قرار است مطلبی بنویسم برای شعاری بهنام« در کنار زنان افغانستان بایستید» که در دو روز گذشته، صفحات اجتماعی را با هشتگی به حمایت از زنان افغانستان دعوت میکنند. به نظرمان رسید دیدگاه تعدادی از مبارزین و مدافعین حقوق زنان را در این گزارش بیاوریم. اعتراض برای این است که در جایی نظم اخلاقی، عقلانی، برابری و عدالت زیر پا گذاشته شده و عدهای مطالبهگر هستند. اعتراض، وسیله و ابزار تمدنی، فرهنگی است برای برقراری عدالت اجتماعی. تاریخ بشر با اعتراضی که ریشه در تفکر آدمی دارد، تبیین میشود. اما نکتهٔ قابل بحث، در باب عدالت اجتماعی و پیوند آن با مسألهٔ اعتراض است، آیا اعتراضات مدنی میتوانند در جوامعی مثل افغانستان به عدالت اجتماعی و برابری بینجامد؟
اعتراضات زنان افغانستان، برای ساختن یک جامعهٔ مردمسالار بر بنیاد عدالت اجتماعی، بسیار مهم پنداشته میشود و اذعان میگردد که این اعتراضها نماد زندگی است؛ باید اعتراض کرد، به خیابانها رفت، فریاد زد و حتی اگر لازم باشد، برای عدالت قربانی داد. اگر نه تاریخ، مردم و ملتی را که معترض نبودند به یاد نخواهد آورد. بر همین اساس، اعتراض میتواند بهعنوان راهحلی، برای بازگشایی مسألههای سیاسی، اجتماعی و بازاندیشی تاریخ باشد.
در همین رابطه، خانم زهرا سادات جعفری میگوید: پس از دستگیری زنان معترض و افزایش خشونت علیه زنان توسط گروه طالبان، حرکتهای اعتراضی زنان در فضای باز کمتر شد و جای خود را با فضاهای بسته عوض کرد. زنان برای دستیابی به حقوقشان راهی دراز در پیش دارند و برای گرفتن نتیجه و دستیابی به راهکارهای مؤثر لازم است زنان افغانستان فراموش نشوند و این مبارزان در سطح گستردهتر و با اطلاعرسانی بیشتر در سایر جوامع ادامه یابد، لذا راهاندازی این کمپین به این مهم بسیار کمک کنندهاست. ظرف این چند روز، افراد زیادی از کشورها، جنسیتها، سنین و ملیتهای مختلف به این کمپین پیوستند.
بعضی افراد اصلاً از شرایط بغرنج زنان افغانستان در این سطح آگاهی نداشتند که خوشبختانه مطلع شدند. اینگونه، جلب حمایت بیشتری برای دفاع از حقوق زنان افغانستان خواهیم داشت. برای مؤثریت مبارزات، گروههای همفکر به دنبال ارائهٔ راهکار و دستیابی به نتایج ملموستری هستند. این راه همچنان ادامه خواهد داشت… ناگفته نماند از تأثیرات دیگر این کمپینها و کارزارهای مبارزاتی، ایجاد روحیهٔ مثبت، انگیزه، امید و حتی اعتماد به نفس برای زنان و دخترانی است که در مرز جغرافیایی افغانستان در بدترین شرایط روحی و روانی قرار دارند.
در حالی که این مطلب را مینویسم، ششماه از سقوط کابل میگذرد. بهتر است بگویم ششماه از اعتراضات زنان افغانستان، ششماه دادخواهی برای نان، کار و آزادی. این مدت، هرگز زمان کمی نیست، در نحوهٔ برگزاری، شکل و استمرار، خود یک انقلاب بزرگ است، آنهم در جامعهای که همچنان به صورت عشیرهای و قبیلهای زندگی میکنند و اداره میشود. فهم از جامعه، مهمترین شاخصه در حرکتهای اعتراضی است. جامعهٔ مدنی از دو واژهٔ «جامعه» به معنای پیرامون هم زندگی کردن و «مَدَنی» به معنای شهر، بهوجود آمده. پس جامعهٔ مَدَنی به معنای زندگی گروهی و شهرنشینی است. در مقابل، «جامعهٔ بَدَوی» قرار دارد، یعنی زندگانی ابتدایی بشر که خانه بهدوش بوده و هنوز به شهرنشینی و خانه ساختن خو نگرفتهاند و اکنون بر قبایلی که خانه به دوش هستند اطلاق میشود. مثال امروزی انسانهای بدوی، طالبان هستند که در کوهها زندگی میکردند و یکشبه به شهرها سرازیر گشتند و خواهان شهرنشینی و حاکمیت شدند.
