زنان افغانستان در نخستین روزهای سقوط جمهوریت با سازماندهی گروههای اعتراضی در کابل و کلانشهرهای دیگر مبارزه را عملا به روی جادهها آوردند و توانستند صفحهی تازهای از تاریخ مبارزات زنان را در حافظهی تاریخی این مرز و بوم باز کنند. مبارزات بیوقفهی زنان در این یک سال اخیر با تمام چالشهای بزرگی که با آن دست و پنجه نرم میکند همچنان جریان داشته و زنان زیادی توانستند از طریق گروههای زنانه اعتراضات خود را در نقاط مختلف کشور سازماندهی کنند و ادامه دهند.
این جریان اعتراضی چنان محکم و قدرتمند بود که گروه تروریستی طالبان نه با نادیدهانگاری در آغاز و نه با سرکوب، زندان و شکنجه توانستند سدی بر این اعتراضات که کاملا رنگ و بوی زنانه داشت ایجاد کنند. هرچند بارها تلاش کرده بودند که با راهپیمایی اجباری گروهی از زنان، با پوشش عربی سیاه در سرکها و با شعار حمایت از قوانین طالبانی مانور قدرت دهند و یا در سالنهای دانشگاهی نشستهایی را توسط همین زنان برگزار کنند، اما چنان این حرکتها از حمایت مردمی خالی و با زندگی زنان بومی این جغرافیا بیگانه بود که کاملا مضحک به نظر میرسید.
پس از تلاشهای بینتیجهی طالبان برای به رسمیت شناخته شدن و قطع کمکهای مالی جامعهی جهانی، اکنون طالبان با کمک لابیهای بیرون از افغانستان، بازی سیاسی خود را آغاز کردهاند. درست در زمانی که تمام رسانهها زیر تیغ شدید سانسور قرار گرفتهاند، گاهی تصاویری از مکانهای عمومی پخش میشود که زنان را با لبخند و لباس رنگین نشان میدهد. تصاویری تصنعی و سفارشی که از نمادهای آزادی زنان در آن به وفور استفاده شده است تا آنچه در متن جامعه میگذرد را از چشم جهانیان پنهان کنند.
اما طالبان برای اعمال سیاستهای شان از هر نوع خشونت و نیرنگ کار میگیرند. فعالیتهای استخباراتی طالبان در صفوف زنان مبارز را نمیتوان نادیده گرفت. دقیق از زمانیکه جریانهای اعتراضی زنان شکل گرفت و خیابانهای کابل را تسخیر نمود، تعدادی از زنان به سفارش مدیران اصلی سیاستهای طالبان به این جریان پیوستند تا گسلهای عمیقی را در این جریان آگاه و فعال ایجاد کنند. بنابراین نیاز مبرم طالبان است تا با چنین تصاویر نمایشی و به دور از حقیقت، چهرهی خود را در برابر جهان وارونه نشان دهند.
در عصری که به وضعیت زنان از سوی نهادهای حقوق بشر، دولتها و جوامع مدنی کشورهای مترقی، توجه ویژه میشود، طالبان میخواهند از کل مردم و زنان افغانستان تصویر دیگری خلق کنند. این تصویر تصنعی متضاد با واقعیت موجود است. همانطور که وزیر معارف گروه طالبان در ارزگان ادعا کرد «مردم مناطق دوردست افغانستان نمیخواهند دختران شان به مکتب بروند» سپس طی دو هفته گذشته از سراسر افغانستان مردم با هر وسیلهای پیام شان را رساندند که طالبان دروغ میگویند، از دوردستترین نقاط قندهار، هلمند و ارزگان تا بلخ و بدخشان و فاریاب و جوزجان و تا ننگرهار و نورستان مردان پیر و جوان به رسانهها پیامهای متن و تصویر و ویدیو فرستادند که ما میخواهیم دختران مان درس بخوانند. طالبان تلاش دارند همین تصویر کذب را با استفاده از چهرههای «فریبخورده و خودفروخته» خلق کنند.
