نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • چندرسانه‌یی
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

سینما؛ مدیومی/ رسانه‌ای برای انعکاس تاریخ

  • صحرا کریمی
  • 28 سنبله 1401

برادران لومیر در سال 1895 با نمایش عمومی فیلم کوتاه 45 ثانیه ای «خروج کارگرها ازکارخانه لومیر» در گراند کافه، واقع در بلوار کاپوسی پاریس، برای نخستین بار سینما را به جهانیان معرفی کردند. آنان در آن‌زمان هرگز تصور نمی‌کردند که دستگاه «سینماتوگراف»، وسیله‌ای که تنها برای تفنن عموم ساخته شده بود، با گذشت زمان به تکامل و پیشرفت قابل توجهی خواهد رسید و در کنار این‌که به یک صنعت مهم و پول‌ساز تبدیل می‌شود، هم‌چنین، می‌تواند تأثیرات مهمی در سرنوشت بشری داشته باشد؛ تا جایی که امروز در قرن بیست و یکم، فیلم‌سازی نه تنها به عنوان یک حرفه، بلکه به عنوان یک رسالت مهم انسانی نقش به سزایی را در جهانی که زندگی می‌کنیم و هم‌چنین در انعکاس دادن حوادث و اتفاقات پیرامون‌مان ایفا می‌کند.

جنبش‌های مهم سینمایی در اواخر سال‌های 1950م، به خصوص در کشورهای اروپایی و فیلم‌سازانی که با فیلم‌هایشان به عنوان اثرهای سینمایی، منعکس کننده‌ی واقعیت‌های اجتماعی‌شان بوده‌اند، همه حاکی از نقش مهم فیلم به عنوان «فعالیت مدنی»  با رویکرد “انتقاد امور اشتباه سیاسی”  است؛ و فیلم‌ساز به عنوان یک «فعال مدنی» و یک “منتقد سیاست‌های اشتباه زمانه خود” نه تنها در جایگاه یک هنرمند، که در جایگاه یک کنشکر مدنی نیز ابراز وجود می کند. فیلم «سالو یا 120 روز در سودوم» ( 1975م) پیرو پائولو پازولینی ( 1922-1975م) فیلم‌ساز، شاعر، نویسنده، متفکر و روشنفکر صاحب سبک ایتالیا، اعتراضی بود به نظام اخلاقی فاسد فاشیسم ایتالیا؛ تا جایی که پازولینی بعد از ساخت این فیلم، به طور مرموزانه‌ای به قتل رسید. او که از فیلم‌سازان پست- نئوریالیسم به شمار می‌آمد، در واقع ادامه‌دهنده‌ی مسیر هم‌قطاران خود در نئورئالیسم ایتالیا بود. «رم، شهر بی‌دفاع» روبرتو روسلینی، «دزد دوچرخه» ویتوریو دسیکا، «زمین می‌لرزد»، لوچینو ویسکونتی، از جمله فیلم‌ها و فیلم‌سازان مهم این جنبش تأثیرگذار سینمایی در دهه‌ی پنجاه میلادی بودند. این فیلم سازان با فیلم‌هایشان سعی بر این داشتند تا واقعیت‌های جامعه و زندگی مردمان ایتالیای پس از جنگ جهانی دوم را به تصویر بکشند. ایتالیا در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم درگیر فقر، تورم، بیکاری گسترده‌ای بود. فیلم‌های این فیلم سازان با محوریت روی زندگی طبقات ضعیف و فقیر جامعه کارگر و دهقان سعی در این داشتند تا آیینه تمام نمای روزگار خود باشند. فیلمسازی چون ویتوریو دسیکا ( 1901- 1974) که از پیشگامان نئوریالیسم ایتالیا بود، علاوه بر حرفه‌ی کارگردانی فیلم، رسالت آگاهی دادن و به تصویر کشیدن تاریخ کشورش در همان برهه‌ی زمانی که می زیست، را نیز به عهده داشت. او در فیلم «دزد دوچرخه» ( 1948م) با روایت داستان ساده‌ی یک پدر بیکار، در واقع بحران بیکاری و فقر و نا به سامانی هزاران مرد شبیه به او را نیز به تصویرکشید و از طریق فیلم‌اش و نمایش آن در جشنواره‌های مهم جهانی، اذهان خاموش بیرونی را که هیچ تصوری از اوضاع و احوال جامعه‌ی ایتالیا در آن دوران نداشتند، نیز آگاه ساخت.

