صبح 24 اسد 1400 خورشیدی، آخرین روزی بود که سهیلا به شوق رفتن به مکتب از خواب بیدار شد، کتابهایش را جمع کرد، لباس مکتب را پوشید و با دل پر از امید، وارد صنف پر از دختران شاد و خندان شد.
اکنون از آن روز شرم آور، 400 روز میگذرد و سهیلا، مثل هزاران دانشآموز دختر دیگر، از رفتن به مکتب و دسترسی به آموزش محروم شده است.
در این 400 روز، گروه طالبان بارها وعده بازگشایی مکاتب دخترانه برای دانش آموزان بالاتر از صنف ششم را دادهاند. با هر وعده، بذر امیدی در دل سهیلا و هزاران دانشآموز دیگر کاشته شده و با هر وعده خلافی، بیشتر ناامید و افسرده شدهاند.
گروه طالبان به جامعه جهانی و مردم افغانستان وعده داده بودند که مکاتب دخترانه را در اول سال جاری خورشیدی و همزمان با آغاز سال تعلیمی 1401 خورشیدی، بازگشایی میکنند و همه دختران میتوانند به مکتب بروند.
اما صبح روز سوم ماه حمل، درست در لحظاتی که هزاران دختر پشت دروازههای مکاتب رسیده بودند و با شور و شوق در انتظار ورود به صنفهای درسی شان بودند، وزارت معارف گروه طالبان اعلام کرد که تمام مکاتب دختران دوره متوسطه و لیسه الی «امر ثانی» بسته خواهد بود.
در اعلامیه وزارت معارف طالبان آمده بود که «هرگاه در این مورد مطابق شریعت و سنت و فرهنگ افغانی یک طرح جامع آماده و رهبر امارت اسلامی دستور دهد، به مکاتب و لیسهها رسما خبر داده میشود.»
سهیلا که دانش آموز صنف نهم یک مکتب دولتی در کابل است، میگوید بعد از اینکه جنگجویان طالبان آنها را از پشت دروازه مکتب بازگرداندند«تا خانه گریه کردم.»
او از آن روز به بعد، کمتر از خانه بیرون شده و بیشتر روزها را در کنج اتاق کوچکش خود را با سوزن دوزی مصروف کرده است.
هر شب دعا میکنم مکتب باز شود
فاطمه هم صنفی سهیلا است. او نیز همراه با سهیلا از مکتب تا خانه گریه کرده است و به آرزوهای برباد رفته اش در زیر حاکمیت طالبان، فکر کرده است.
فاطمه، همزمان با مکتب، در یک آموزشگاه خصوصی زبان انگلیسی میخواند و آرزو داشت که بعد از فراغت از مکتب، بتواند برای ادامه تحصیل به خارج از افغانستان برود.
او میگوید: «از روزی که به مکتب نمیروم، آرزوهایم از من دور شدهاند، خیلی دور، آنقدر دور که دیگر نمیدانم آیا میتوانم به آنها برسم یا نه.»
فاطمه میگوید که هنوز به آموزشگاه انگلیسی میرود و هر روز به دیدن سهیلا میآید و باهم خاطرات روزهای را که در مکتب کنار هم بودهاند، مرور میکنند.
اما تنها فاطمه و سهیلا نیستند که به دلیل جنسیت شان و به دستور مستقیم رهبر طالبان، از رفتن به مکتب و دسترسی به آموزش محروم شدهاند.
بیش از یک میلیون دختر بین 12 تا 18 سال در سراسر افغانستان، مثل آنها نتوانستهاند به مکتب بروند و بازگشت به مکتب برای آنها تبدیل به یک رویا شده است.
هرچند سهیلا میگوید که دیگر هیچ امیدی به رفتن به مکتب ندارد، اما فاطمه هنوز امیدوار است که روزی دوباره بتواند روی چوکی مکتب بنشیند.
او میگوید: «هر شب، وقتی میخواهم بخوابم، از ته دل دعا میکنم که کاش صبح وقتی بیدار میشوم، مکتب باز شده باشد و مادرم صدا بزند که زود باش سرت ناوقت میشه.»
گروه طالبان هنوز هیچ دلیل منطقی و قانع کننده برای مسدود ماندن مکاتب دخترانه ارائه نکردهاند. سرپرست پیشین وزارت معارف طالبان گفته بود که مسدود ماندن مکاتب دخترانه، دلایل فرهنگی دارد و مردم اجازه نمیدهند که دختران 16 و 17 ساله شان به مکتب بروند؛ اما مردم پاسخ دادند که این اظهارات بیانگر «اندیشه تاریک» سرپرست وزارت معارف طالبان است و تنها مانع بر سر راه ادامه تحصیل دختران، طالبان است نه هیچ چیز دیگر.
شماری دیگر از اعضای این گروه دلیل مسدود ماندن مکاتب دخترانه را آماده نبودن نصاب تعلیمی و فراهم نبودن شرایط برای جداسازی جنیستی دختران و پسر دانستهاند؛ در حالی که در افغانستان صنفهای درسی دوره مکتب هیچگاه به صورت مختلط برگزار نشده است و مکاتب دخترانه از مکاتب پسرانه در همه ولایات و ولسوالیهای افغانستان جدا است.
دوری از مکتب، پیامدهای سنگین برای دانش آموزان دختر داشته است که از جمله آنها افسردگی، اضطراب، ازدواج زودهنگام و ازدواج اجباری است.
حدود دو هفته قبل سازمان نجات کودکان (Save The Children) اعلام کرد که از هر چهار دختر در افغانستان، یک نفر آنها دچار افسردگی و اضطراب هستند.
یکی از عوامل افزایش افسردگی و اضطراب در بین دختران نوجوان، فشارهای روحی و روانی ناشی از دوری از مکتب و آینده نامعلوم است.
سازمان ملل متحد یک ساله شدن محرومیت دختران از دسترسی به آموزش و رفتن به مکتب توسط طالبان را «غم انگیز و شرمآور» دانسته بود؛ اما انگار این روزهای شرم آور و سرنوشت غم انگیز دختران دانش آموز را پایانی نیست.