نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

هویت و جایگاه اقوام غیرپشتون در ساختار و نظام گروه طالبان

  • نیمرخ
  • 19 میزان 1401
20221011_092628

مطلب ارسالی از زهره فرهان

قسمت اول

شاخص‌های اخلاقی در نظام آموزش و پرورش هر کشوری یکی از مهم‌ترین و گسترده‌ترین چرخه‌های تولید فکر و جامعه‌سازی است. سطح توانمندی و رشد فکری و اخلاقی ملت‌ها به صورت عمومی ‌وابسته به محتوای کتاب‌های درسی و برنامه‌هایی هستند که از طریق کانال‌های ارتباط جمعی مانند رادیو، تلویزیون و نشریه‌های چاپی و به صورت مدرن آن آنلاین، شبکه‌های کلانی از جامعه را تحت تاثیرخود قرار می‌دهند. اگر این چرخه‌ی تولید فکر(آموزش و پرورش) در یک نظام غیر دموکراسی و مستبد، در دستان حکومت یا رژیم سر قدرت قرار گیرد، بر سر آن ملت چه خواهد آمد؟ این سوالی است که در موقعیت کنونی، گسل کلانی در میان نیروهای جامعه‌ی مدنی افغانستانی در داخل و خارج از کشور ایجاد کرده است.

اما پیرامون این مسأله پرسش‌های دیگری نیز مطرح می‌شود که آیا رفتن کودکان بخصوص دختران به مکاتبی که در سایه‌ی رژیم طالبان تولید محتوای آموزشی می‌کنند، به استقرار و گستردگی تفکر طالبانی کمک نمی‌کند؟ آیا کودکانی که در پروژه‌ی تبعیض و پاکسازی فرهنگی پرورش پیدا می‌کنند، در زیر فشارهای مداوم نظام آموزشی آمیخته با نفرت و خشونت، از هویت واقعی خویش گریزان نمی‌شوند؟ یا در حالت بسیار ترسناکتر انزجار از خویش و کانون خانوادگی و قومی ‌خویش پیدا نمی‌کنند؟ آیا در میان شتاب علم و تکنولوژی کودکی که از تمام مؤلفه‌های زندگی امروزی و مدرن دور نگه داشته می‌شود، می‌تواند بی‌هیچ ارتباطی با جهان پیرامون خویش به استقلال فکری برسد و در آینده حقوق انسانی خود را که آزادی و انتخاب سبک زندگی است از نظام خشن و ماشین کشتار طالبان مطالبه کند؟ و صدها سوال دیگر که باید اعضای جامعه‌ی مدنی قبل از اینکه با طالبان و جامعه‌ی جهانی در رابطه با رسمیت این گروه به عنوان حکومت بحث کنند و یا در یک مسیر قرار بگیرند از خود بپرسند.

برخی بر این باور هستند که باز شدن دروازه‌های مکاتب به روی دختران مهم‌تر است و باقی مسایل را آینده تصمیم می‌گیرد. این افراد یادگیری الف‌با را پایه‌های اولیه‌ی آگاهی برمی‌شمرند. چون آنها فکر می‌کنند با یادگیری الف‌با متعلم راه خود را به سوی جهان اندیشه باز می‌کند و روشنگری در تفکر او می‌تواند نگرش جامعه را متحول کند. اما واقعیت این است که طالبان تمام راه‌های فکری را بر روی نسل نوین می‌بندند.

باز شدن مکاتب به روی همه کودکان در سراسر افغانستان مهم است، اما باید مردم همزمان بر محتوای آموزشی و امنیت محیط آموزشی نیز توجه و نظارت داشته باشند. فرستادن کودکان به مکتب در هر شرایط و داخل سیستم هرگونه نظام فکری و آموزشی نباید در ارجحیت باشد. همین اکنون در مکتب‌خانه‌های زیر سیطره‌ی طالبان بر کودکان بی‌دفاع چه می‌گذرد؟ و تا چه‌ اندازه کودکان مورد تجاوز و سؤاستفاده‌های جنسی قرار می‌گیرند؟ [این به معنای ترویج مکتب‌هراسی در عصر طالبان نیست، بلکه مردم باید بر آنچه کودکان شان در دوره طالبان از مکاتب می‌آموزند و در آموزشگاه‌هایی که مستقیما تحت کنترل طالبان هستند نظارت داشته باشند.]