خانم ملکه قاسمی دربارهٔ چگونگی اعتراضات سخن گفتند: نظر من دربارهٔ اعتراضات زنان در افغانستان و بیرون از افغانستان در مقابل طالبان و برای دستیابی به حقوقشان، این است که از وقتی حکومت جمهوریت سقوط کرد و طالبان کابل را گرفتند، زنان از حقوقشان محروم شدند، از کار، تحصیل و حقوق ابتداییشان. در ابتدا همه تصور داشتند که صدای اعتراض در مقابل طالبان بلند نخواهد شد. خوشبختانه زنان افغانستانی که به شعور سیاسی و بلوغ فکری رسیدهاند، این سکوت را شکستند و در مقابل استبداد و زنستیزی طالبان ایستاد شدند و صدای آزادی، برابری و حقطلبی را از کوچهکوچهٔ افغانستان بلند کردند. زنهایی که در بیرون از افغانستان مهاجر بودند و مجبور به ترک وطن گشتهاند به نحوی سهم گرفتند تا صدای اعتراض زنان داخل افغانستان باشند.
زنان افغانستان ثابت کردند که تلاش بیست سالهٔشان واقعاً هدر نرفته و بسیار به رشد و بلوغ فکری خوبی دست یافتنهاند و امروز از ظلم و استبداد طالب هیچ ترسی ندارند. زندگیشان را روی دست گذاشتند و در مقابل طالبان اعتراض کردند. ما شاهد این بودیم که در سرکها لتوکوب و شکنجه شدند و مورد ضرب و شتم و شلاق طالب قرار گرفتند، اما دست نکشیدند از اعتراضاتشان. طالبان زنان را بردند و به بند کشیدند، حتی تعداد زیادی از زنان به صورت نامعلوم در جایی نامعلوم هستند و از سرنوشتشان معلوماتی در دست نیست .اما نتوانستند صدای اعتراضآمیز زنان، صدای حقطلبی و آزادیخواهی زنان را ساکت بسازند و یا خفه کنند در گلویشان، باز هم از خانههای کابل صدای اعتراض زنان بلند شد به صورت بیصدا، با سنبلهای مختلف، اعتراض خود را متوقف نکردند تا به سرانجام برسیم.
کارزار اخیری که بهراه انداختند «در کنار زنان افغانستان بایستید» خوشبختانه در دو روز گذشته بینهایت گسترش یافته، مردم جهان همراه زنان افغانستان در این رابطه همراه و همصدا شده و این هشتگ را استفاده میکنند. مخصوصاً مردان افغانستان که قبلاً به شکلی سکوت کرده بودند اما حالا در این عرصه همکار و همراه شدند با زنان. خوب گلهای نیست در وضعیت افغانستان، طالب ظلم و جفایی که بالای زنان میکنند و زنان را مورد ضرب و شتم قرار میدهد و شکنجههای بسیار سخت و به قتل میرسانند، قطعاً شرایط مردان نیز چنین است. هشتگی که به راه انداختند یک شیوۀ خوب است و نیاز به جاده برآمدن نیست. هرکس هرجا در خانهٔ خود از دور و نزدیک میتواند همراه شود با زنان معترض افغانستان به خاطر حقوقشان. قطعاً گپ اینجاست که تنها حقوق زن در اینجا پایمال نیست، همهٔ اقشار افغانستان مورد تهدید و استبداد طالبان هستند.
ما دیدیم که مردان زیادی را به دلایل مختلف بهخاطر هنرمند بودن، بهخاطر ارتباط با یک قوم خاص، بهخاطر ولایت یا زبان خاص، به دلایل مختلفی اینها را بردند، کشتند، حتی معلوم هم نیست. اینکه ما بگوییم که تنها زنان محروم شدهاند نه خیر، مردم افغانستان همه محروماند و گروگان هستند، مورد تهدید هستند، همه از تهدید و ترس طالب صدا بلند نمیکنند؛ چون اینها هر نوع شکنجه و عمل غیر انسانی و ضد حقوق بشری انجام میدهند. همۀ مردم افغانستان فعلاً در وضعیت بد به سر میبرند و نیاز مبرم هست که همه همصدا شوند با زنان افغانستان. بسیار شعار واضح، شفاف و همهشمول است: نان، کار و آزادی.
