نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

زنان و کودکان بلخاب؛ از رنج بی‌پناهی تا مرگ‌ومیر در دل کوهستان

  • صنوبر
  • 18 سرطان 1401
IMG-20220709-WA0001

پس از افزایش تنش‌ها بین طالبان و مولوی مهدی یکی از فرماندهان هزاره‌تبار این گروه در ولسوالی بلخاب ولایت سرپل افراد ملکی زیادی از سوی طالبان به گونهٔ بی‌‌رحمانه‌ای سلاخی شدند. از این‌رو حداقل باشندگان ۱۰ روستا از بلخاب به دلیل ترس از تعرض و کشته شدن توسط طالبان، خانه و کاشانهٔ‌شان را رها کردند و به دل کوهستان‌های بلخاب پناه برده و از آن‌جا خود را به ولایت‌های هم‌جوار رسانیده‌اند، شماری از این خانواده‌ها به مزارشریف، سمنگان و بامیان رسیده و متأسفانه در مسیر راه، تعداد زیادی از زنان و کودکان از گرسنگی و سرما جان باختند.

از وضعیت پیش‌آمده در بلخاب هیچ خبرنگاری حق تهیهٔ گزارش و اجازهٔ رفتن به محل را دریافت نکرده و نهادهای حقوق‌بشری نیز به دلیل مخالفت طالبان؛ موفق به نظارت از محل رویداد نشده‌اند. تنها خانواده‌هایی که به بامیان، مزارشریف و سمنگان رسیدند در مورد وضعیت‌شان با مردم محل و خبرنگاران محلی صحبت کردند و در بعضی موارد پناهجویان نحوهٔ فرار از بلخاب را تصویربرداری نموده‌اند. در نوار تصویری که به دست نیمرخ رسیده، یک گروه بزرگ از زنان را نشان می‌دهد که با شمار اندکی از مردان، یک تپهٔ سنگی و صعب‌العبور را با حیوانات‌شان در حال حرکت به یک جای امن هستند.

یکی از این زنان می‌گوید: “پای از زمین دست از آسمان کنده، می‌رویم که تا کجا می‌رسیم! کودکان ما گرسنه‌اند، هیچ‌کدام‌مان غذا و لباس گرم نیاوردیم، فقط می‌رویم که زنده بمانیم، اما نمی‌دانیم تا کی زنده هستیم؟” یکی دیگر از‌ زنان که با چهار طفل، خود را به ولسوالی یکاولنگ بامیان رسانیده می‌گوید: هفت شبانه روز طول کشیده تا خود را به بامیان برسانند. ” هفت شبانه روز در بین کوه و دشت و دره بودیم؛ هیچ‌کدام‌مان غذا نخوردیم، وقتی کودکان غذا می‌خواستند به آن‌ها خاک دادم، بعضی‌هایشان خاک خوردند و آن‌هایی که هوشیارتر بودند خاک نخوردند. طفل‌های من شکر سالم رسیدند اما در گروه ما طفل‌های زیادی از گرسنگی تلف شدند، آن‌ها را همان‌جا دفن کردیم و آمدیم.”  او در مورد شوهرش می‌گوید: از مرگ و زندگی او اطلاعی ندارد. به گفتهٔ وی، ممکن است نزد طالبان زندانی باشد و ممکن است که کشته شده باشد.

یکی از فعالین مدنی ولایت سرپل به نقل از باشندگان محل در بلخاب و آواره‌های این ولسوالی از مرگ حداقل ۵۰ کودک بر اثر گرسنگی و سرما خبر می‌دهد. احمدی بلندی با نشر فهرستی از قربانیان نگاشته‌است: “یک خانم از قریهٔ هوش به همراه دو فرزند کوچکش بر اثر گرسنگی در ایلاق شاخ‌دار جان داده‌اند، سه طفلی که در کوه از فامیل خود جدا شده بودند، به‌خاطر گرسنگی خار غزبه خورده بودند و هر سه طفل فوت کرده‌اند. یک خانم باردار در کوهستان هنگام زایمان، خود و طفل‌اش هر دو از بین رفته و در کوه‌ها دفن شدند، یک مرد کهن‌سال از روستای گلورز در اثر گرسنگی در کوه‌ها فوت شده، دو روز قبل نیز یک کودک را در کوه مار گزیده و جان باخته‌است. هم‌چنان یک گزارش تأیید ناشده از تلف شدن ۵۰ کودک بر اثر گرسنگی دریافت شده‌است.”

