خبرها حاکی از این است که سازمان حمایت از کودکان ملل متحد(یونیسف) با حمایت مالی بریتانیا برای شماری از دخترانی که از رفتن به مکتب بازماندهاند، آموزش نانپزی و کلوچهپزی راه انداخته است. یونیسف در این کار تنها نیست. شمار دیگر از نهادهایی که در گذشته در زمینه حمایت از حقوق اجتماعی و مدنی زنان افغانستان فعالیت میکردند نیز اکنون برنامههایی را برای آموزش خیاطی، گلدوزی، زرگری و دیگر حرفههایی که در محیط سرپوشیده انجام میشود راهاندازی کردهاند.
این اقدام از سوی نهادهای داخلی و بینالمللی زمانی اتفاق میافتد که زنان زیادی در شهرهای مختلف افغانستان از بدخشان تا هرات، کابل، بامیان و دیگر شهرهای افغانستان باربار برای دسترسی به حقوق اساسی و مدنی شان مانند حق کار، حق آموزش و حق سفر دادخواهی کردهاند؛ زندانی و شکنجه شده و شماری حتا در این راه جان خود را از دست دادهاند.
از آن طرف گروه طالبان در تازهترین مورد با صدور فرمان تازه ورود زنان به ورزشگاهها و حتا پارکهای تفریحی را نیز ممنوع کردهاند. کار، آموزش و سفر بدون محرم مواردی بود که طالبان قبلا برای زنان ممنوع کرده بودند.
این اتفاقها زمانی رخ میدهد که زنان افغانستان تلاش میکنند توجه و حمایت جامعه جهانی را جلب کنند، صدای خود را به گوش شان برسانند و آنها را وادار کنند براساس اصول و معیارهایی که برای حفظ کرامت انسانی در هیات کنوانسیونهای بینالمللی وضع شده و دولتها موظف به رعایت و حمایت از آن شدهاند، به کمک زنان افغانستان بشتابند. دادخواهی زنان برای این است که جامعه جهانی اجازه ندهند طالبان بیش از این هم به کرامت انسانی میلیونها زن در افغانستان تجاوز و همزمان هفتهوار حد اقل 40 میلیون دالر از سوی جامعه جهانی دریافت کنند.
از نهادهای داخلی که در سالهای گذشته به نام حمایت از حقوق زنان و کار برای برابری زن و مرد، میلیونها دالر را حیفومیل کردند انتظاری بیش از این نمیتوان داشت. چون از طریق پروژهی نانوا تربیت کردن هزاران دختر باز میتوانند میلیونها دالر دیگر را به جیب بزنند. آنها کار شان پروژه گرفتن است و اگربدانند که پول در تطبیق پروژههایی است که به زنان گفته شود شما حقوق برابر ندارید -بلکه باید زنان مطیع مردان باشید و اعتراض کردن در خیابانها گناه است- شکی نیست که در همان راستا پروپوزال خواهند نوشت و آنرا اجرا خواهند کرد.
اما وقتی نهادهای بین المللی مانند یونیسف نیز اقدام به تربیت نانوا و کلوچهپز میکنند، ممکن است این کارشان 500 زن را صاحب کار و درآمد کند، اما تمام زنان مبارز و دخترانی را ناامید میکند که هنوز به گشایش دریچه امیدی برای فردای بهتر امیدوارند.
گشودن دروازه نانوایی از سوی یونیسف به روی دختران و زنانی که هنوز با تمام توان برای باز کردن دروازههای مکاتب شان میجنگند، پیامی جز ناامیدی و یاس ندارد. یونیسف با این کار خود به زنان افغانستان میگوید دست از تلاش برای زندگی انسانی و حق برابر در افغانستان بردارید و این ضربه کمی نیست.
بگذریم از اینکه در تمام روستاهای افغانستان، خانوادهها نان خود را در خانه میپزند و در شهرها نیز کسی با کمبود نانوایی مواجه نشده است. سر هرکوچه حداقل یک نانوایی وجود دارد و افغانستان به اندازه کافی نانوا دارد. بنابراین حتا احتمال اینکه این دختران بتوانند نانوایی باز کنند و با نانواییهای موجود رقابت کنند، بسیار سخت است.
در مورد آموزش کلوچهپزی یونیسف، تنها چیزی که میتوان گفت این است که ایکاش قبل از راهاندازی این برنامه کسی میبود تا به مقامات یونیسف همان فکاهه معروف را نقل میکرد که روزی ملکهای از پادشاه پرسیده بود چرا مردم اعتراض دارند و به جادهها ریختهاند؟ شاه گفته بود بخاطر اینکه “نان” ندارند، ملکه گفته بود، چرا کلوچه نمیخورند؟
گزارش اخیر سیگار در مورد فقر شدید در افغانستان حاکی است که 32 میلیون انسان در افغانستان به غذای اضطراری نیاز دارند. معنای دیگر گزارش این است که 32 میلیون نفر در افغانستان نان خوردن ندارند. در چنین وضعیتی یونیسف به دختران کلوچهپزی میآموزد؟
ارسال کمکهای منظم نقدی به طالبان (هفته چهل میلیون دالر) در یکسال گذشته، چشمپوشی از مظالم طالبان علیه زنان و دختران و اکتفا کردن نهادهای بینالمللی به صدور اعلامیه محکومیت، به وضوح نشان میدهند که جهان زنان افغانستان را فراموش کرده و تلاشهای نهادها و زنانی که هنوز برای جلب توجه جهان به زنان افغانستان تقلا دارند، نتیجهای نداشته است.
در چنین وضعیتی تنها راهی که فراروی زنان افغانستان باقی میماند، مبارزه و ایستادگی آنها برای حق شان بدون چشمداشت به جهان آزاد است. اقدام اخیر یونیسف سیلی محکمی است به صورت زنان افغانستان در مجموع و زنان مبارز افغانستان بخصوص؛ دردش از شلاق طالبان نیز بیشتر است. اما زنان افغانستان را بیدارتر و مصممتر خواهد کرد تا کمر را برای پیمودن راه طولانی رسیدن به حق انسانیشان محکمتر ببندند.