نویسنده: معصومه نواندیش
گروه طالبان دشمن زنان است. طالبان دلیلهای متعدد شرعی و دینی میتراشند تا هم دشمنیشان با زنان را ادامه دهند و هم توجیه شرعی داشته باشند.
طالبان، بر فرض محال، در هر زمینهای دیگری قابل اصلاح باشند، در خصوص روابط و رعایت حقوق زنان قابل اصلاح نیستند. پایههای خشونت طالبان با زنان، اگر به طور وسیعتر بررسی شود، به مسایل فرهنگی و آموزههای دینی میرسد که آنها فرا گرفتهاند.
عموم سران طالبان دانشآموختهی مدارس دینی استند. سالهای زیادی، از کودکی تا میانسالی، در همان فضای بستهی دینی و به شکل افراطی در مدارس دیوبندی و حقانیه پاکستان درس خواندهاند. در فضای مردانه بزرگ شدهاند، علیه زنان آموزش دیدهاند و اکنون از همان محیط و مدارس، برای سرکوب زنان «دلایل مقدس و دینی» دارند.
رعایت حقوق زن در چارچوب حقوق بشر و حقوق زنان، از چشمانداز طالبان، نقد آموزههای دینی است که آنان فرا گرفتهاند. وقتی زنان پا پیش میگذارند و در فضای عمومی کار، نان و آزادی مطالبه میکنند، گویا یکراست روی مقدسات اعتقادی طالبان پا گذاشتهاند.
بارها دیدیم که طالبان صدای زنان را در خیابانهای کابل با شلیک گلوله پاسخ دادند. گاهی در چشم و صورت زنان گاز اشکآور پاشیدند. گاهی هم زنان معترض را شبانه از خانههایشان اختطاف کردند. زینب را در دشت برچی، بدون هیچ عذر و تقصیری با شلیک گلوله در پیش چشم دیگران کشتند. درست به قلب او شلیک کرده بودند.
زنان در حاکمیت طالبان، تمام ارزشهای انسانی و حیاتیشان را از دست دادهاند. آموزش را از دست دادهاند، کار را از دست دادهاند، آزادی را از دست دادهاند، حتا نمیتوانند بدون همراه مرد سفر و گشتوگذار کنند، حق پوشش شخصیشان را هم از دست دادهاند.
از دست دادن این داشتههای حیاتی و حقوق اساسی انسانی زنان را در گرداب ناامیدی و در سراشیبی سقوط قرار داده است. دست و دلشان میلرزد. بیقرار، مضطرب وافسردهاند. افسردگی که در مواردی متعددی به خودکشی زنان و دختران انجامیدهاند.
در غرب کابل، دختری در همان روزی که قرار بود مکاتب دخترانه باز شوند و دوباره اعلامیهی بستهبودن مکاتب صادر شد، خودکشی کرد. او خودش را از طبقهی پنجم یک مارکیت به زمین انداخت و به زندگی بدون آموزش «نه» گفت. شاید هم در هوا مُرده بود. در بامیان، دایکندی، جوزجان و بدخشان، آمار خودکشی زنان به طور وحشتناکی بالا رفته است که متاسفانه بدلیل فقدان رسانههای آزاد حتا انعکاس خبری نمییابد. طالبان زندگی را از زنان گرفتهاند و اینها زندهماندن در فقدان زندگی و زیستن بدون حق و آزادی را نمیخواهند. چندی از خیابان اعتراض ربوده و شکنجه میشوند، چندی در فضای عمومی با شلیک گلولهی جنگجویان طالبان از بین میروند و چندی از شدت افسردگی خودکشی میکنند.