زرقا یفتلی، مسئول نهاد تحقیقاتی زنان و اطفال
در یکسالگی تسلط رژیم طالبان بر افغانستان، این کشور در تمام عرصههای سیاسی، اقتصادی، آموزشی، حقوق بشری و مدنی عقبگرد چشمگیری داشتهاست.
با حضور طالبان در قدرت، افغانستان اکنون نظام مشروع ندارد و منزویترین کشور جهان در سطح جهان به شمار میرود. نظام طالبانی تا هنوز از سوی هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشده و در داخل نیز با مخالفت همگانی روبهرو است. بیهیچ شکی اگر حربه سرکوب، بازداشت و شکنجۀ طالبان نباشد، مردم در سراسر کشور پرچم مخالفت با رژیم طالب را برخواهند افراشت.
مشارکت سیاسی زنان در رژیم طالبان صفر است. در عرصۀ اقتصادی، بیکاری و بسته شدن نهادها، ملیونها شهروند بهویژه میلیونها زن را بیکار ساختهاست. این خود سبب فقر گسترده در کشور شده که بسیاری از خانوادهها حتی قادر به تأمین یک وقت غذا از سه وقت خود نیستند. در بخش آموزش، در کنار بسته بودن مکاتب دخترانه، صدها مکتب خصوصی و دانشگاههای خصوصی بهخاطر نبود امکانات، دانشآموز و دانشجو، بسته شدند.
همینگونه با حاکمیت طالبان در یکسال پسین حدود هفت صد رسانه مسدود شده و هزاران رسانهگر که بخش بزرگی از آنان را زنان تشکیل میدادند، از کار بیکار شدند. افغانستان پیش از طالبان که با دختران ورشکار، رباتساز و ارکستر زهره به جهانیان معرفی میشد، اکنون با حاکمیت طالبان، در هیچ میدان فنآوری، ورزشی و هنری نماینده ندارد.
در بیستسال گذشته، نسل نو افغانستان با وجود حمله به مکاتب، دانشگاه، ورزشگاه، درمانگاه و با وجود بریده شدن سرهایشان، از تلاش برای رسیدن به کاروان انسانی جهان عقب ننشست و با وجود بریده شدن انگشتهایشان، رفتند و به مردم سالاری رأی دادند. اینکه نتیجۀ رأیشان دستبرد شد و انسان فاسد و ترسویی مثل غنی را بر مردم حاکم ساختند، تقصیر مردم نیست.
نسل نو افغانستان از سنگرهای داغ نبرد گرفته تا میدانهای رنگین آموزش، هنر و ورزش، مدال آوردند و به جهانیان نشان دادند که افغانستان سرزمین چند طالب افراطی و یا چند مقام فاسد نیست. در بیستسال گذشته، افغانستان در عرصۀ آزادی بیان، با داشتن رسانههای پویا، در کارهای فرهنگی با خلق آثار فرهنگی قابل توجه، در عرصۀ چاپ و نشر با نشر کتابهایی حتی ممنوعالنشر در منطقه، از نظر شمار دختران دانشآموز و دختران دانشجو به نسبت نفوس و وضعیت اقتصادی، همینگونه از نظر داشتن مکاتب و دانشگاههای خصوصی، از بسیاری از کشورهای منطقه پیشی گرفته بود.
کابل با وجود تهدیدهای پیهم و حملات تروریستی طالبان، اما به قلب تپندۀ آسیا مبدل شده بود و همه با امید و تلاش فراوان برای فردای خوب، کار و فعالیت داشتند. اما اکنون پس از یک سال حاکمیت طالبان در افغانستان، این کشور به زندان بزرگی مبدل شدهاست که همه برای فرار از آن تقلا دارند. روزی نیست که پیامی از دوستی دریافت نکنیم که برای بیرون شدن از زیر سلطۀ طالبان کمک میخواهد و این واقعیت روشن یکسال حاکمیت طالب در افغانستان است.
دروازۀ مکاتب به روی دختران از صنف شش به بالا بستهاست، زنان از تمام ادارات دولتی اخراج شده و به جایشان مردان طالب استخدام شده و یا بستهایشان از ساختار حذف گردیدهاست. از حضور چندین وزیر و معین، صدها رئیس و هزاران قاضی، دهها هزار کارمند زن در نهادهای دولتی، یک مورد هم وجود ندارد. اعتراضات زنان برای اعادۀ حقوقشان به شدت سرکوب شده و زنان معترض بازداشت، شکنجه، ناپدید و در مواردی کشته شدند.