سینما؛ مدیومی/ رسانه‌ای برای انعکاس تاریخ
فیلم دزد و دوچرخه در سال 1948 میلادی تولید شد.

همچنین، می‌توان به جنبش «سینمای نوین» ( 1958 – 1967 م) انگلستان که درونمایه‌اش را از نئوریالیسم ایتالیا و تکنیک‌هایش را از مستندهای سینمای آزاد اواخر دهه‌ی پنجاه میلادی و موج نو فرانسه وام گرفته بود، نیز اشاره کرد. در این جنبش سینمایی نیز فیلم‌سازان ارزش‌های آزادی‌خواهانه طبقه‌ی کارگر را در فیلم‌های‌شان انعکاس می‌دادند تا از این طریق بتوانند با ایجاد سبک «واقعگرایی اجتماعی» در سینما، سهمی داشته باشند در واژگونی سنت بورژوایی جا افتاده در دهه‌های گذشته. «با خشم به یاد آر» (1959 م) تونی ریچاردسون -اقتباسی از نمایشنامه جان آزبُرن-، «شنبه شب، یکشنبه صبح» ( 1960م) کارل رایتس، «این زندگی ورزشی» (1963م) لیندسی اندرسُن، جز فیلم‌ها و فیلم‌سازان مهم این دوره هستند که توانستند به خوبی اوضاع و زندگی جامعه‌ی کارگری آن دوران‌ و هم‌چنین تضاد طبقاتی فاحشی را که در انگلستان ریشه دوانده بود، به تصویر کشند. و سعی کردند مصایب مردم عادی و مسایل اجتماعی آنان را در فیلم هایشان روایت کنند.

سینما؛ مدیومی/ رسانه‌ای برای انعکاس تاریخ
فیلم «سالو یا 120 روز در سودوم» ( 1975م) اثر پیرو پائولو پازولینی اعتراضی بود به نظام اخلاقی فاسد فاشیسم ایتالی

با این اشاره‌های گذرا به تاریخ سینما و فیلم‌ها و فیلم‌سازان تأثیرگذار چند جنبش مهم سینمایی، می‌توان به خوبی به نقش مهم و حساس فیلم‌سازان به عنوان انعکاس دهنده‌ی اصلی واقعیت‌های تاریخی و اجتماعی جامعه شان پی برد. یک فیلمساز علاوه بر اینکه فیلم ساختن را به عنوان یک حرفه برای کسب در آمد انتخاب می‌کند، هم‌چنین می‌تواند با داستان‌ها و موضوعات و سوژه‌هایی که در فیلم‌هایش به آن‌ها می‌پردازد، تأثیر مهمی در معادلات تاریخی، سیاسی و اجتماعی کشورش داشته باشد. فیلم به عنوان یک مدیوم / رسانه صوتی و تصویری، قدرت و توانایی بالایی برای انعکاس رخدادها و اتفاقاتی که در پیرامون‌مان می‌افتد را داراست؛ و به همان اندازه‌ای که می‌تواند یک واقعیت را معکوس جلوه دهد و عاملی مخرب کننده باشد، به همان نسبت و حتی بیشتر، می‌تواند عاملی برای ایجاد انقلاب‌ها و اعتراض‌ها بر ضد بی‌عدالتی و سیاست‌های غلط روزگارش باشد و همچنین می‌تواند باعث هم‌دیگرپذیری و دیگر پذیری نیز شود.