طالبان در ولسوالی بلخاب سرپل به مردم حتی اجازهٔ دفن جسدهای قربانیان را نمی‌دهند. احمدی بلندی در پیامی نگاشته‌است :” یک زن با دو کودک دخترش به محله‌ای در کنار روستایش پناه برده بود اما به دلیل این‌که او از روستای مولوی مهدی است، کسی به وی پناه نداده و او با دخترانش به سوی کوه‌ها آواره شدند؛ اما هفت روز بعد جسد بی‌جانشان را چوپان‌های محلی پیدا کردند. وقتی طالبان خبردار شدند، اجازه ندادند که آن‌ها را دفن کنند و گفتند: بگذارید جسدهایشان را گرگ‌ها بخورند. “

به گفتهٔ بلندی: پس از پادرمیانی و وساطت بزرگان محل، جنازهٔ این زن و دخترانش در کوهستان‌ها دفن شدند، چرا که طالبان نگذاشتند آنان را در قبرستان به خاک بسپارند. زنان آوارهٔ بلخاب، ترس از بازگشت به این ولسوالی را دارند؛ آنان می‌گویند که مردان‌شان سلاخی شده‌اند و به زنان و کودکانشان نیز رحم نخواهند کرد.

سازمان اوچا به تازگی اعلام کرد که: تاکنون ۲۷ هزار خانواده از بلخاب آواره شده‌اند. اوچا نخستین سازمانی است که پس از دو هفته بی‌جا شدگان این ولسوالی را رصد کرده و آمادگی دارد تا غذا، مراقبت‌های صحی، آموزشی و حمایت‌های روانی، کمک‌های نقدی و سایر تدارکات را به بی‌جاشدگان ارائه دهد.

قابل یادآوری‌است که تاکنون هیچ نهادی به بی‌جاشدگان بلخاب کمک نکرده؛ از این‌رو شمار زیادی از زنان و کودکان، حین فرار در کوهستان‌ها تلف شده‌اند. با این‌حال استخبارات طالبان، آوارگان بلخاب در بامیان را تعقیب و مورد آزار و اذیت قرار می‌دهند. عصر روز ( پنجشنبه، ۱۶ سرطان) افراد طالبان، مردان چهار خانواده از آوارگان بلخاب را از ولسوالی یکاولنگ بامیان به اتهام هم‌کاری با مولوی مهدی باخود برده‌اند.

همچنان بخوانید

خاطره طغرا؛ روایت‌گر زندگی افسون‌های افغانستان

خاطره طغرا؛ روایت‌گر زندگی افسون‌های افغانستان

15 جوزا 1402
صنم کبیری؛ زن بارداری که علیه طالبان به خیابان آمد

صنم کبیری؛ زن بارداری که علیه طالبان به خیابان آمد

14 جوزا 1402
موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت
گزارش

پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت

13 جوزا 1402

گزارش از تمنا غفور فتانه هنگامی که تنها 16 سال سن داشت، عکس شخصی را در مقابل خودش می‌دید که به گفته دیگران قرار بود همسر زندگی‌اش شود. وی در آن سن درک واضحی از ازدواج و زندگی...

بیشتر بخوانید
زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 
هزار و یک شب

زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 

2 جوزا 1402

راهروها و سالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی و دولتی در شهر کابل؛ دو محیط متفاوت برای زنانِ متفاوت است.درسالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی انگار فقط زنان خوش شانسی توانستند راه یابند که از نظر اقتصادی مشکلات کم‌تری...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»
زنان و مهاجرت

«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»

6 جوزا 1402

دوهفته از آمدن مان به ایران می‌گذرد. افغانستان که بودم تصورم از زندگی در ایران چیز دیگری بود. اتاق‌های قشنگ و خوش منظر؛ صالون کلان با آشپزخانه‌ی مجهز و زیبا؛ حویلی کوچک اما با صفا و تمیز. بار...

بیشتر بخوانید
کشف هویت جنسی
هزار و یک شب

یاسمین: کشف هویت جنسی‌‌ام سخت، اما دل‌پذیر بود

14 جوزا 1402

«از زمانی که خیلی کوچک بودم یادم می‌آید وقتی در جمع پسرها قرار می‌گرفتم حس فرار به من دست می‌داد و فکر می‌کردم کسی در گوشم می‌گوید باید از این جمع جدا شوی. البته یک حس...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00