در مواردی بهخاطر خاموش ساختن صدای زنان، طالبان آنها را با کشتن اعضای خانوادهشان تهدید کردهاند. در گفتوگو با شماری از زنان رها شده از بند طالبان، آنها گفتند که در بدل دادن تضمین، اینکه دیگر علیه رژیم طالب حرفی نمیزنند و این تضمین نیز باید توسط خانواده و بستگان زنان معترض همچنان سپردن تمام اسناد سفرشان به طالبان از بند رها شدند. امضای زنان را پای سندی گرفتند که در صورت اعتراض و یا مخالفت دوباره، طالبان، خود و اعضای خانوادهشان را خواهند کشت.
از میان فرامین رهبر طالبان، ۱۳ فرمان آن که بیشترین مورد از فرامین او را در بر میگیرد، به ایجاد محدودیت علیه زنان اختصاص دارد.
کشتار غیر نظامیان به دلایل تعلق سیاسی یا قومی، در پنجشیر، اندراب، خوست و فرنگ، ورسج، بلخاب، بلخ، کاپیسا، پروان، بدخشان، قندهار، ننگرهار و… بخش دیگری از کارنامۀ طالبان در یکسال گذشته بودهاست.
طالبان در حاکمیت قبلی خود بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ نیز با تمام حقوق و آزادیهای اساسی و مدنی شهروندان به ویژه زنان مخالفت داشتند. مکاتب دخترانه زیر حاکمیت طالبان بسته بود، زنان حق کار و تحصیل را نداشتند. همینگونه تمام آزادیهای مدنی، آزادیهای مذهبی و حقوقی شهروندان را ممنوع کرده بودند. زنان حق نداشتند بدون پوشیدن برقع بیرون بروند و یا بدون داشتن همراه مرد سفر کنند. همۀ تصاویر تکان دهندۀ کشتار زنان در ورزشگاه کابل را بهخاطر دارند؛ اما دنیا بهویژه حکومت ایالات متحده آمریکا اینبار به تصور اینکه طالب تغییر کرده، روند صلح را با طالب پیش گرفتند که سر انجام در یک درام توطئهگونۀ ناشی از خیانت داخلی و بیمسؤلیتی جهانی، سرنوشت مردم افغانستان به ویژه زنان به دست گروهی افتاد که هیچگونه باور و پایبندی نسبت به حقوق اساسی و مدنی زنان ندارد.
در یکسال گذشته طالب و گردانندگان برنامۀ آوردن طالب با پنهانکاری از عملکرد این گروه، میخواستند از طالب یک گروه تغییریافته و باورمند به حقوق شهروندان و آزادی انسانی نشان بدهند. همچنان بگویند که طالب رابطهاش را با گروههای ترویستی بینالمللی از جمله القاعده قطع کردهاست، با حضور الظواهری در خانۀ مربوط به سراجالدین حقانی رهبر بخش بزرگ این گروه، پنهانکاری طالب آشکار شد و دنیا باید دانسته باشد که طالب هرگز تغییر نکرده، بلکه تفاوت امروز افغانستان و حضور سرافرازانۀ زنان در برابر طالب در جادههای کابل، ناشی از تغییر برگشتناپزیر جامعه است نه تغییر طالبان.
با وجود زندان، شکنجه و قتل معترضان، اعتراض پسین زنان نشان میدهد که نسل امروز افغانستان در برابر ستم و تبعیض طالب خاموش نمینشینند و از حق از دست رفتهشان، دفاع میکنند. در یکسال گذشته، شماری از کشورها خوشباورانه تصور میکردند که طالب در افغانستان به یک گروه سیاسی تبدیل میشود و تفاوتهای جامعه و کشور را درک میکند. به حقوق همۀ شهروندان بهویژه زنان حرمت میگذارد و دست از خشونت و ترور میکشد. این گروه قادر خواهد شد اقداماتی را برای ایجاد یک دولت منتخب و مردمی به اجرا بگذارد، اما طالب در عمل ثابت ساخت که هیچ باور و ارادهای برای تغییر، قطع رابطه باگروههای تروریستی از جمله القاعده ندارد و نیز از ریشه با حقوق و آزادی شهروندان به ویژه زنان مخالف است.
طالبان تفاوت مذهبی را بر نمیتابد، به تنوع قومی باور ندارد و هرگونه مخالفت را با سرکوب پاسخ میدهد؛ از ریشه با انتخابات و حکومت مردمی مخالف است.
پس تکلیف طالب با جهان و مردم افغانستان روشن است، اکنون باید جهان از خوشباوری در مورد طالبان دست بکشد و تکلیفش را با این گروه زنستیز و مخالف تمام آزادیهای مدنی و اساسی شهروندان روشن کند.