سینما؛ مدیومی/ رسانه‌ای برای انعکاس تاریخ
رم شهر بی‌دفاع

قدرت تصویر به گونه‌ای است که تمام مردمان جهان، بدون در نظر داشت تفاوت فرهنگی، زبانی و نژادی می‌توانند به درکی متفاوت از آن، اما متناسب با جهان‌بینی‌شان دست یابند. یک شهروند کوریایی می‌تواند به راحتی مخاطب یک فیلم آرژانتینی باشد. با اینکه داستان فیلم در کشور یا حوزه‌ی فرهنگی یک آرژانتینی اتفاق نمی‌افتد، اما او با توجه به قدرت تصویر و هم‌چنین مهارت فیلم‌ساز در پردازش روایتش، و در عین جهانی بودن زبان سینما، می‌تواند با فیلم و شخصیت‌های فیلم همذات پنداری داشته باشد و به راحتی رابطه ایجاد کند، به گونه‌ای که گاه بیشتر تحت تأثیر فیلم قرار می‌گیرد. این ارتباط برقرار کردن همچنان نشأت می‌گیرد از برقراری ارتباط ذهنی ببینده با کدها و نشانه‌های  صوتی و تصویری در فیلم و پردازش روایت در مدیوم سینما نه تنها دارای کدهای دیداری و شنیداری اند، همچنین دارای کد های عاطفی و احساسی نیز هستند، که این کدها همانا در گسترده فرهنگی، جغرافیایی و زبانی متفاوت می تواند با طیف بزرگی از انسانها ایجاد تجربه ای مشترک را رقم بزند.  بحث کدها و رمزگان دیداری و شنیداری و همچنان خوانش فرا متنی و بین متنی و مفهوم دیالکتیکی از چیدمان صدا و تصویر خود بحث هایی جداگانه است، که در این نوشته کوتاه نمی گنجد. اما به طور کلی می توانیم بگوییم توانایی هنر صدا و تصویر که مدیوم سینما یکی از شاخه های آن است، به قدری بالاست که امروزه در هر حوزه‌ای چه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بیشترین استفاده را از صدا و تصویر در مدیوم های متفاوت، برای رسیدن به اهداف‌شان می برند.

با اشارات کوتاهی که به اهمیت صدا و تصویر و مدیوم فیلم و سینما شد؛ نقش فیلم‌ساز با توجه به اهمیتی که فیلم به عنوان ابزار کاری او دارد، دارای تعریف «کنشکر مدنی» نیز می شود. این‌که فیلم‌ساز می‌تواند با اثری که می‌آفریند، سهم به سزایی در تحولات پیرامون و جامعه‌اش داشته باشد. فیلم‌ساز با به تصویر کشیدن واقعیت‌های (هرچند تلخ) جامعه و به عنوان شهروندی آگاه، می‌تواند در بالا بردن سطح آگاهی مردم، نقش مهمی ایفا کند. هم‌چنین، فیلم‌ساز می‌تواند پیش‌قضاوت‌ها و سوء برداشت‌های ساکنان این کره‌ی خاکی را در مورد یک ملت که گاه در اثر جنگ و بحران به وجود آمده‌است، برطرف نماید. فیلم ساز با در داشتن رسانه ای تاثیر گذار همانا می تواند با روایت های تاریخی، فرهنگی و بومی و بازگشت به داستان های مردمان سرزمین و جامعه اش پیوند دهنده شکستگی های بسیاری باشد؛ شکستگی های هویتی، بومی، فرهنگی و در عین حال جغرافیایی.

 با روی کار آمدن دوباره رژیم تروریستی طالبان و رویکرد “دگم‌اندیش” و در عین حال “عقب‌گرای” این گروهی که جز کشتار و قتل و خونریزی در کارنامه خود هیچ فعالیت مفید بشری دیگری ندارند که بتوان حداقل امیدوار بود به اینکه شاید در جایی بازمانده‌ای از “مدنیت” و “انسانیت”  باقی مانده است در اخلاق و سلوک شان؛ همانا “مسوولیت” فیلمسازان و سینماگران حرفه‌ای و آماتور و حتا نوپای افغانستان سنگین‌تر می‌شود. در این برهه تاریخی افغانستان، سینماگر به عنوان کنشکر مدنی و منتقد جدی سیاست های اشتباه زمانه خود، می تواند نقش به سزایی در انعکاس روایت‌های حقیقی سرزمین و مردمان افغانستان داشته باشد. مدیوم سینما اینجا به مانند رسانه‌ای مدنی و مسوول باید عمل کند؛ و انعکاس دهنده ظلم و ستم رژیم حاکم، روایتگر نسل کشی اقلیت های قومی و مذهبی، سلاخی شدن جوانان، ربودن و تجاوز به زنان و دختران، بیکاری و آواره‌گی و مهاجرت نسل جوان، به اسارت کشیدن و وضع محدودیت‌های بی‌انتها اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی برای زنان و دختران افغانستان، معامله‌گری و وطن فروشی سیاستمداران، دخالت همسایگان و دیگر اهرم‌های سیاسی خارجی در امور افغانستان برای به بحران کشیدن هرچه بیشتر وضعیت،  همه و همه این موضوعات در قالب روایت‌ها، داستانها، ژانرهای داستانی و مستند و سبک‌های متفاوت سینمایی باشد.

