سور اسرافیل
ویدیوی اعترافات اجباری از زنان معترض زندانی که از صفحهٔ وزارت داخلهٔ گروه طالبان نشر گردید با واکنشهای گستردهٔ مردمی در سطحهای مختلف همراه بود. در این ویدیو زنان با چهرههای رنگ پریده و ترسیده از اعتراضات خود بر ضد طالبان ابراز پشیمانی دارند، در حالی که نگاه آنها متوجه افراد پشت دوربین است؛ سعی دارند با نام بردن بعضی از زنان خارج از افغانستان، آنها را عامل بیرونی در برگزاری این اعتراضات معرفی کنند. ویدیویی که به سادگی می توان درک کرد که چهقدر افراد جلوی دوربین تحت فشار و تهدید قرار دارند تا آنچه را که مطلوب طالبان است در این ویدیو بیان کنند. از بازداشت این زنان تا نشر ویدیوی اعترافات اجباری از آنها دو هفته فاصلهٔ زمانی است؛ اما سؤال اینجاست که در این دو هفته چرا از طرف بعضی از افراد «نسخهٔ سکوت سیاسی» برای خانوادهها و برای سایر زنان اکتیویست پیچیده شد و هر بار صحبت رسانهای شدن موضوع دستگیری آنها از سوی طالبان به میان میآمد، سعی میشد تا از رسانهای شدن و یا هر گونه حرکت اعتراضی جلوگیری شود.
اما فراخوان به سکوت، از زمانی آغاز شد که نخستینبار رینا امیری نمایندهٔ ویژهٔ آمریکا برای دفاع از حقوق زنان افغانستان موضوع بازداشت ۲۹ زن را در توییتر رسمی خود نشر کرد و پس از ۱۵ دقیقه آن پست حذف شد. توییت کوتاهی که در رسانهها خبرساز شد؛ اما بعد از مدت کوتاهی نه در رسانههای داخلی و نه در رسانههای خارجی این موضوع را پیگیری نکردند؛ طوریکه حتی در گروههای زنانه نیز موضوع بازداشت زنان معترض با خاموشی همراه بود و خبرهای مربوط به آن قطرهچکانی و حتی ناموثق دست بهدست میگشت. در این گروهها، گاه خبر آزاد شدن آنها از سوی طالبان مطرح میشد و گاه اینکه حال آنها خوب است و هیچ خطری آنها را تهدید نمیکند و آنها به زودی از افغانستان خارج میشوند؛ اگر در این دوره از حکومت طالبان بخواهیم موضوع زنان زندانی در شش ماه اخیر را مرور کنیم باید به ماه نوامبر سال گذشته برگردیم، زمانی که زندانی شدن زنان معترض در ولایت بلخ مانند زندانی شدن این ۲۹ زن در کابل با سکوت و بایْکُد خبری همراه بود و تنها زمانی که «نیلوفر لنگر» گزارش بازداشت و شکنجهٔ زنان را در رسانهٔ اندیپندنت نشر کرد؛ موضوع زندانیان سیاسی زن در افغانستان مطرح شد.

برخلاف زندانی شدن زنان اکتیویست بلخ که با شکنجه و سکوت همراه بود، بازداشت زنان اکتیویست در کابل و با انتشار ویدیوی خود تمنا از زمان آمدن طالبان در پشت دروازهٔ آپارتماناش در ماه جنوری در عرض چند ساعت، رسانهای و توجه رسانهها و افکار عمومی را در داخل و خارج از افغانستان جلب کرد که البته بازداشت چند فعال مدنی دیگر در زمانهای نزدیک به هم و در آستانهٔ نشست اسلو سبب گردید تا زنان افغانستان به جای سکوت بیشتر در خیابانها دست به اعتراض بزنند. این موضوع تا آن حد جدی شد که دولت ناروی تصمیم گرفت در نشست خود با طالبان «هدا خموش» را به عنوان نمایندهٔ زنان معترض افغانستان در لیست مهمانان این نشست جای دهد. همزمان با این موضوع در بسیاری از کشورها اعتراضات مردمی به این اقدام طالبان شکل گرفت و رسانههای غربی نیز با دنبال کردن بازداشت دختران از سوی طالبان سبب خلق نقد و نظرهای منتقدین در کشورهای غربی گردیدند و در بسیاری از گفتمانها، تصمیم حکومتهای فعلی مبنی بر ترک افغانستان یک اقدام عجولانه و غیر مسئولانه دوباره مطرح شد.
