید
عید زنان
هزار و یک شب

مردان عید دارند و زنان پاک‌کاری

5 حمل 1402

روز اول نوروز است. لباس و شال آبی‌رنگ و خامک‌دوزی را پوشیده‌ برای مبارک‌گویی سال نو راهی خانه‌ی اقوام و دوستانم شده‌ام. از دروازه که خارج می‌شوم، وارد جاده‌ی عمومی می‌شوم. نرم نرم باران می‌بارد. 

بیشتر بخوانید
فاطمه نیوشا - مهاجرت
هزار و یک شب

رویای معلمی و کابوس آوارگی

8 حمل 1402

پس از مدتی امتحان آزاد دادم و در بست معلمی کامیاب شدم. شغل معلمی یکی از آرزوهای دایمی‌ام بود. قبلا هر وقتی که معلم داخل صنف ما می‌آمد و تدریس می‌کرد، با خود می‌گفتم ایکاش روزی برسد...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00