ارمغان سمکنی
گروه طالبان در پی تطبیق تفکر متحجرانه خویش و کنترل جامعهٔ انسانی افغانستان، مطابق به قوانین و فرامین اسلامی، مرد سالارانهٔ و قبیلهی خود یکبار دیگر زنان را به بهانههای مختلف به انزوا کشیده و از آنان تنها وسیلهٔ زاد و ولد، یا همان نمود چهار دیواری خانه میخواهند بسازند.
درحالیکه زنان بهعنوان نیمهٔ فعال و پویای جامعه در بیست سال گذشته، توانستهاند از مرز دیدگاههای سنتی عبور نموده و برای خود در یک اجتماع بسته که در ادوار مختلف موانع زیادی را سد راه زنان قرار دادهاند؛ موقف و جایگاهی بسازند که طالبان هرگز نمیتوانند در مقابل این قشر روشن و نخبهٔ افغانستان قرار گرفته و با آوردن بهانههای مختلف، نیمی از یک اجتماع انسانی را حذف نمایند.
با به قدرت رسیدن طالبان، دروازههای مکاتب زنان بسته شده و آنها با اعمال محدودیتهای زن ستیزانه، اقدام به اخراج اجباری زنان از دفاتر و دوایر دولتی نمودند که این اقدامات با گذشت زمان جدیتر شده که حتی خشونت فیزیکی را نیز به همراه داشتهاست؛ طالبان در اولین اقدام خویش وزارت زنان را حذف و وزارت امر به معروف و نهی از منکر را جایگزین آن نمودند. تیم کاری امر به معروف از افراطیترین افراد وابسته به این گروه بوده که حق داشتن یک زندگی نرمال و مطابق به خواستهای فردی را از شهروندان افغانستان گرفتهاست؛ آنها از نحوهٔ پوشش آغاز تا طرز گفتار و معاملات اجتماعی مردم را کنترل نموده و برای آنها حدود تعیین میکنند؛ ما بارها شاهد پخش نوارهای تصویری از محاکم صحرایی این گروه؛ مجازات افراد و وادار کردن کارمندان دولت به پوشیدن لباس مطابق به میل آنها در صفحات اجتماعی بودهایم که این همه میتواند نمونهٔ واضحی از خودکامگی و استبدادگرایی طالبان باشد. این درحالیاست که ۹۰ درصد مردم کشور، زیر خط فقر قرار داشته و میلیونها جوان و خانواده به دلیل نداشتن کار و درآمد کافی در داخل کشور مجبور به مهاجرت از راههای قاچاق به کشورهای همسایه شدهاند. این مهاجرتهای اجباری مردم از زمان بهقدرت رسیدن طالبان در حقیقت غمانگیزترین قسمت از بحران افغانستان میباشد.
برای ما روشن است که طالبان توانایی مدیریت جامعهٔ انسانی افغانستان را نداشته و با حکومتداری مبتنی بر خواستهای مردم کاملاً نا آشنایند؛ به همین ملحوظ، آنها توانایی اولویتبندی را نداشته و تنها در جهت تحقق اهداف افراطی و خودخواهانهٔ خویش دست به هرگونه اقدامی میزنند که عواقب و پیامدهای آن برای مردم در افغانستان داشتن یک زندگی عادی و نرمال را تبدیل به یک کابوس نمودهاست.
طالبان باید بدانند که برای ادامه و پیشبرد یک دولت، آنهم در کشوری نظیر افغانستان که با یک بحران جدی انسانی در کنار فقر؛ بیکاری؛ مهاجرت و هزاران موارد دیگر مواجهاست به داشتن کدرهای مسلکی؛ دیپلماتهای با تجربه و سیاستمداران کارکشته نیاز است، نه به ملایانی که حتی سواد قرائت درست سورهٔ اخلاص را ندارند. متأسفانه طالبان اولویتها را فراموش نموده و بهشدت در پی بهرسمیت شناخته شدن از سوی جامعه جهانیاند و با استفاده از اندکترین فرصت پیش آمده به دستبوسی کشورهای غربی که بیست سال تمام مردم افغانستان را به بهانهٔ حضور آنها قتل عام نمودند شتافته و تضرعکنان خواستار مشروعیت بینالمللی میشوند. این درحالیاست که داشتن مشروعیت داخلی و بهرسمیت شناخته شدن یک دولت توسط مردم و کشورش به مراتب مهمتر از داشتن مشروعیت بینالمللی بوده و قبل از اعمار و یا احیای پرستیژ و موقف بینالمللی، اول ارکان دولت را به معنی خیلی ابتدایی آن باید پوره کرد که متأسفانه طالبان از ارکان سه گانهٔ دولت تنها جغرافیا و یا همان سرزمین را که با هر نیرنگ و معاملهای که در پس دروازههای بسته صورت گرفت، آن هم بهطور کامل به دست نیاوردهاند، دیگر فاقد اقتدار سیاسی به معنی واقعی آن بوده و از رضایت مردم اصلاً اثری دیده نمیشود. با وصف چنین وضعیتی! طالبان باید دست از گروگان گیری زنان، دختران؛ تحصیل، تعلیم و آیندهٔ آنان و کشور برداشته و باید در برابر خواستهای مشروع مردم به ویژه زنان تمکین نمایند. اگر طالبان بر این ایدهاند که با گروگانگیری و لجاجت خویش میتوانند جامعهٔ جهانی را اقناع کرده و به یکبارگی از یک گروه تروریستی به یک دولت مشروع با داشتن پرستیژ بینالمللی ارتقا یابند، غرق در اشتباهاند. چون روابط بینالملل بر اساس اصول و پرنسیپهایی استوار است که طالبان با پسزمینهٔ سیاه خود در هیچ یک از چهارچوبهای آن نمیگنجند.
در نتیجه، بسته ماندن دروازههای مکاتب دخترانه؛ اعمال شرایط سختگیرانه برای کارمندان دوایر دولتی؛ بریدن گلوی آزادی بیان و بازداشت نمودن خبرنگاران و به همین ترتیب هزاران موارد دیگر از سوی طالبان تنها و تنها اوج جهالت و رویهٔ تروریستی آنها را نشان داده و تصویر دهشتافکنی آنها را بیشتر رنگآمیزی میکند؛ طالبان از این بیشتر با آیندهٔ مردم این کشور نباید بازی کند. داشتههای مادی و معنوی کشور را برای اهداف خود و حامیانشان که از تولد تا تبدیل شدن به هیولای بزرگ تروریستی در کنار آنها ایستاده و از هیچ نوع حمایت در قبال آنها دریغ ننمودهاست، قربانی ننمایند.