طالبان از زنانی که فریب چند لابی این گروه تروریستی را خورده و یا به طالبان و سیاستهای آنان نگاه ویژهای دارند و خارج از چگونگی وضعیت زنان با آنان همگام شدهاند، استفادهی ابزاری میکنند. این گروه لابی و تمجیدگر نقش مهمی را در تطهیر طالبان بازی میکند. حضور این گروه از زنان در بدنهی جنبش اعتراضی زنان، این سنگر را ضعیف و آسیبپذیر میکند. ممکن آنان آگاهانه و یا ناآگاهانه درگیر این بازی خطرناک شده باشند اما ایفای نقش در چنین امر مهمی میتواند جنبش زنان مبارز علیه طالبان را به بیراهه بکشاند و پس از چندی ناامیدی و یأس را برای زنان مبارز به بار آورد. از این رو شناسایی افراد سمی در بین حرکت اعتراضی زنان و خارج ساختن آنان از چرخهی مبارزه، بسیار ضروری میباشد.
لابیهای طالبان در افغانستان و در کشورهای دیگر برای به رسمیت شناختن این گروه، تلاش بیوقفهای را آغاز نمودهاند. این لابیگران برای دستیابی به مقاصد خود از هیچ طرح و نقشهای دریغ نمیکنند. سیاست زنان در برابر زنان به چند طرح داخلی ختم نمیشود.
متأسفانه این گروه تروریستی، دستهای دیگر از زنان را نیز در خدمت گرفتهاند که بیش از هرچیزی نگاه اقتصادی به وضعیتهای ایجاد شده دارند. برای این گروه از زنان امنیت خود و وابستگان شان و دستیابی به یک کانال اقتصادی بر هر امر دیگری ارجحیت دارد. زنانی که متأسفانه از این روزهای خونبار و خفقان، برای خود یک چرخهی اقتصادی ایجاد میکنند و برای به گردش درآوردن این چرخه، هر نمایشی را به نفع طالب و سیاستهای طالبانی بازی میکنند. این زنان را هر روز در سطوح مختلف در خارج و داخل کشور میتوان دید که چگونه زن افغانستانی را برای تثبیت جایگاه خود و حفظ منافع اقتصادی خود به قربانگاه میبرند و در پس چهرههای آراسته و کلمات آراسته به حقوق زنان و جامعهی مدنی، قربانی سیاستهای طالبانی میکنند. آگاه بودن از این وضعیت و کنار زدن این زنان که به عنوان نمایندگان زن افغانستان مدام در پی کانالهای اقتصادی هستند و لابی طالبان گردیدهاند نیز حائز اهمیت میباشد. در حالیکه چندی از کشورها به طرف به رسمیت شناختن طالبان میروند و میتوان این را از گزارشهای خبری آنان درک کرد. در چنین وضعیتی مهم است تا در دهلیزهای سازمان ملل متحد و نشستهای مهم جهان در رابطه با افغانستان و همچنین کشورهای حامی حقوق بشر، نمایندگی زنان افغانستان را زنانی به عهده گیرند که با تمام هستی خویش به برابری جنسیتی و آزادی زنان باور دارند و متعهد به ارزشهای انسانی به حمایت از زنان افغانستان نقش سازندهای را ایفا کنند.
زنان افغانستان اکنون در وضعیتی نیستند که فرصتها را از دست دهند و یا بهتر است اینگونه بگوییم که دیگر زمانی برای اشتباه کردن و از دست دادن فرصتها ندارند. باید از سد درگیریها و نفاقهای که به دشمنان آزادی و دموکراسی موقعیت ایجاد میکنند تا به هدف خود برسند، گذشت و این جنبش را سر و سامان داد. وقت بسیار کم است و جنبش مبارزات زنان هر روز آسیبپذیرتر میشود، از این رو مهم است به مدیریت و سازماندهی مبارزات زنان با دید دقیقتری پرداخت و امید خود را حتا با داشتن این همه چالش در پیش روی زنان، از دست نداد.
دیدگاهها 1
دمت گرم نویسند دهن این لابی ران بشکند و بانش لال که دارند رخنه میکند با میرینه درنگی خود ما بیدار تر هوشیار تر ازانیم که اجازه دهیم این ارزو را به گوربیبرنر ما سر میدهیم جان میدهیم ولی خاموشی ظلمت وحذف شدن از اجتماع سیاست فرهنگ تحصیل کارا نمیپذیریم