در کشوری که کودک همسری و کودک‌آزاری هیچ پیگرد قانونی ندارد، در دسترس قرار دادن کودکان به گروهی که تعهد اخلاقی و انسانی در آنان وجود ندارد و حتا به اعمال شنیع و امیال حیوانی خود مباهات می‌کنند، چگونه می‌توان به این امر مهم با ساده‌لوحی و کوته‌بینی پرداخت و کودکان را در چنگال این هیولای  فرهنگ‌ستیز و ماشین جهل سپرد تا جسم و روان این کودکان را بدرند؟

بنابر همین رفتارها و سیاست‌های فرهنگ‌ستیزانه گروه طالبان است که تأکید می‌شود بر همه رفتارهای آنان باید «شک» کرد و بر امور تحت کنترل شان مثل نظام آموزشی «نظارت» داشت. به طور مثال گروه طالبان پس از تسلط قدرت دست‌کم چند اقدام خطرناکی علیه مردم افغانستان روی دست گرفته که بیشتر وجهه‌ی سیتزه با اقوام غیرپشتون دارد.

در گام نخست، پاکسازی افغانستان از جامعه‌ی فرهنگی غیر پشتون بوده است. یعنی طالبان گروه‌های تاثیرگذار بر جامعه و اندیشه‌ی اجتماعی را در اولین اقدام از افغانستان بیرون کردند. یا بهتر است گفته شود که زمینه‌ی تبعید آنان را فراهم کردند؛ به طوری که اکثر دانشگاه‌های خصوصی و نهاد‌های تحصیلی غیر انتفاعی خالی از اساتید شدند. فعالان جامعه‌ی مدنی، خبرنگاران و سایر نیروهای فکری و‌ سازنده‌ی کشور به ندرت در کشور باقی مانده‌اند و درصدی کنشگران کشور به پایین‌ترین حد خود رسیده است.

در گام دوم، طالبان شروع به انتشار کتابهایی کردند که از نظر علمی ‌هیچ ارتباطی با جهان مدرن ندارد و حتا در آن به شکل واضح به ایجاد نفرت و تکفیر بر علیه سایر اقوام و ادیان پرداخته‌اند. اکنون منصب‌داران در نهاد آموزش و پرورش کسانی هستند که نه به علم باورمند هستند و نه می‎‌توانند با زندگی مدرن همخوانی پیدا کنند.

همچنان بخوانید

برنامه درس بی‌بی‌سی؛ مجریان زن که در نقش معلم ظاهر می‌شوند

برنامه درس بی‌بی‌سی؛ مجریان زن که در نقش معلم ظاهر می‌شوند

13 حمل 1402
مطیع‌الله ویسا

گرفتاری مردی که برای آموزش دختران دادخواهی می‌کرد

8 حمل 1402

این گروه خشن و منزجر از زندگی شهری آینده‌ی بیش از چهل میلیون انسان را به گروگان گرفته‌اند. گروهی که تنها پیشینه‌ی تاریخی آنان قتل و کشتار می‌باشد. در حالیکه خالی از هرگونه فرهنگ و هنر و علم و دانش در طول تاریخ بوده‌اند، با تمام نداشته‌های شان، سایر اقوام را که پشتوانه‌ی فرهنگی و تاریخی آنان در هر گوشه و کنار این سرزمین، نمادی از تاریخ و گذشته‌ی آنان است، با توهم در والا انگاری خویش، بیگانه خوانده و سرکوب کرده‌اند.

طالبان برای پاکسازی هویت‌های فرهنگی اقوام غیر پشتون، میراث فرهنگی و تاریخی سایر ملیت‌ها را نابود می‌کنند؛ مثل انفجار بودا و پاکسازی کتیبه‌ها در بامیان. مهمتر از همه زبان بخش عظیمی ‌از مردم افغانستان(فارسی) را آگاهانه از چهره‌ی شهرها می‌زدایند و به جای آن زبانی را تحمیل می‌کنند که ریشه و پیشینه‌ی تاریخی آن در گستره‌ی جغرافیای افغانستان بی‌رنگ و بی‌رمق است. اما این ستیزه‌جویی علیه فرهنگ کهن این سرزمین مختص گروه طالبان نیست، بلکه تفکر سیاسی است که از سال‌های دور تاکنون هر زمان که قدرت را تک ساحتی ساخته‌اند، به فرهنگ و زبان سایر ملیت‌ها تاخته‌ و تحت هر عنوانی گاه به نام اسلام و گاه به عنوان زبان ایرانی، به محو کردن فرهنگ و زبان دیگران دست زده‌اند.

