نشست سه روزهٔ گروه طالبان که با حضور بیش از سه هزار مرد و ملا برگزار شده بود پایان یافت. اما این نشست چه بود و با چه اهدافی راهاندازی شده بود؟
هرچند از همان ابتدا معلوم بود که از دیگ طالب چیزی غیر از تندروی و وحشت روز افزون به کاسهٔ سیاست کشور آمدنی نیست، ولی حالا که قطعنامهٔ نشستشان بیرون آمده و سخنرانی پشت به مردم ملاهبتالله رهبر مشکوک این گروه تروریستی نیز شنیده شد؛ میشود بهصورت جدیتر تأکید کرد که سران گروه تروریستی طالب از برگزاری این نشست در پی سه هدف مشخص بودهاند.
۱ـ جبران فقدان مشروعیت بینالمللی
طالبان در نتیجهٔ یک تعامل پیچیدهٔ استخباراتی با دولت آمریکا، بازیگران منطقهای و همسایههای افغانستان توانستند بار دیگر بر این کشور حاکم شوند. اما در نزدیک به یک سال حضور شومشان نتوانستهاند یک سامانهٔ تروریستی را در نزد جامعهٔ جهانی به عنوان دولت جا بزنند و برایش مشروعیت بینالمللی کمایی کنند. آری در این مدت، برخی از دولتهای قدرتمند جهان و منطقه با طالبان تعاملات غیر رسمی داشتهاند. اما واقعیت امر این است که طالبان با توجه به اعمال جنایتکارانه و تفکر تندروانهای که دارند، نزد دولتملتهای جهان امروز به عنوان یک گروره تروریستی خشونتگر و ضد زنان شناخته میشوند. گروهی که با حداقلهایی از مظاهر مدنی و ارزشهای حقوقبشری و کرامت انسانی زنان، سر سازگاری ندارد. برای همین مسألهٔ رسمیتشناسی یک گروه تروریستی به عنوان دولت مشروع بر قلمرو افغانستان حتی برای دولتهایی که با طالبان وارد تعاملات استخباراتی میباشند، نیز کار سادهای نیست. مسألهٔ رسمیتشناسی یک گروه تروریستی معلومالحال چون طالبان برای حاکمان هیچ کشوری به ویژه برای دولتهای مدعی تعهد به ارزشهای حقوقبشری، امر سادهای نیست. احزاب و گروههای حاکم بر دولتملتهای دموکراتیک به هیچ عنوان نمیتوانند مسألهٔ رسمیتشناسی گروه تروریستی طالبان به عنوان دولت مشروع در افغانستان را در فضای سیاسی و افکار عمومی کشورشان توجیه کنند. از همین رو تمام تلاش و تقلای این گروه تروریستی برای به رسمیت شناخته شدنشان به عنوان دولت مشروع، ناکام شدهاست. برای همین طالبان با برگزاری این نمایش در “خیمهٔ لویهجرگه” در پی مشروعیتسازی درونی بودند.
۲ـ ساده سازی صورت مسأله
پس از سقوط حکومت فاسد اشرفغنی، طالبان هرچه بیشتر ادامه دادهاند، بیشتر از پیش دچار مشکل شدهاند.
- حضور و مبارزهٔ مسلحانهٔ نیروهای مقاومت علیه طالبان هم از نگاه تحرکات نظامی جدیتر و مسأله سازتر شدهاست، هم از نگاه میدانی و وسعت جغرافیایی.
- با گذشت هر روز از حاکمیت تروریستی طالبان، پروندههای کشتار غیر نظامیان و گونههایی از جنایات و نقض حقوقبشر توسط طالبان افزایش یافته؛ امری که در درون افغانستان، میانهٔ مردم با طالبان را بیشتر از پیش خصمانه ساختهاست. در سطح جهان اما همهٔ نهادهای حامی حقوقبشر را نگران وضعیت حقوق بشری مردم افغانستان ساخته و تعامل دولتها با طالبان را بیشتر از پیش دشوار ساخته.
- فقر جمعی و کمبود غذا دیگر برای همهٔ مردم افغانستان به یک بحران تمام عیار بدل شدهاست.
