نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

رکود صنعت و تجارت زنان و استفادۀ تبلیغاتی طالبان از زنان تجارت‌پیشه

  • صنوبر
  • 25 اسد 1401

پس از سقوط کابل و بعد از مدت‌ها سرگردانی و بلاتکلیفی، دروازۀ مؤسسۀ فارابی را باز کردیم اما اکثریت دانشجویان من مهاجر شده‌اند و یک‌تعداد که در وطن باقی مانده‌اند، توانایی پرداخت هزینه برای ادامۀ تحصیل‌شان را ندارند.

در حالی‌که پروسه‌های معامله شدۀ صلح با طالبان جریان داشت، بازار اقتصاد و تجارت افغانستان تازه با حضور زنان متشبث رونق یافته بود. امیدها و آرزوهای زیادی در دل مردم زنده شده بود و انتظار می‌رفت بعد از سال‌ها زندگی در جنگ و فقر، شاید به استقلالیت مالی و آرامش نسبی دست پیدا کنند. درحالی‌که همه در خیال صلح و آرامش بودند، کابوس سقوط کشور به‌دست طالبان همه را شوکه کرد.

شماری از زنان تجارت‌پیشه سرمایه‌هایشان را از افغانستان بیرون کردند. بعد از مدت‌ها سکوت کم کم زنان تحت شرایط خاصی به بازار برگشتند.

“نعیمه سلطانی” (مستعار) سی ساله، یکی از زنان تجارت‌پیشه که در شهر کابل یک کارگاه تولیدی لباس‌های زنانه دارد، به نیمرخ می‌گوید: به‌خاطر نداشتن نان‌آور در خانواده مجبور شده‌است کارخانه‌اش را با اندک‌ترین مفاد سرپا نگه دارد. او می‌گوید: سربازان پایین‌رتبۀ طالبان، گاه‌گاهی به کارخانه‌اش سر می‌زنند و او را مورد بازجویی قرار می‌دهند؛ سپس به رعایت حجاب تذکر می‌دهند و می‌روند.

« یک روز یک گروه سه نفری از دختران برای سفارش لباس این‌جا آمده بودند، بعد از سفارش از این‌جا رفتند؛ سپس سربازان طالبان سر رسیدند و من را مورد بازجویی قرار دادند که چرا آن دختران با صدای بلند خندیدند. آیا آن‌ها نشئه بودند؟»

به گفتۀ نعیمه، هر زن و دختری که با صدای بلند بخندد، افراد طالبان فکر می‌کنند که آن‌ها در حالت عادی نیستند. افراد طالبان به نعیمه دستور داده‌اند که به زنان و دختران مشتری، اجازۀ خندیدن و صحبت با صدای بلند ندهند؛ زیرا آن‌ها کارگاه نعیمه را بسته خواهند کرد. زنان تجارت‌پیشه در شهر کابل، روایت‌های مشابهی از آزار و اذیت توسط افراد طالبان دارند. “زکیه رسا” یکی دیگر از دخترانی است که در مارکت‌های کابل، فروشندۀ لباس‌های زنانه و صنایع دستی زنان است. وی می‌گوید: با آن‌که داد و ستد فروشگاهش با رکود مواجه‌است و ممکن است به‌زودی فروشگاهش بسته شود، افراد طالبان بارها به او تذکر دادند که دیگر به فروشگاه نیاید.

« از یک‌طرف مشتری نداریم، جگر ما خون است. از طرف دیگر مأموران امر به معروف و نهی از منکر طالبان هر روز سر می‌رسند که فروشگاه را بسته کنم و در عوض خودم، برادرم را برای فروش محصولات به دکان بفرستم. آن‌ها می‌گویند که تو بی‌حجاب هستی و آرایش می‌کنی و نباید در فروشگاه باشی. با وجود این‌که من حجاب سیاه می‌پوشم و روسری بلند هم پوشیدم، اما هنوز هم به من بی‌حجاب می‌گویند.» زکیه که بعد از فراگیری اقتصاد در دانشگاه کابل، تازه وارد بازار تجارت شده بود؛ اکنون دیگر اجازۀ کار ندارد. از سویی هم در بدنۀ دولت فعلی نیز برای او فرصت کار نیست و دیگر زنان کارمند نیز اندک اندک در حال حذف شدن هستند.