کم‌اهمیت شمردن این مسائل که سابقه‌ی طولانی در بستر تاریخی افغانستان بخصوص در این دوصد سال اخیر داشته است، جز مرگ تدریجی فرهنگی و حاشیه‌نشینی سایر اقوام [مثل هزاره، ازبک، تاجیک، ایماق، بلوچ، ترکمن، سیک‌ها و هندوها و دیگر گروه‌های قومی] دستاورد دیگری به دنبال ندارد.

در گام سوم، انتقال پشتون‌های پاکستانی در سراسر افغانستان است که هیچ انس و عاطفه‌ای با این سرزمین و ساکنانش ندارند. در این جابجایی سیاسی فقط یک هدف نهفته است که تاریخ آن را قبلا به ما درس داده است و زمان دیگری را برای باز کردن مسأله‌ی «ناقلین» و تصرف زمین‌های مردم در دوره‌های متعدد تاریخی می‌طلبد. این کنش‌ها اولین اقدامات طالبان بر علیه جغرافیای چند فرهنگی می‌باشد. انتقال پشتون‌ها از آنسوی دیورند به ولایت‌های شمال، غرب، شمال‌شرق و مناطق هزاره‌نشین در مرکز افغانستان امر تازه نیست، پیشینه‌ی یکصد ساله دارد اما طالبان در تطبیق این برنامه کلان سیاسی از دیگران قوی‌تر و با خشم و خشونت تمام عمل می‌کنند.

تمام این نکاتی که برشمرده شد، هرکدام کدهایی هستند که باید به آنها به صورت جدی و فوری پرداخته شود. در وضعیتی که ماشین کشتار طالبان سراسیمگی ایجاد کرده است در هرسه مسأله‌ی فوق‌: 1. پاکسازی فرهنگی و تبعید اندیشمندان، 2. تحریف تاریخ و دیکته‌ی نظام آموزشی نامناسب و 3. کوچ‌اجباری اقوام غیر پشتون در قالب برنامه ناقلین و تصرف سرزمین‌های مردم غیرپشتون؛ باید تمرکز شود. همچنان که طالبان و تفکر ستیزه با اقوام غیرپشتون در طول تاریخ این برنامه‌ها را به صورت همزمان به پیش برده‌اند.

این روزها، لابیان گروه طالبان و متاسفانه برخی از عواملی که در طول بیست سال گذشته زندگی مادی شان وابسته به پروژه‌های پول‌ساز و کم‌ دستاورد برای افغانستان بوده است نیز دوباره خواهان نشستن بر سر میز مذاکره با طالبان شده‌اند. آنها با طالبان می‌نشینند تا هم چرخه‌ی اقتصاد خود را فعال کنند و هم آگاهانه یا ناآگاهانه مهر تأیید بر رژیم طالبان زده باشند.

این یک امر آشکار است که طالبان از هر موضوعی حتا فقری که بر مردم تحمیل کرده سواستفاده می‌کنند. به افراد مشتاق مذاکره با طالبان باید گفت که ساده‌سازی انگیزه‌ی اصلی طالبان با این توجیه که «مردم افغانستان فقیر و گرسنه هستند و نیاز است که طالبان را به رسمیت بشناسیم» خیانت بزرگی است که نسل‌های آینده را به باتلاق تباهی و نیستی می‌کشاند. ما در دوره‌ی جمهوریت نیز شاهد گرسنگی کتله‌ی عظیمی ‌از مردم در سراسر کشور بودیم. در آن زمان که همه زیر شعار برابری و برادری زندگی می‌کردند نیز تبعیض را با همه‌ی وجود شاهد بودیم. دیدیم که چگونه مشاغل و پست‌های مهم حکومتی و غیر حکومتی در بین یک گروه خاص تقسیم می‌شدند. شاهد بودیم که چگونه توازن عادلانه‌ی تحصیلی را برهم زدند و سهمیه‌بندی را با عنوان توازن -مصنوعی و غیر عقلانی- بر همه‌ی مردم تحمیل کردند. دیدیم که ساخت‌و‌ساز و کار زیربناهای کشور چگونه انجام می‌شد و…

