نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

 زنان افغانستان و امکان ساخت یک جریان سیاسی مستقل

  • نیمرخ
  • 23 میزان 1401

حوزه‌ی خشونت در بستر یک جامعه‌ی پر هرج و مرج و یا جامعه‌ای که در آن خود قانون مرجع و مولد خشونت می‌باشد با شتاب به سمت یک جامعه‌ی فاقد اعتماد نزول می‌کند. این حوزه(خشونت) به هر اندازه که جامعه را تحت تاثیر خود قرار داده باشد، به همان میزان بی‌اعتمادی و سؤنگرش در اذهان مردم رخنه می‌کند. جامعه‌ی افغانستان نیز به شدت درگیر چنین مشکل بزرگی شده است. خلاف اکثریت کشورهایی که دارای خطوط مشخص مرزی و دولت واحد و جامعه‌ی یک دست از نظر همپذیری و قبول تفاوت‌های فرهنگی هستند، حکومت‌ها در افغانستان هرگز نتوانستند ملت واحد را ایجاد کنند؛ چرا که خود حکومت‌ها هرگز نتوانستند به عنوان یک الگوی مناسب برای شهروندان عمل کنند و از سد پیش‌داوری‌های سنتی مبنی بر برتری قومی و نژادی بگذرند. هر دولت و حکومتی که روی کار آمد، چندی بعد دچار فساد در بدنه‌ی خود شد. بزرگترین علت فروپاشی نظام‌ها در افغانستان، ریشه در برتری جویی‌های قومی و سلطه‌ی قهرآمیز بر سایرین دارد. دولت‌ها (تحت هر نظام و رویکرد سیاسی)، سیاستمداران و احزابی که دستی در قدرت نظامی داشتند، همه اولین برداشت شان از حاکمیت یا شریک شدن در حاکمیت، استفاده از تسلیحات جنگی و افزایش رعب و وحشت در جامعه بوده است. این مهمترین عامل ایجاد نشدن ملت واحد در کشوری به نام افغانستان بوده است.

پس از فروپاشی نظام جمهوری فاسد و مبتلا به تعصبات قومی، ما شاهد روی کار آمدن یک گروه تروریستی بر مسند قدرت هستیم  که طبیعی‌ترین حقوق انسانی را از شهروندان گرفته است و نظام افراط‌گرای معلول خود را در سراسر کشور روی کار کرده است. همین رویکرد خشن به زودی باعث آفرینش علت‌های متعدد خشونت و خلق جنگ دیگری خواهد شد. در این جنگ‌های پی در پی نقش زنان اما چه خواهد بود؟ زنانی که بیشترین آسیب را از تمامی ابعاد جنگ متحمل می‌شوند و کمترین تغییر مثبتی پس از اتمام هر جنگی شامل زندگی آنان می‌شود. این روزهای سخت و سرنوشت‌ساز برای زنان آزمون بزرگی است. زنانی که بیست سال مشق دموکراسی کردند و اکنون باید نقش خود را در این برهه‌ی حساس ایفا کنند. نقشی که باعث فروپاشی چرخه‌ی معلول نظام سنتی زن ستیز گردد و در کنار آن پیمانه‌ی خشونت را به پایین ترین حد آن برساند. متاسفانه هرجنگی که در کشور شعله‌ور گردید و جامعه را تا جنگ‌های خانه به خانه سقوط داد، زنان در کنار مردان تمام تلاش خود را برای دفاع از خود و خانواده‌ی خود کردند، ولی نتیجه‌ی هیچ جنگی برای زنان در هیچ قومی مطلوب تمام نشد. این روزها که در کشور سخن از اعتراضات و جنگ می‌رود، زنان چگونه سیاستی را می‌توانند پیشه کنند تا پس از اتمام مناقشات چه سیاسی و چه نظامی دوباره به روزگار تاریک خود برنگردند؟