یعنی همۀ مردم افغانستان در شرایط فعلی نیاز دارند، همه از کارشان محروم شدهاند به خاطر قومیت به دلایل زبان، جنسیت و به دلایل مختلف، همه از فقر رنج میبرند و همه آزادیشان سلب شده، همه باید هم صدا شوند به حمایت از اعتراض زنان افغانستان و با شعار اتحاد و همبستگی در مقابل ظلم و استبداد و توحش ایستادگی کنند. یکی از دلایلی که این هشتک بسیار گسترش یافته این است که هر قدر از حضور طالبان در کابل گذشته، عملکردهای زنستیزانه و ضد بشری بیشتری انجام دادند و به جهان ثابت کردند که این گروه، اهل تعامل و همپذیری مطابق نیازعصر حاضر، نیستند و نمیتوانند حکومتداری داشته باشند. به همین خاطر تعدادی از کسانی که با این کارزار همراه شدهاند مردم غیر افغانستان در سراسر جهان هستند. به این دلیل که طالبان خود را با عملکردشان به جهان معرفی و واضح ساختند که کی هستند. حالا مردم جهان میتوانند چهرۀ واقعی طالب را بشناسند.


از دید سیاسی، اعتراض به صورت بنیادین از آن جهت که قدرت و پایگاه قدرت را نشانه میگیرد، مورد پرسش قرار میدهد و به چالش میکشد و این یک امر کاملاً سیاسی است. هر جنبشی میتواند تئوری خود را داشته باشد، مثل همین تئوری روی کف دست نوشتن برای حمایت از زنان و همراه کردن مردم دنیا با تفکر سیاسی و تئوری اعتراض.
خانم امالبنین خاوری یکی از زنان مبارز اینگونه تحلیل میکند: این کارزاری که به راه انداخته شده به حمایت از زنان افغانستان است. زنانی که با شعار نان، کار و آزادی به روی سرکها آمدند. نان خواستهاند، کار خواستهاند و آزادی خواستهاند. اما طالبان، آنها را در بند کردند، وادار به سکوت کردند، شکنجه کردند و بقیه را هم در بند خانگی قرار دادند که حتی نمیتوانند از خانههای خود بیرون شوند. بنابراین، این بار تصمیم گرفتیم همه با هم، در فضای مجازی و در شبکههای اجتماعی، این کارزار را به راه اندازیم و از تمام کسانی که موافق با خواست زنان افغانستان بودند؛ خواستیم که آنها با ما باشند و ما را حمایت کنند. خوشبختانه از سراسر دنیا حمایت کردند، امیدواریم زنانی که در بند هستند آزاد شوند.
در غرب پس از برچیده شدن حاکمیّت کلیسا و گرایش به مردمسالاری و دینزدایی، جامعهٔ مدنی، تفسیر تازهای پیدا کرد؛ در واقع، سرخوردگی از حاکمیت آن روز، که یک نوع استبداد در لباس دین بود. اما امروز، اعتراضات زنان افغانستان حتی اگر به منظور شعار نان، کار و آزادی باشد، در پایههای زیرین خود، تقابل با حاکمیت مرتجع دینی است، با این فهم که زنان افغانستان در طی چند صد سال آزگار، قربانی نگاه مردسالار و نظام دینی مستبد بودهاند.
یکی دیگر از معترضین خانم ترنم سعیدی است، ایشان اشاره دارند که: طرح این کمپین را تعدادی از فیلمسازان آلمانی و فرانسوی با خانم صحرا مانی شریک کردند. قرار به این شد که به دلیل مشکلات و قوانین ضد زنی که فعلاً در افغانستان حاکم شده و ما نمیتوانیم تظاهرات علنی و خیابانی داشتهباشیم و زنها از تمامی امکانات برای مبارزات فیزیکی محروم شدهاند، با یک خودکار و قلم در کف دستانشان میتوانند بنویسند شعارشان را و این را جلوی صورتشان بگیرند و این هم نشانۀ این است که ما اعتراضمان را انجام دهیم و هم صورتشان معلوم نمیشود و زنانی که فعلاً در افغانستان هستند را خطری تهدید نکند.
خوشبختانه بسیار مورد استقبال قرار گرفت و به سرعت نشر شد، طوفانهای توییتری برپا شد در فیسبوک، اینستاگرام و از تمامی دنیا انسانهای آزادهای که درد زنان افغانستان را احساس کردند، با ما همراه شدند و به این کمپین پیوستند. هدف ما رساندن صدای زنان افغانستان به گوش جهانیان است، به سازمان ملل، به کشورهایی که طالبان را به افغانستان آوردند و هیچ گونه اقدامی نمیکنند؛ صرفاً بهخاطر منافع خودشان. هدف ما این است که به این قدرتها و کشورها صدای زنان افغانستان را برسانیم و بگوییم اگر واقعاً حس انسان دوستی و بشردوستی دارند، باید به درد زنان افغانستان رسیدگی کنند و به طالبان مشروعیت ندهند. این روند مبارزات ادامه دارد تا پیروزی و رهایی از چنگ دژخیمان.
