مصطفی بهین
بحث حجاب شرعی و اسلامی در افغانستان مراحل مختلف را طی کرده و همیشه از آن برای سرکوب زنان و به حاشیه راندن این بخش جامعه در طول تاریخ استفاده شدهاست.
جواهر لعل نهرو در کتاب (نگاه به تاریخ جهان) میگوید: “برای من حيرتانگيز است که هنوز هم بعضیها اين رسم وحشيانه را میپذيرند و بدان عمل میکنند، هروقت فکر میکنم که زنان در پردهٔ حجاب هستند و از دنيای خارج جدا میباشند، بیاختيار منظرهٔ يک زندان در نظرم میآيد. چگونه ملتی به پيش برود، در حاليکه نيمی از مردمش در يک نوع زندان مخفی نگه داشته شوند؟”
اگر سرمنشأ حجاب را در افغانستان بررسی کنیم به شیوع “اسلام” برمیگردد، زمانی که اعراب یا کسانی که داشتند برای آنها میجنگیدند به این سرزمین حمله کرده و حاکم شدند؛ حجاب را نیز اجباری ساختند. مردان را از زنان جدا کرده و زنان را از اجتماع دور ساختند، اینگونه بود که فرهنگ اشتباه مردسالاری گسترش پیدا کرد، بعد از آن زنان در چهاردیواری خانهها حبس شدند. مردان با پیروی از فرهنگ اشتباه، همیشه کوشش کردند از زنان به عنوان یک شیء برای خالی کردن نیازهای جنسیشان و در نهایت تولیدمثل استفاده کنند.
برقع و چادری هیچ کدام اصالت افغانستانی ندارند که طالبان آن را فرهنگ اصیل افغانستانی میدانند و برای رعایت کردن آن دست به خشونت میزنند. یافتههای تاریخی نشان دهندهٔ این حقیقت است، چنانکه مجسمههای بهدست آمده از بامیان، کندز، هده، کاپیسا و سایر نقاط افغانستان نمایانگر حضور زنان در اجتماع بوده که هرکدام آنها بدون چادر و چادری؛ ولی با لباسهای زیبا همراه با زیورآلات تراشیده شدهاست و آثار تاریخی “طلا تپه” همچنان این حقیقت را تأیید میکند.
با آنکه شاه اماناللهخان پس از بازگشت از سفر اروپا و ایران، با دیدن پیشرفتهای حیاتی جامعهٔ اروپایی دست به یک سلسله اصلاحات روشنفکرانه زد که رفع حجاب زنان هم شامل آن میشد، ملکه ثریا همسر شاه بعد از آن سفر در تاریخ ۲۵ جولای ۱۹۲۸ مقالهای را در نشریهٔ “امان افغان” منتشر کرد و در آن از افغانستانی نبودن حجاب یاد کرده و گفته بود: “چادرى زن را از تنفس هواى آزاد مانع میگرداند و به همين سبب اکثر زنان به مرض مبتلا شدهاند، عنعنهٔ پوشيدن چادری که معلوم نيست از کجا وارد این سرزمین شده باعث میشود زنان را از سهم گرفتن در آبادی کشور باز دارد و زنان باید دوشادوش مردان کار کنند.
متأسفانه این تغییرات به مقصد نرسید، فرهنگ غلط برقع و چادری در دورههای مختلف مورد توجه حاکمان این کشور قرار گرفت و در دورهٔ مجاهدین و دور اول حکومت طالبان یکی از شرایط بود که زنان بدون آن نمیتوانستند از خانه بیرون شوند. طالبان بار دیگر به زور و اکراه ، زنان را در زندان چادری پیچیده و از ابتداییترین حقوقشان محروم ساخته و مانع حضورشان در اجتماع شدند. اکنون بسیاری بر این باورند که برقع حجابی افغانی است و تا نام زن افغان به میان میآید، اولین چیزی که به ذهنها خطورمیکند، همانا برقعهای آبی رنگی است که بهسان یک نماد، زن افغانستانی را به تصویر میکشد. ریحانه خانم که آن دوران نوجوان ۲۰ ساله بوده میگوید: ” بار اول که چادری آبی رنگ را به اجبار پوشیدم، راه رفتن برایم دشوار بود و با برداشتن هر قدم زیر پاهایم خالی میشد و خودم را حقیر و کمتر از مردها حس میکردم.”
بعد از سقوط طالبان و آمدن نظام جمهوری نوع پوشش زنان در بیست سال اخیر دستخوش تغییرات زیادی شد، با وارد شدن زنان در اجتماع و سهمگیری آنها در فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی باعث شد تا زنان روی پای خودشان بایستند و برای خودشان تصمیم بگیرند. با اینکه در طی این سالها زنان همچنان زیر فشارهای اجتماعی بود؛ ولی حضور جامعهٔ جهانی و نهادهای حمایت از حقوق زنان باعث شد که زنان بتوانند برای حق برابری مبازره و از تابوها عبور کنند.
با دوباره قدرتگیری طالبان، زنان باز هم به انزوا کشانده شدند و هر روز برای به بند کشیدن آنها مقررات جدیدی اعمال میکنند، از بسته کردن دوازههای مکتب و اعمال محدودیت بالای دختران در دانشگاهها گرفته تا رهنمود حجاب اسلامی که باعث میشود تا دموکراسی و دستآورد این دو دهه کم رنگ شده و کشور دوباره رو به ویرانی برود.
در حال حاضر پوشيدن چادری و برقع، بر اساس موازين پذيرفته شدهٔ بين المللی، اعلاميهٔ جهانی حقوق بشر که در آن حقوق يکسان افراد و حق انتخاب را تضمين میکند، نه تنها بیعدالتی در حق زنان است، بلکه توهينی است برحقوق وآزادیهای فردی انسان و به ويژه زنان که بهصورت مستدام در کشورهای اسلامی نظير افغانستان مورد خشونت قرار گرفته و با کم بها دادنها به انسان درجه دوم تنزّل يافتهاند.
اما؛ طالبان با تعریف خشن که از احکام شرعی دارند و پیروی از سنت مردسالارانه و جاهلانهشان میخواهند زنان را از حقیقت اجتماعیشان دور کنند و دستور دادهاند؛ زنان اجازه ندارند لباس رنگی بپوشند و در جمع بیایند و آنها را مکلف کرده تا لباسهای تنگ نپوشند و در بیرون از خانه حجاب با رنگ سیاه بر تن کنند. از این دست دستورهایی که طالبان برای زنان صادر میکنند، دشمنی طالبان با حقوق زنان بوده و ظالمانه بودن آنها را به نمایش میگذارد.