ادامه دارد…

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: حق آموزش زنان
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاه‌ها 2

  1. زرینه زابل says:
    6 ماه پیش

    خانم فراهان در نوشته بالا با جمع بندی خیلی دقیق از زاویه های گونه‌گون به چالشهای فرا راه کودکان دختر از لحاظ اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و تربیتی پرداخته اند و در انجام برنامه های آموزشی مسلط بر مکاتب را در تحت جکومت طالبان موشگافانه مورد بررسی و اسیب شناسی فرار داده اند.
    و نادرستی پرنسیپ های مسلط بر نظام طالبان که با مشخصات فشار و انزجار مشخص میشود را محکوم دانسته اند و آنرا برای روان و تربیت کودکان دختر و پسر هول‌بر انگیز و خطرناک دانسته اند

    پاسخ
  2. Farid says:
    5 ماه پیش

    بله ارتباط مستقيم بين آموزش وآنچه در بيرون مكاتب و دانشگاهها مى گذرد وجود دارد. انديشه ى طالبانى اگر بتوان نامش را انديشه ناميد، در جهت سيطره بر حوزه هاى درونى و بيرونى مردم افغانستان است. كيفيت آموزش در زمان جمهوريت مثل كيفيت ساير خدماتى كه دولت ارايه مى كرد برخلاف آمارهاى خوشبينانه اگر نگويم ساختگى جامعه جهانى، بسيار پايين و گاها نا اميد كننده بود. در اين امور با شما موافقم، اما بحث سياسى موضوع نياز به كندوكاو بيشتر دارد، در شرايط فعلى كه طالبان حاضر به هيچ تعاملى با غير خودى ها نيستند، شروع چيزى به نام گفتگو البته در يك چارچوب رسمى با آنها امرى لازم واعمال نوعى فشار بر آنها محسوب مى شود. اگر والبته اگر گفتگوهاى معنى دارى از سوى يك جبهه منسجم ( نه گفتگوهاى متعدد بر مبنى منافع فردى، قرمى، حزبى) ممكن شود.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
مادرم مرا فروخت
هزار و یک شب

مادرم مرا فروخت

10 حمل 1402

وقتی سیزده ساله شدم یک پیرمرد 72 ساله به خواستگاری‌ام آمد. مردم محل می‌گفتند که مرد پولداری است. مادرم چون شیفته‌ی پول و ثروت بود، با آنکه زندگی مان رو به بهبود شده بود، بازهم...

بیشتر بخوانید
پس از طلاق فهمیدم که زندگی فقط دعوا نیست
هزار و یک شب

پس از طلاق فهمیدم که زندگی فقط دعوا نیست

12 حمل 1402

پس از سه ماه جنجال و مشاجره راحله موفق شد که از عزیز جدا شود و آن رابطه‌ی پر از خشونت هفت ساله را با برگه‌ی طلاق به پایان برساند.

بیشتر بخوانید
تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد
هزار و یک شب

تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد

6 حمل 1402

یاسمن ۳۵ ساله است. زن قد کوتاه و لاغر اندام، با چشمان بادامی و رنگ گندمی که از فرط کار و فشار زندگی در دیار غربت دور چشمانش چین و چروک برداشته و قدش خمیده است.

بیشتر بخوانید
قربانی بد دادن؛ احساس می‌کنم سال‌هاست بر من تجاوز می‌شود
هزار و یک شب

قربانی بد دادن؛ احساس می‌کنم سال‌هاست بر من تجاوز می‌شود

11 حمل 1402

لیلا همانطور که روی سکو نشسته است و پشم‌ می‌ریسد، به غروب طلایی‌رنگ آفتاب تماشا می‌کند و آه بلندی می‌کشد. نخ پشم را دور سنگ‌ می‌پیچاند و چادرش را پیش‌ می‌کشد.

بیشتر بخوانید
هشت سال در نکاح متجاوز
هزار و یک شب

هشت سال در نکاح متجاوز

23 جدی 1401

آمنه، زن جوانی است که در 15 سالگی از مکتب محروم و متحمل کودک‌همسری شد، تا 19 سالگی‌اش یک دختر کرد و بخاطر سنگین‌کاری دو بار جنینش سقط شد.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00