جامعهٔ مدنی از دیدگاه فلسفه، مبتنی بـر تعقّل، انـدیشه و حـکمت استوار است و از دیدگاهی دیگر، جامعهٔ مدنی مفهوم حقوقی آن است، بدین معنی که قانون بر روابط فردی و اجتماعی حاکم باشد. نهادینه شدن قانون در جامعه، یک امر ضروری به شمار میرود، و اصولاً جامعه بدون حکومت قانون، موجب درهم ریختگی اوضاع و هرج و مرج در جامعه است. از مهمترین شاخصههای جامعه مدنی، نهادینه شدن قانون در جامعه میباشد. حالا در کجای افغانستان قانون رعایت میشود؟ جامعهٔ افغانستان، یک جامعهٔ دینی است یا یک جامعهٔ مدنی؟ این سؤالی است که ذهن ما را به خود مشغول خواهد کرد.
خانم صحرا مانی به نیمرخ میگوید: چند ماه پیش با شروع فصل سرما در افغانستان، من و چند تن از دوستان فیلمساز، تصمیم گرفتیم به گونهای مقداری مواد غذایی به افغانستان بفرستیم. وقتی درگیر مسائل کمکهای بشردوستانه بودیم، متأسفانه عدهای از زنان معترض افغانستان دستگیر شدند و طالبان این مسئله را کتمان کرده و هیچکس از وضعیت آنها خبر نداشت، وضعیت بسیار نگرانکنندهای بود و هست. طالبان فکر میکردند، دستگیری زنان معترض، خط پایانی است بر اعتراضات زنان در سرکهای کابل و دیگر شهرهای افغانستان. وقتی این اتفاقات افتاد ما فکر کردیم که باید بتوانیم یک همایش یا کارزار فراگیر راه بیندازیم که بقیۀ زنان و مردانی که آزاده هستند و از حقوق بشر و حقوق انسانی حمایت میکنند؛ بتوانند به ما ملحق شوند.
ما با این کمپین میخواهیم ادامهدهندۀ خواستهای زنان معترض در افغانستان باشیم، نان، کار و آزادی. تا نشان دهیم اگر طالب میتواند صدای زنها را از سرکهای کابل کم کند، صدای آنها در جای دیگری به گونۀ دیگری رساتر به گوش دنیا میرسد. این کمپین متعلق به شخص خاصی نیست، به تمام مردان و زنان آزاده تعلق دارد، به تمام کسانی که دوست ندارند در جایی از دنیای ما، زن، مرد یا کودکی زیر شکنجه و تهدید تروریستان طالب قرار بگیرد.
ما کمپین را ادامه میدهیم تا روزی که زنان معترض در افغانستان به خواستههای خود برسند ومهمتر از آن، اینکه طالبان باید از آزار و اذیت و اختطاف زنان دست بردارند و زنانی را که گرفتهاند، آزاد کند. زنان باید اجازه داشتهباشند آزادانه خواستههای خود را داشتهباشند و برای فردای بهتر خود مبارزه کنند. ما ادامهدهندۀ اعتراض زنان کابل هستیم. اگر دفعۀ دیگر جسد زنی در جایی در افغانستان پیدا شد مسئولیت مستقیماش به عهدۀ طالبان است بهخاطر اینکه آنها ادعا دارند که حکومت را گرفتند پس باید مسئول حفظ جان مردم باشند و قبول کنند. ما هر روز در اخبار میبینیم که زنی با دو طفلش کشته شده، جسد زنی در قندهار پیدا شده و …هیچکس مسئولیت اینها را نمیپذیرد. در ادامه، تلاش داریم با کمک بعضی از فیلمسازهای آلمان و سیاستمداران کشور آلمان، تماس بگیریم و خواستههای خود را مطرح میکنیم.
آنچه در صحبت دوستان مطرح شد، گزینشی اعتراضی را در بر دارد. از ادامهٔ اعتراضات تا پیروزی که همانا از بین رفتن طالبان و برقراری صلح، ثبات و امنیت برای آحاد جامعهٔ افغانستان است. آنچه خواستههای معترضین و مردم افغانستان را تشکیل میدهد وجود جامعهای است که بر اساس حکمت، تدبیر و خرداندیشی پایهگذاری شود. انسان دوستی، همدردی، روح تسامح و تساهل، احترام به حقوق یکدیگر اصل اولیهٔ زندگی باشد، همه این پیام را مخابره میکنند، طالبان هیچگاه تصور حکومتی را نداشته باشند، چرا که زنان حالا با تفکر و اندیشه اعتراض میکنند و در این راه، دنیا را با خود همراه کردهاند.
دیدگاهها 1
بسیار یک نظرخوب است