اکنون زمینه برای نشان دادن آموزه‌های سیاسی زنان در این بیست سال اخیر فراهم شده است. آنچه در این بیست سال اخیر در جامعه‌ی زنان تحصیل کرده‌ی افغانستان اتفاق افتاد، رابطه با جهان مدرن و آگاهی از حقوق زنان، بالا رفتن هوش سیاسی و مشق سیاسی زنان در عرصه‌ی بین الملل بوده است. این دستاورد اگر در سمت و سوی حقوق زنان خارج از تعصبات قومی و حزبی استفاده گردد، بزرگترین عامل موفقیت زنان خواهد بود. پس از فروپاشی حکومت داکتر نجیب الله و گسست حلقه‌ی زنان مبارز و تحصیل کرده‌ی آن دوران، ما دیگر شاهد کنشگری پررنگ زنان افغانستان در سیاست داخلی و خارجی نبودیم. یعنی چرخه‌ی تولید فکر و تولید متن زنان در عرصه‌ی سیاست از حرکت باز ایستاد. آنچه برای زنان در داخل کشور اتفاق افتاد، حضور سایه‌وار زنان در بدنه‌ی احزاب قومی و نظامی بود که متاسفانه نقش اساسی و محوری به آنان سپرده نمی شد و در تولید فکر برای آنان فضایی ایجاد نگردید.

در دوره‌ی طالبان زنان کاملا به حاشیه رانده شدند و از تمامی عرصه‌های سیاسی واجتماعی محو گردیدند. اما نشست بن که مهمترین اتفاق پس از سال‌های طولانی جنگ‌های داخلی بود، زنان تا چه پیمانه توانستند در این نشست نقش محوری و مستقل داشته باشند؟ البته گلایه‌ی چندانی از نقش زنان در آن دوران نیست. زنان سیاسی تابع و تعلیم یافته و محافظ منافع اقوام و احزاب خویش بودند. اما خوشبختانه اکنون ما از یک جریان بزرگ آگاه و فعال صحبت می‌کنیم که می‌توانند نقش مستقل خود را در تمامی عرصه‌ها ایفا کنند. زنانی که توانمندی‌های زیادی در خود دارند و می‌توانند هسته‌ی یک جریان مستقل زنانه را بنیان‌گذاری کنند و از همین آدرس وارد میدان کنشگری شوند. مهم است زنان این توانایی خود را آگاهانه پرورش دهند و این مرتبه نه در خدمت اقوام و نه در خدمت احزاب و جریان‌های سیاسی که در آن زمینه‌ی رشد به زنان داده نمی شود، بلکه در جهت صلح عمومی و رفاه جامعه گام بردارند.

زنان اگر بتوانند حوزه‌ی کنشگری و سیاست خود را از حوزه‌ی اقوام و احزاب جدا کنند، توانمندی این را دارند تا در کنار یکدیگر جامعه را از خطوط ممنوعه‌ی قومی عبور دهند و نبض سیاست را در دستان خود گیرند. این انسجام اگر به زودی صورت عینی نپذیرد، ما شاهد تحلیل و تجزیه‌ی یک نیروی کلان سازنده‌ی انسانی خواهیم بود که در کنار دیدگاه تنگ‌نظرانه‌ی قومی مذهبی دوباره به حاشیه کشیده می‌شوند و در گوشه و کنار جهان و در داخل کشور مانند زنان فعال سال‌های قبل از صف‌بندی‌های نظامی و قومی، از عرصه‌ی کنشگری ناپدید می‌گردند. زنان افغانستان نشان دادند که خسته از جنگ و فرهنگ برساخته‌ی جنگ هستند و می‌خواهند همانند یک انسان واقف بر تمامی حقوق خود، در وطن خویش از تمام امتیازات معمولی زندگی مدرن بهرمند شوند. پس تا هنوز فرصت برای ساختن این توان انسانی است، باید تلاش کرد و زمینه‌ی ظهور یک جریان فعال سیاسی را ایجاد نمود.

همچنان بخوانید

نوروز با یک «سین»

نوروز با یک «سین»

1 حمل 1402
نوروز مبارک

نوروز مبارک!

1 حمل 1402
موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود
هزار و یک شب

فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود

23 حوت 1401

یاسمن را به ظاهر دادند و در بدلش خواهر ظاهر را به برادر یاسمن گرفتند. هرچند یاسمن از بودن و ازدواج با ظاهر خوشحال بود، اما ظاهر از این ازدواج راضی نبود و یاسمن را نمی‌خواست. او...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
ازدواج زیر سن
هزار و یک شب

در چهار سالگی مرا به شوهر دادند

15 حوت 1401

نمی‌دانستم که شوهر دارم. اولین بار پدرم برایم گفت که وقتی چهار ساله بودم او مرا به شوهر داده و به نام پسر کاکایم کرده است.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00