فاطمه رضایی در کوهپایههای ولایت بامیان زندگی میکند. او دورهٔ لیسانس خود را در دانشگاه بامیان سپری نموده و بعد از فراغت، مدتی را در رادیو سلاموطندار به حیث خبرنگار مشغول به کار بوده و بعد از آن به صفت کارمند اجتماعی در انکشاف دهات در قسمت تطبیق پروژههای بانک جهانی ایفای وظیفه کردهاست.
بانو رضایی از زندگی خویش در پیش از جنگجویان طالبان به نیمرخ میگوید:« زندگی خوبی را داشتم، اجرای وظیفه برایم هم منبع درآمد و هم سرگرمی بود، بسیار لذتبخش و آرامشدهنده؛ اما بعد از اینکه طالبان بر افغانستان مسلط شد، من آن زندگی آرام و بدون دغدغه را از دست دادم و فعلن بیکار و ناامید در کنج خانه نشستهام و با هزاران مشکلات اقتصادی و غم و اندوهی که دامنگیر من و همهٔ مردم شدهاست، گرفتارم. از زمانی که گروه طالبان مسلط شد، سقف خوشبختیها و آرزوها، روی سرم آوار گردیده و فقر، گرسنگی و بیکاری، زندگی و زنده ماندن را کمکم برایم ناممکن ساخته و ریشهٔ امید از دلم کنده شدهاست».
سقوط حکومت پیشین زندگی تمام مردم را وارونه ساخت و زنان به حاشیه رانده شدند و مکتبها و دانشگاهها به روی دختران بسته گردید و افغانستان یک شبه به بیست سال عقبتر برگشت. همهٔ مردم؛ خصوصاً زنان، از تاریخ ۲۴| ۵| ۱۴۰۰ خاطرهٔ غمانگیزی را در دیباچهٔ زندگیشان ثبت کردند. فاطمه نیز از آن روز به نیمرخ میگوید: آن روز که بامیان سقوط کرد من از ولسوالی ورس به طرف بامیان میآمدم، تمام مردم سراسیمه و وارخطا بودند و دسته دسته از مرکز بامیان به طرف یکاولنگ، ورس و پنجاب میآمدند. وحشت و ترس در چهرههای مرد و زن بیداد میکرد. من را هم وحشت گرفت و بسیار ترسیده بودم. وقتی به بامیان رسیدم با پرچم برافراشتهٔ طالبان در گوشههای بازار بامیان روبهرو شدم و لرزشی توأم با ترس، تمام وجودم را فرا گرفت. آن روزها و در ادامهٔ بیکاری، گرسنگی و افزایش قیمتهای موادهای ارتزاقی پشت به پشت کشندهتر گردیده و فکر نمیکنم که دیگر همه چیز خوب شود.
بانو رضایی به این باور است که با مسلط جنگجویان طالب، خشونتهای فامیلی، ازدواجهای زیر سن و فروش اطفال روز به روز در افغانستان شدت یافته و دلیل تمام این اتفاقها، بیکاری و فقر و ناداری است. طالبان با قبضه نمودن حقوق بشری زنان و حذف حقوق اجتماعی، اقتصادی، سیاسی زنان از بدنهٔ حکومت داری و همه امور، زندگی زنان را به سیاه چال بربریت فرو برده است. و باورهای افراط گرایانهٔشان و رفتار وحشیانهشان زندگی را برای همه به سخت ترین شکل ممکن دشوار ساخته است.
بانو فاطمه در ادامه صحبتهایش میگوید:« با آنکه چندین ماه از اشغال طالبان میگذرد و تا هنوز با فعالیتهای اجتماعی، تحصیلی، سیاسی و اقتصادی زنان مخالف هستند و در آینده هم معلوم نیست که چه تصمیمی بر سرنوشت زنان خواهند گرفت و دربند کشیدن زنان عدالتخواه، به این باور مصمم میگردم که هیچ آینده و زندگی خوب و روشنی در انتظار زنان افغانستان نخواهد بود».