سکوت سینماگران، روایت نکردن زمانه و تاریخی که در آن قرار داریم، همانا خیانت به رسالت مهم فیلمسازی است. فیلم ساختن و فیلمساز بودن در سرزمین‌هایی چون افغانستان که یک گروه تمامیت خواه با اجندای مشخص هژمونی قومی و حذف زبان و هویت کلان فرهنگ های بومی افغانستان، ابراز وجود کرده است؛ نه تنها یک رسالت هنرمندی، بلکه یک واجبه مشخص و در عین حال مقدس شهروندی است برای حفظ ارزش‌ها، داستان‌ها، دارایی‌های فرهنگی مردمان افغانستان که ترکیبی از قومیت‌ها، زبان‌ها و سنت‌های اصیل منحصر به فرد خود هستند.

در دوره‌ای که ما در آن قرار داریم، فیلم‌ساز افغانستان می‌تواند با آفرینش اثرهای مهم سینمایی که حقایق جامعه‌ی افغانستان را به تصویر بکشد، تأ‌ثیر مهمی در این مرحله زمانی از تاریخ این سرزمین بگذارد؛ تأثیری که فیلم‌سازان دهه‌ی پنجاه و شصت میلادی در دیگر نقاط جهان، با ایجاد جنبش‌های سینمایی ماندگار، نه تنها در تاریخ سینما، بلکه در دیگر حوزه‌های اجتماعی، سیاسی، هنری، فرهنگی و اقتصادی دوران خود گذاشتند.

همچنان بخوانید

حسیبا ابراهیمی بخاطر مهاجرت از چندین فرصت شغلی در هالیوود محروم شد

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: سینما
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
مادر-فرزند
هزار و یک شب

پسرم را از پدرش خریدم

3 دلو 1401

اواخر فصل زمستان، آن‌قدر برف باریده بود که هیچ راهی برای آب آوردن از چشمه نمانده بود. هیزم‌ تر و خشک را، کنار هم در دیگدان گلی روشن کردم، دیگ بزرگی را پر از برف کردم...

بیشتر بخوانید
کاش به جای 7 پسر یک دختر داشتیم
گوناگون

کاش به جای 7 پسر یک دختر داشتیم

9 دلو 1401

گل‌افروز صبح زود که از خواب بیدار شد به طویله می‌رود، به گاو و گوسفند آب و علف می‌دهد. سپس چای صبح را آماده می‌کند، داروهای پدر و مادرش را نیز برای‌شان می‌دهد. 

بیشتر بخوانید
جای خالی زهرا
هزار و یک شب

جای زهرا خالی بود

6 دلو 1401

برای آمادگی کانکور به مزار شریف رفتم. در مکتب آرزو داشتم که طب بخوانم و داکتر شوم. اوایل بهار بود که آمادگی کانکور را با اشتیاق تمام شروع کردم. همه‌چیز با شور و شوق پیش می‌رفت و ‌خودم...

بیشتر بخوانید
شبی که صنم سر قرار نیامد
هزار و یک شب

شبی که صنم سر قرار نیامد

2 دلو 1401

کتاب غزلیات حافظ در دستم از مدرسه برآمدم. باران می‌بارید، آب و هوای مطبوع و ملایم از رسیدن نوروز خبر می‌داد. به خانه رسیدم، دیدم که مهمان داریم، اما خواهرم با چهره‌ی گریان و اندوهگین در گوشه‌ای...

بیشتر بخوانید
زن چهارم
هزار و یک شب

روزی که زن چهارم پدرم پسر زایید

8 دلو 1401

پدرم پسر می‌خواست. او همیشه آرزو می‌کرد که پسردار شود. برای همین چهار بار ازدواج کرد. هیچ‌کس نمی‌توانست با او مخالفت کند. همین‌که حرفی می‌زدیم به دهان ما محکم می‌کوبید.

بیشتر بخوانید
نیمرخ
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل، بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

طراحی، برنامه‌نویسی و اجرای وبسایت  iNasri ⚒

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • چندرسانه‌یی