اما سؤال اینجاست که بعد از همهٔ تلاشها و اعتراضاتی که برای رهایی زنان انجام شد و طالبان را در تنگنا قرار داده بود. این بار بازداشت ۲۹ زن از (خانهامن) در کابل با سکوت خفقانآوری روبهرو شد، سکوتی که بیشتر بوی سیاسی میدهد. به راستی «نسخهٔ سکوت» از سوی چه کسانی در جامعه و برای زنان افغانستان تجویز میشود.
زنانی که بارها و بارها در همین مدت در خیابانها ریخته بودند و برای رهایی تمنا، پروانه، عالیه، زهرا و مرسل دادخواهی کردند، اکنون از سرنوشت آنها هیچخبری در دست نیست.
حالا سؤال اینجاست که نسخهٔ سکوت سیاسی که در این روزها برای زنان از سوی بعضی از چهرهها پیچیده میشود در پیوند با میزبانی کشورهای غربی نیست؟ طوریکه در خبرهای تأیید نشده گمان میرود که میزبان بعدی لندن خواهد بود.
آیا فراخوانی به سکوت سیاسی زنان معترضی که در این ششماه اخیر در افغانستان و بیرون از افغانستان اعتراضات، کنفرانسها و پرسکنفرانسهای مطبوعاتی را برگزار میکردند. تنها به این دلیل نیست که از طالبان در برابر خشم افکار عمومی در داخل و خارج از افغانستان محافظت کنند
آیا دوباره کشورهای غربی در حال رایزنی با طالبان است و برای آمادگی میزبانی از آنها میخواهند فضای رسانهای و اجتماعی در کشورهای غربی بهدور از موضوعات حساسیتزا مانند زیر پا گذاشتن حقوق زنان با بازداشت خودسرانهٔ آنها باشد؟ با همهٔ این سؤالات بیجواب، شک و شبه بیشتر زمانی میشود که ما سیاست دو پهلوی آمریکا و کشورهای غربی را در رابطه با طالبان میبینیم و حضور رینا امیری با پوششی که تأیید کنندهٔ نگاه زنان به موضوع زن افغانستان است ما را به این نتیجه میرساند که برای آمریکا و همپیماناناش موضوع زنان افغانستان ارزشی ندارد و آنها هر نسخهای را که توسط مهرههای استخدامی خود به جامعه وارد و تزریق میکنند بیشتر به نفع سیاست خود کشورها است و ما نباید از سروصداهای رسانهای و نقدهایی که در خود کشورها به سیاستهای حکومتها وارد میشود غافل شویم. گرچه در این نقد و نظرها نیز باز هم موضوع افغانستان و زن افغانستانی ممکن تنها دستآویزی برای حلقههای خاص باشد؛ اما با این هم ادامهٔ این سکوت در دراز مدت تنها به نفع طالبان و کشورهایی است که تمایل به همکاری با طالبان را دارند. با در نظرداشت تمام این ملاحظات این رسالت جامعهٔ مدنی و زنان اکتیویست است که بتوانند خط خود را پیدا کنند و موضوع و محوریت مبارزه را از حالت واکنشی به یک جریان پویا که در دراز مدت کارایی داشته باشند بدل کنند. حال زمان آن رسیدهاست که زنان ما خود بتوانند جریانهای زنانه را سازماندهی و اهداف دراز مدت خود را با هوشیاری و آگاهی از خطرها و تلههای استخباراتی تعیین نمایند. در غیر آن هر حرکت و واکنشی با شکست و سرکوب روبهرو خواهد بود. مخصوصاً در زمانی که جنگ استخباراتی و اطلاعاتی میخواهد با تزریق اطلاعات غلط، فضای اعتماد و همبستگی زنان را مسموم کند. خبرهای مربوط به بازداشت زنان را از محوریت اذهان عامه و رسانههای داخلی و خارجی دور ساخته و بی اعتبار جلوه دهد. ویدیوی اخیر طالبان نشان داد که چقدر آنها از ناحیهٔ حرکتهای اعتراضی زنان احساس خطر میکنند و میخواهند به هر وسیلهٔ ممکن نخست اتحاد و همبستگی زنان را ضعیف بسازند و دیگر اینکه از خود در برابر جامعهٔ بینالمللی چهرهٔ نرمتری در مقابل خشونتهایی که به زنان اعمال میکنند نشان دهد. مقابله با این عمل طالبان تنها با ایجاد فضای اعتماد و همبستگی در روشنای ارزشهای زنانه و داشتن پلانهای درازمدت و سازماندهی درست ممکن خواهد بود.
دیدگاهها 1
چي ضمانتي موجود است که ما بقيه زنان داخل کشور به دچار مشکل مانند اين خانمها نيفتيم نام و ايميل خود بنويسيم ميتوانيد در مسنجر ما ……