نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

«تا وقتی که نفس می‌کشم اعتراض می‌کنم»

  • ارزگانی
  • 11 عقرب 1401

دختری با صدای لرزان می‌گوید: «فیر کردند، دشنام دادند، مقاومت کردیم و بعد با شلاق به ما حمله کردند. چند دختر را شلاق زدند. یک دختر غش کرد و افتاد روی زمین.»

این روایت یک دانشجوی دختر از برخورد طالبان با دانشجویان در دانشگاه بدخشان است؛ دانشجویانی که به دلیل نپوشیدن برقع، از سوی مأموران امر به معروف و نهی از منکر طالبان شلاق خوردند و اجازه ورود به دانشگاه نیافتند.

خشونتی را که دختران دانشجو در بدخشان به دلیل نپوشیدن برقع تجربه کردند، بیش از یک سال است که در شهرها و روستاهای افغانستان علیه زنان ادامه دارد؛ روزی به دلیل اعتراض در خیابان، روز دیگر به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری گروه طالبان و روزی هم به دلیل همراه نداشتن یک محرم مرد.

شلاق، قنداق تفنگ و شلیک گلوله، ابزارهای مهم سیاست سرکوب گروه طالبان علیه زنان بوده است و تلاش کرده‌اند که با ایجاد فضای ترس، رعب و وحشت، جرأت اعتراض را از زنان بگیرند و آنها را ساکت بسازند و در پستوهای خانه‌ها زندانی کنند.

اما زنان به‌جای ترسیدن، بار بار به خیابان آمدند و رو در روی جنگجویان مسلح طالبان ایستادند ودرمواردی آنها را عقب زدند.

در این نوشته این پرسش مطرح شده است که چه چیزی باعث شده است که زنان در مقابل خشونت و سرکوب طالبان، تسلیم نشوند ونترسیدن را انتخاب کنند.

آگاهی

زنان امروز افغانستان به مراتب از زنان در دور اول حاکمیت سیاه طالبان آگاهی بیشتر دارند و می‌دانند که به عنوان یک انسان، از چه حقوق و آزادی‌هایی برخوردارند.

در دو دهه گذشته، با وجود همه چالش‌ها، فرصت آموزش برای بسیاری از زنان و دختران افغانستان فراهم شد و اکنون بسیاری از معترضان از میان این نسل از زنان و دختران، برخاسته‌اند و برای مطالبه حقوق خود پا به خیابان گذاشته‌اند.

همچنان بخوانید

دانشگاه‌ها را خالی کنید

اعتراض نمادین دانشجویان بر محرومیت دختران از تحصیل

15 حوت 1401
زنان معترض افغانستان: جهان از تعامل با طالبان دست بردارد

زنان معترض افغانستان: جهان از تعامل با طالبان دست بردارد

14 حوت 1401

زینب صابری، استاد دانشگاه و فعال حقوق زنان می‌گوید: آگاهی یک عنصر مهم در مبارزات کنونی زنان افغانستان علیه گروه طالبان است. زنان آگاه می‌دانند که اگر بترسند، برای همیشه از حق انسانی و اساسی خود محروم خواهند شد و در انزوای مطلق قرار خواهند گرفت.

او با اشاره به سیاست‌های گروه طالبان بین سال‌های 1996 تا 2001 میلادی علیه زنان می‌گوید: در آن زمان آگاهی زنان نسبت به حقوق اساسی، آزادی‌های مدنی، حق کار، حق تحصیل و آموزش بسیار کم بود و تعداد بسیار کمی ازنان از اینگونه مسائل آگاه بودند. بسیاری از زنان، حتی در شهرها، از سواد کافی برخوردار نبودند و به همین دلیل ما شاهد هیچ نوع اعتراض زنانه نبودیم.

به باور این استاد دانشگاه، افزایش سطح آگاهی زنان و فراهم بودن امکان ارتباط با فعالان حقوق زنان در سراسر جهان با استفاده از شبکه‌های اجتماعی و امکانات عصرارتباطات، باعث شده است که زنان از دادخواهی برای حقوق خود دست بر ندارند و همچنان به خیابان بیایند و اعتراض کنند.

