نجیبه صفری هجده ساله متولد ولایت میدان وردک، دانش آموز مکتب بی بی زینب کبری در غرب کابل بود و پس از مدتها انتظار قرار بود آزمون سراسری کانکور را سپری کند او میخواست هنرمند شود.
نجیبه صفری که هنرجو نیز تخلص میکرد، بیشتر از یک سال را در مرکز آموزشی موعود دانایی برای آزمون کانکور آمادگی گرفت و بخاطر مبهم بودن سرنوشت متقاضیان کانکور، برای دو ماه از درسهایش فاصله گرفت ودر خانه مشغول کشیدن نقاشی بود.
نماهای از طبیعت، دانش آموزان مکتب، پرتره از چهر های افراد را میکشید. دوهفته به آزمون کانکور مانده بود که خبر برگزاری امتحان سراسری کانکور منتشر شد و او به مشوره خانواده اش به آمادگی فشرده در مرکز آموزشی کاج رفت تا آمادهی آزمون سراسری شود.
شبها تا دیر وقت بیدار بود درحالیکه بخاطر دوماه فاصله از آمادگی گرفتن، سخت پشیمان بود.
شب قبل از حادثه زودتر از باقی شبها به بستر خواب رفت و ساعت شش صبح زودتر از همه برخاست.
عوض علی صفری پدر نجیبه، تنها کسی بود که در آن صبح زود نجیبه را بیدار دید وپرسید که چرا زود بیدار شده است نجیبه درجوابش گفته بود:” میروم که آخرین امتحان آزمایشی کانکور را سپری کنم برایم درنمازت دعا کن پدرجان.”
و سپس خداخافظی کرد و رفت.
سکینه ادیب خواهر نجیبه هنرجو به نیمرخ میگوید که او و باقی اعضای خانواده که هنوز شماری در بستر خواب و شماری هم بیدار بودند با شنیدن صدای انفجار مهیبی که در نزدیکی خانه آنها بوده از جا میپرند.
پدر و برادر نجیبه به بام خانه میروند که ببینند محل انفجار در کجا بوده است آنها غبار سیاه و ورق های کتاب را در هوا میبینند و سپس به جاده عمومی میروند تا محل رویداد را از نزدیک ببینند.
در مسیر راه مردم میگویند که مرکز آموزشی کاج هدف انفجار بوده است. پدر نجیبه از جاده عمومی به تلفن خانه زنگ میزند که نجیبه در کدام آموزشگاه بود؟ مادر نجیبه درجواب میگوید که او در مرکز آموزشی کاج بوده است پدر نجیبه که هنوز دو دله و مردد بوده با خود میگوید که “مرکز آموزشی کاج که نابود شد.”
سپس برادران وخواهران نجیبه نیز به محل رویداد میروند اما اثری از نجیبه نمیبینند و سپس به مساجد و شفاخانه هایی میروند که جسد قربانیان منتقل شده بودند اما سرانجام مادر نجیبه در شفاخانه امیری جسد نجیبه را میشناید و به پدرش تماس میگیرد و برای که او روحیه اش را ازدست ندهد ویا ناگهان شوک نبیند میگوید:دختر را پیدا کردیم زخمی است زود به شفاخانه امیری بیا.
پدر نجیبه درحالیکه ته قلبش خدارا شکر میکرد که دخترش هنوز زنده است نفس نفس زنان خودرا به شفاخانه میرساند اما با جسد سوخته وشکافته دختر نوجوانش رو برو میشود.
به گفتهی بانو سکینه ادیب خواهر نجیبه، او از ناحیه سر آسیب دیده بود جمجمهی سرش شکسته و افتاده بود و موهای سر نجیبه مانع افتادن مغز سرش شده بود، پیشانی اش شکافته بود مثل که بر پیشانی اش گلوله باری شده بود و دست چپ او کاملا در آتش سوخته بود.
حدود ساعت ۱۱:۳۰ روز حادثه نجیبه را با بدن سوخته و شکافته با تمام آرزوهایش به خاک میسپارند.
نجیبه بخاطر نزدیک شدن آزمون مظطرب بود و یک شب قبل از حادثه از مادرش و صبح زود روز حادثه از پدرش التماس دعا کرده بود که برای قبولی اش در آزمون دعا کند اما آرمانها و حتی اظطرابش را باخود برد.
عوض علی صفری پدر نجیبه با آنکه بازنشسته شده است تمام مدت شبها و روزهای زیادی برای تامین هزینه آموزش و تحصیل فرزندانش تلاش کرده بود تا آنهارا به ثمر برساند و اکنون که بازنشسته شده است مصارف تحصیل دانش آموزان و دانشجویان خانواده به عهدهی پسرش افتاده است که شغل آزاد دارد و اغلبا کارهای شاقه انجام میدهد.
خانوادهی نجیبه هنوز در شوک اند و هنوز با نبودن او کنار نیامده اند. با قلب های شکسته و پژمرده، صورت های غبارآلود و ناامیدی مطلق به نبودن نجیبه و آیندهی مبهم خود مینگرند.
به گفتهی سکینه خواهر نجیبه، او علاقمند هنر بود و نقاشی میکشید و دربرنامه های نمایش تئاتر نیز نقش بازی میکرد و دوست داشت یک گالری نقاشی از خود داشته باشد و برای دیگر هنرجویان نیز کمک کند او دراین زمینه استعداد خاصی نیز داشت و اخیرا در کانال یوتیوب نیز کانال هنری را زیرنام قاصدک راه انداخته بود و برنامه های هنری تولید میکرد رویای گالری هنر نجیبه در کاج ماند هنری که اکنون از سوی طالبان تکفیر میشود.
از لوازم شخصی که نجیبه باخود به آموزشگاه برده بود چیزی باقی نمانده و همه در انفجار نابود شدند اما کتابچهخاطرات، ونقاشی ها و عکس های یادگاری او با دوستانش در خانه مانده است که هر بار دیدن آثار او برزخم نبودنش نمک میپاشد.
دیدگاهها 1
از آتش گرفتن کاج جوانان و نو جوانان پر از آرمان، نو آور و مستعد، سخت کوش و پیگیر که خیلی دشواری ها را خود و خانواده هایشان سپری کرده بودند، زمان بلند ولی پر از اندوه میگذرد ولی این غم تلخ همچنان تازه است و از آن بوی جنایت نابخشودنی میآید زیرا کسانی در این جنایت دست داشتند تا هنوز شناسایی نشده و به جژا نرسیده اند
مرگ بر نقشه پردازان مرگ و قتل جوانان!