“گلجان سمر” و “صدیقه مشتاق” نیز از زنان موفق در عرصۀ تجارت بودند که با آمدن طالبان مجبور به ترک افغانستان شدند. گلجان سمر مسئول شرکت تولیدی و‌ صادرات میوۀ خشک گل بادام و مالک رستوران برگ بادام در شهر “نیلی” مرکز ولایت دایکندی بود. او دارندۀ جایزۀ زنان کارآفرین از سوی آمریکا و تندیس بی‌بی خدیجه از سوی اتاق تجارت و صنایع زنان افغانستان و چند جایزۀ معتبر ملی و بین‌المللی دیگر بود.

او گفت: «تا یک ماه بعد از آمدن طالبان در افغانستان بودم، وقتی هیچ راهی برای ادامۀ فعالیت‌های تجارتی‌ام ندیدم، افغانستان را ترک کرده و اکنون در کانادا پناهنده شده‌ام.» بانو سمر می‌گوید: در آینده برای تدوام فعالیت‌های اقتصادی و تجارتی‌اش از هیچ تلاشی دریغ نخواهد کرد. او می‌گوید: در اولین فرصت، فعالیت‌های تجارتی بین‌المللی‌اش را زیر چتر «گروه تجارتی برگ بادام» آغاز خواهد کرد.

صدیقه مشتاق یکی از مؤسسین انستیتوت علوم صحی فارابی و کودکستان ریحان و عضو بورد رهبری اتاق تجارت و صنایع زنان بود؛ وی دارندۀ جایزه‌های مختلف ملی و بین‌المللی از جمله تندیس سالانۀ بی‌بی خدیجۀ کبرا بود. او وقتی فعالیت‌های اقتصادی‌اش با رکود مواجه شد و از سویی هم به‌خاطر اشتراک در صف اعتراضات زنان معترض برای « نان، کار، آزادی» مورد تهدید قرار گرفت، افغانستان را ترک کرد و به ایتالیا رفت. او می‌گوید: تمام امکانات کودکستان تازه تأسیس ریحان را به یک مبلغ ناچیز فروخت تا انستیتوت علوم صحی فارابی بماند؛ اما به‌خاطر حضور اندک دانشجویان و افزایش مالیات طالبان بر سکتورهای خصوصی ممکن است بسته شود. « پس از سقوط کابل و بعد از مدت‌ها سرگردانی و بلاتکلیفی، دروازۀ مؤسسۀ فارابی را باز کردیم اما اکثریت دانشجویان من مهاجر شده‌اند و یک‌تعداد که در وطن باقی مانده‌اند، توانایی پرداخت هزینه برای ادامۀ تحصیل‌شان را ندارند. تصمیم گرفتم در بهار ۱۴۰۱ بورسیه‌های تحصیلی را برای دختران افزایش بدهیم، چون با کمترین دارایی که نزد من باقی مانده‌است، می‌خواهم مؤسسه‌ام سر پا بماند و دختران نیز از حق تحصیل به‌خاطر اقتصاد صغیف محروم‌ نشوند. از سویی هم مؤسسۀ فارابی، زمینۀ کار را برای یک‌تعداد کسان دیگر فراهم می‌کند.» صدیقه مشتاق با اعضای خانواده‌اش، یک روز با پوشیدن لباس‌های محلی و برقع به مرز تورخم رفت تا از آن‌جا به پاکستان و سپس به ایتالیا برسد.

همچنان بخوانید

وقتی درآمد شوهرم کم شد؛ من دکان بازکردم

وقتی درآمد شوهرم کم شد؛ من دکان بازکردم

18 عقرب 1401
روزی که سفره‌خانه‌ی لیلا بسته شد

روزی که سفره‌خانه‌ی لیلا بسته شد

8 میزان 1401

“منیژه وافق” رئیس سابق اتاق تجارت و صنایع زنان می‌گوید که قبل از آمدن طالبان در سال ۲۰۲۰ حدود ۲۴۷۱ تجارت رسمی و ۵۴ هزار تجارت‌های کوچک و غیر رسمی از سوی زنان ایجاد و مدیریت می‌شد که بیش از ۱۳ هزار خانواده در شهرها و روستاهای کشور از این طریق امرار معیشت می‌نمودند. زنان متشبث در بخش‌های عنعنوی مانند البسه، پروسس مواد غذایی، پروسس و صادرات میوۀ خشک، ترشی و مربا و در بخش‌های غیر عنعنوی مانند رسانه، تکنولوژی معلوماتی، مکاتب و کودکستان‌های خصوصی، لوجستیک، صادرات، فابریکه‌های تولیدی، ترانسپورت، رستوران‌ها و خدمات مسافربری مشغول به کار ‌و تجارت بودند.