- اختلافات درونی طالبان برای تصاحب بیشتر نهادهای قدرت و گلوگاههای اقتصادی در حال وخیم شدن است. آنچه در این خصوص میان شبکهٔ حقانی و حلقهٔ قندهار جریان دارد، بدل به یک چالش جدی و درونی برای طالبان شدهاست. علاوه بر این بیش از دهماه عملکرد قومی طالبان سبب شدهاست که نیروهای جنگی غیر پشتون طالبان نسبت به برخوردها و سیاستهای تباری طالبان بدبین شوند. امری که رسماً رهبری طالبان را نگران چگونگی کنترل جغرافیایی شمال و شمالشرق کشور ساختهاست.
موارد چالشساز از این دست که طالبان را در مسألهٔ حفظ سلطه بر افغانستان دچار مشکل کرده بسیارند. در واقع طالبان حالا بیشتر از هر زمانی میداند که حفظ حاکمیت استبدادی برایشان دشوار است. برای همین با راهاندازی یک نمایش زیر نام “نشست بزرگ عالمان دین” تلاش میکنند با جوسازی و تولید خوراک رسانهای، ظاهراً وضعیت را بر وفق مرادشان جلوه بدهند. چهبسا، طالبان همواره تلاش داشتهاند که توجه مردم را از مسائل اصلی دور نگه دارند.
۳ـ فتواسازی برای توجیه خشونت
سومین و اصلیترین هدف که طالبان با برگزاری این نمایش دنبال کردند، فتوا سازی برای مشروعیتدهی به رفتارهای خشونتآمیز و جنایتکارانهشان در کشور است. در بیش از دهماه گذشته، خشونت و نقض حقوقبشری مردم افغانستان توسط طالبان، علاوه بر اعتراض نهادهای حامی حقوقبشر در سطح جهان، در کشورهای اسلامی نیز همواره مورد نقدهای جدی نهادهای معتبر دینی قرار گرفتهاست. اینکه خشونت و کشتار مردم پس از خروج نیروهای خارجی از افغانستان توجیه دینی ندارد، مسألهای است که حتی از سوی برخی ملاهای همسو با طالبان نیز مطرح شده و میشود. اما سران گروه تروریستی طالبان میدانند که بدون توسل و تشدید خشونت، کشتار و سرکوب مخالفان، هیچ شانسی برای دوام حاکمیت تروریستیشان در افغانستان ندارند. برای همین تلاش کردند با برگزاری این نمایش در “خیمهٔ لویهجرگه” برای تشدید خشونت و جنایت بیشتر فتوا بسازند. این فتوا سازی از نگاه روانی میتواند ترس جمعی بیشتر بر جامعه حاکم کند و از نگاه عملی به طالبان در خشونت و جنایتگری دست باز میدهد تا بیشتر از پیش علیه مردم دشمنی کنند.
با توجه به محتوای قطعنامهٔ پایانی و اکثریت سخنرانیهایی که از این نشست بیرون آمدهاست، متأسفانه باید گفت: طالبان به هدف اصلیشان که فتوا سازی برای تشدید خشونت باشد دست یافتهاند. از ملاهیبتالله رهبر این گروه تروریستی تا ملاهای تندرو چون ملا مجیب انصاری و دیگرانشان، همه تلاش کردند فانتزیهای ذهنی و روانیشان را برای خون و خشونت در افغانستان به زبان بیاورند و تأکید کنند که حاکمیت یک گروه تروریستی اگر به هر دلیلی با مخالفت مردم و گروههای سیاسی مواجه شود، مخالفت باید با سرکوب، خشونت و کشتار پاسخ داده شود.
در سخن پایانی باید گفت که طالبان با این همایش پر سر و صدایشان، یک بار دیگر به جهانیان نشان دادند که به هیچ عنوان با زندگی مدنی و همزیستی مسالمتآمیز با مردم افغانستان سر سازگاری ندارند و بیشتر از پیش در لاک تفکر تندروانه و با پندار تروریستیشان درگیرند. طالبان با برگزاری این نشست سه روزه، یکبار دیگر ثابت کردند که در مورد مسائل زنان اهل انعطاف نیستند و نخواهند بود.