زهرا نظری، یکی دیگر از زنان افغانستان نیز بر نقش تعیین کننده آگاهی در تداوم مبارزات زنان افغانستان علیه گروه طالبان با وجود خشونت و سرکوب، تأکید می‌کند و می‌گوید: اکنون زنان می‌دانند که برای چه چیزی مبارزه می‌کنند و چه چیزی می‌خواهند.

او می‌گوید که: زنان حقوق مسلم و اساسی خود را می‌خواهند. از هیچ قدرتی نمی‌ترسند و هیچ کسی نمی‌تواند آنها را وادار به سکوت کند و بترساند.

شکیبا تمکین، زنی معترضی که شاهد شلاق خوردن دانشجویان دختر در بدخشان توسط مأموران امر به معروف و نهی از منکر طالبان بوده است، می‌گوید: بسیار یک صحنه دلخراش بود، اما دختران چشم در چشم طالبان ایستاد شدند و گفتند ما دیگر سکوت نمی ‌کنیم و حق خود را می‌خواهیم.

او نیز افزایش سواد و آگاهی زنان را از دلایل اساسی تداوم اعتراضات زنان می‌داند و می‌گوید: زنان امروز با دانش هستند، ادبیات می‌فهمند، شعر می‌گویند، می‌نویسند. این زنان تسلیم نمی‌شوند، نمی‌ترسند.

اختناق را نمی‌پذیریم

گروه طالبان از زمان به قدرت رسیدن دوباره در افغانستان، در پی ایجاد فضای ترس وحشت برای تثبیت حاکمیت و قدرت خود بوده‌اند و تلاش کرده‌اند که هر نوع صدای مخالف را سرکوب کنند.

یکی از مصادیق چنین تلاشی، بازداشت‌های شبانه، نشر اعترافات اجباری و تهدید اعضای خانواده‌های زنان معترض افغانستان بوده است.

اما با وجود این همه خشونت، تهدید و ارعاب، خیابان‌های کابل و شماری دیگر از شهرهای افغانستان هنوز شاهد اعتراض زنان افغانستان و تقابل صدای آنها با صدای شلیک گلوله جنگجویان طالبان است.

زینب صابری می‌گوید: نه تنها زنان، بلکه بسیاری از مردم مرگ را بر زندگی در چنین شرایطی ترجیح می‎دهند و راه نجات را تنها در ایستادن و تغییر وضعیت کنونی می‌بینند.

او می‌گوید: شرایط زندگی برای زنان افغانستان هر روز سخت تر می‌شود، طالبان نه تنها حقوق اساسی، بلکه انسانیت زنان را نادیده می‌گیرند و در چنین وضعیتی، نمی‌شود که سکوت کرد. باید اعتراض کرد، از هر راهی که می‌شود.

به باور خانم صابری، اگر زنان در چنین شرایطی روحیه مبارزه و مقاومت خود را از دست بدهند و از سرکوب و خشونت گروه طالبان بترسند، دست کم برای چندین دهه دیگر، مجبور خواهند شد که در کنج خانه و زیر برقع زندگی کنند و جهان را نه با چشمان باز، بلکه از پشت منفذهای کوچک برقع تماشا کنند.

شکیبا تمکین نیز می‌گوید که زنان دیگر زیر بار اختناق نمی‌روند و طالبان به هر نوع سیاستی که توسل بجویند، نمی‌توانند زنان افغانستان را از جامعه حذف و وادار به سکوت کنند.

او می‌گوید: به عنوان یک زن معترض، تا زمانی که یک قطره خون در بدن دارم، تا زمانی که نفس می‌کشم، اعتراض می‌کنم و حق خود را می‌خواهم.

موضوعات مرتبط
کلمات کلیدی: اعتراض زنان علیه طالبانزنان مبارز
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود
هزار و یک شب

فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود

23 حوت 1401

یاسمن را به ظاهر دادند و در بدلش خواهر ظاهر را به برادر یاسمن گرفتند. هرچند یاسمن از بودن و ازدواج با ظاهر خوشحال بود، اما ظاهر از این ازدواج راضی نبود و یاسمن را نمی‌خواست. او...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
ازدواج زیر سن
هزار و یک شب

در چهار سالگی مرا به شوهر دادند

15 حوت 1401

نمی‌دانستم که شوهر دارم. اولین بار پدرم برایم گفت که وقتی چهار ساله بودم او مرا به شوهر داده و به نام پسر کاکایم کرده است.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00