به گفتۀ خانم وافق، تمام برنامه‌های آنان برای گسترش تجارت زنان به‌هم خورده‌است و بخش اعظمی از زنان متشبث اکنون بی‌کار شده‌اند و شرکت‌های تجارتی‌شان از فعالیت بازمانده‌اند. «ما در اتاق تجارت با زنان تجارت‌پیشه در حال گسترش فعالیت‌های اقتصادی و آمادگی پیشکش کار و بار زنان در نمایشگاه بین‌المللی دوبی یا دوبی ایکسپو بودیم. در حال نهایی سازی فهرست ۶۰ تن از زنان تجارت‌پیشه بودیم تا در شش ماه بتوانند به نوبت در دوبی ایکسپو اشتراک کنند و با مشتریان بین‌المللی‌شان معرفت حاصل نموده، داخل بازارهای بین‌المللی شوند. اما با تسلط دوبارۀ طالبان بر افغانستان، همۀ پروسه‌های پیشرفت تجارت‌های زنان متوقف گردید.»

بر اساس گفته‌های منیژه وافق رئیس سابق اتاق تجارت و صنایع زنان، فعالیت‌های این اتاق به گونۀ آنلاین جریان داشت و برنامۀ اهدای جایزۀ سالانۀ بی‌بی خدیجۀ کبرا نیز به گونه‌ای آنلاین برگزار شده بود و زمانی‌که منیژه وافق افغانستان را ترک کرد، خانم رویا حافظی یکی از اعضای بورد رهبری اتاق تجارت را من‌حیث سرپرست اتاق تجارت گماشته بود.

مدت‌ها بعد از تسلط طالبان بر کشور، یک دعوت‌نامۀ مطبوعاتی، بازگشایی مجدد اتاق تجارت و صنایع در رسانه‌های اجتماعی منتشر شد. منیژه وافق در عین زمان گفت: فعالیت‌های این اتاق متوقف نشده بود و بازگشایی مجدد آن از سوی سرپرست اتاق تجارت در تبانی با طالبان صورت گرفته‌است. زیرا طالبان می‌خواهند با بازگشایی این اتاق،  محدودیت بر زنان افغانستان را منتفی نشان بدهند و از حضور اندک زنان متشبث در بازار استفادۀ تبلیغاتی نمایند. اما رویا حافظی، مسئول کنونی اتاق تجارت و صنایع زنان به نیمرخ می‌گوید که آن‌ها به‌خاطر گسترش فعالیت‌های تجارتی زنان، این اتاق را بازگشایی کرده‌اند.

به گفتۀ خانم حافظی، نخستین کنفرانس مطبوعاتی اتاق تجارت در ۱۲ حمل سال جاری با اشتراک زنان متشبث و نمایندگان طالبان برگذار شد که در آن بر حمایت طالبان از زنان متشبث تأکید گردید. رویا حافظی می‌گوید: پس از بازگشایی مجدد اتاق تجارت زنان متشبث برای گسترش تجارت‌شان کمک‌های مالی و ماشینری نیز دریافت کردند.

به گفتۀ ‌وی، تاکنون چندین نمایشگاه صنایع دستی زنان نیز برگذار شده‌است. خانم حافظی بر بهبود وضعیت زنان متشبث خوش‌بین است، اما پس از تحولات اخیر، محدودیت‌های وضع شده بر زنان، بالای تجارت زنان تأثیر منفی گذاشته‌است.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: زنان تجارت پیشه
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود
هزار و یک شب

فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود

23 حوت 1401

یاسمن را به ظاهر دادند و در بدلش خواهر ظاهر را به برادر یاسمن گرفتند. هرچند یاسمن از بودن و ازدواج با ظاهر خوشحال بود، اما ظاهر از این ازدواج راضی نبود و یاسمن را نمی‌خواست. او...

بیشتر بخوانید
ازدواج زیر سن
هزار و یک شب

در چهار سالگی مرا به شوهر دادند

15 حوت 1401

نمی‌دانستم که شوهر دارم. اولین بار پدرم برایم گفت که وقتی چهار ساله بودم او مرا به شوهر داده و به نام پسر کاکایم کرده است.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00