پانزده ماه از حضور و قدرت گرفتن گروه طالبان در افغانستان میگذرد. تنها اعتراضات فراگیر در نقاط مختلف کشور که هر روز بیشتر با سرکوب و تهدید مواجه میشود اعتراضات زنان است. صدای اعتراضی که از روزهای نخست قدرتگیری طالبان، شعار مخالفت سر داد.
زنان در داخل افغانستان همچنان که با تهدید، ارعاب و زندان روبرو هستند، هر روز راههای جدیدتری برای اعتراض خود جستوجو میکنند؛ از کارزارهای آنلاین تا رفتن به خیابانها زیر تیغ جنگجویان طالبان، برای اینکه خواستههایشان را فریاد بزنند.
اما در بیرون از افغانستان رایزنیها، نشستها و تاسیس احزابی که اکثریت مردانه هستند بیشتر شده است. ظاهرا به این هدف که راه بیرون رفت از این شرایط را پیدا کنند و بر سر ساختار حکومت پس از طالبان به تفاهم برسند.
مرتبط به همین موضوعها گفتوگویی داریم با خانم یلدا رویان، مدافع حقوق بشر و فعال حقوق زن که اکنون ساکن ایالات متحده امریکا است.
نیمرخ: خانم رویان، شما خود از زنانی هستید که بعد از به قدرت رسیدن طالبان افغانستان را ترک کردید، زنان از همان روزهای نخست جریانهای اعتراضی تشکیل دادند، آیا در تشکیل این جریانها شما نیز نقش خاصی داشتید؟ در مورد این جریان خودجوش زنان برای ما بگویید.
یلدا رویان: من درست سه روز پس از آمدن طالبان، از افغانستان بیرون شدم. در این مدت به کارهای دادخواهیام به صورت مستقل ادامه دادهام. من هیچ دخالتی در ایجاد یا رهبری جریانهای اعتراضی که بعد از برگشت طالبان بوجود آمدهاند، ندارم. به نظر من در طول تاریخ جنبشهای زنان در افغانستان، این اولین بار است که گروههای معترض کاملا مستقل و خودجوش بدون مداخله و یا حمایت از سوی کدام نهاد، سفارت، پروژه و غیره منابع با نفوذ دیگر بوجود آمدهاند. بدون شک این جنبش ماندگارتر خواهد بود؛ چون بر اساس نیازهای واقعی زنان و دختران شکل گرفتهاند. دختران ما در حالی این جریانها را راهاندازی کردند که میدانستند به قیمت جان، آزادی و امنیت شان تمام میشود. لذا منصفانه نخواهد بود اگر من یا هر کس دیگری بنام این گروهها امتیاز بگیرند و یا دعوای مالکیت و رهبری آن را کنند. تنها کاری که من با این گروهها کردهام این بوده که در حد توان صدای شان شوم در مجامع بینالمللی، در رسانهها و در نشستهای دادخواهی انفرادی که با پالیسیسازان و سیاستمداران داشتهام. هرباری که قرار شده جایی در مورد زنان افغانستان صحبت کنم، اولین مرجعی که برای مشوره تماس میگیرم یک تعداد از همین خانمها است که مشوره میگیرم و بر مبنای معلومات آنها دادخواهی میکنم.
نیمرخ: ما در این 15 ماه شاهد تشکیل گروههای اعتراضی متعددی از سوی زنان هستیم که اکثرا اهداف آنها مشترک است. شما دلیل این تکثر را چه میدانید و آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
یلدا رویان: به نظر من این تقاضای زمان است که گروهها متعدد باشند؛ هرچند که به قول خودتان هدف شان مشترک است. درست است که امروز میتوانیم از پلتفرمهای آنلاین برای هماهنگی کارها استفاده کنیم اما در شرایط امنیتی افغانستان، آدرسهای آنلاین نیز میتواند برای زنان مسالهساز شود. لذا با درنظرداشت محدودیتهایی که بر گشتوگذار زنان وضع شده و سرکوب طالبان مانع هر نوع حرکت جمعی میشود، این مناسبترین و بهترین شیوه است تا بتوانند سنگر مبارزه را در مناطق مختلف زنده نگه دارند. مهم صدا است که یکی است و آن شعار «نان، کار، آزادی» که از سوی ده گروپ فریاد زده میشود قدرتمندتر است. همچنان این یکی از ویژگیهای جنبشهای اجتماعی و خودجوش است که رهبر مشخص ندارند بلکه نماد یا شعار مشترک دارند.
نیمرخ: در حال حاضر در داخل و خارج از افغانستان زنانی تلاش دارند تا ساختن زمینه تحصیلی دختران و یا ایجاد زمینهی کاری برای زنان زیر پرچم طالبان مساعد سازند. برداشت شما از کار این دسته از زنان چیست؟
یلدا رویان: ایجاد زمینه تحصیل هم مفید است و هم مضر. عدم دسترسی به فرصتهای آموزشی حتا برای مدت کوتاه، پیامدهای مخربی بر سلامت روان و پیشرفت زنان در درازمدت دارد. موارد زیر را بیان میکنم:
همچنان بخوانید
- مکتب رفتن دختران تنها برای یادگیری خواندن و نوشتن نیست. دختران با رفتن به مکتب اعتماد به نفس پیدا میکنند، در اجتماع زندگی کردن را میآموزند و مبارزه با چالشهای فردی و اجتماعی را یاد میگیرند. لذا من طرفدار هیچ نوع آموزش غیر رسمی نیستم؛ چون با درنظرداشت آنچه گفتم دختران باید فقط و فقط به مکتب بروند و به آموزش رسمی دسترسی داشته باشند.
- اما باز شدن مکاتب در شرایط فعلی دو نگرانی دیگر را به وجود میآورد: نخست، اگر مکاتب باز شود بسیار ممکن است جامعه جهانی آن را یک نکته مثبت عنوان کرده و طالبان را به رسمیت بشناسند. چون تا حال تنها اهرم فشار طالبان بالای جامعه جهانی موضوع زنان بوده است. هراس از این هم دارم که فورا پس از به رسمیت شناخته شدن دوباره مکاتب را ببندند و بازهم دختران بمانند و دروازههای بسته مکاتب. دوم اینکه، زیر حاکمیت طالبان دختران چی را خواهند آموخت؟ تندروی؟ نصابی که تندروی، ایدیولوژی طالبانی و زنستیزانه را ترویج میکند؟ که در این صورت فکر میکنم بسته ماندن مکاتب بهتر است از اینکه دختران هم به جمع مردان زنستیز افزوده شوند. اگر ایدیولوژی طالبانی در دختران ما پرورش بیابد باز نسلها نیاز است تا این پدیده از بین برود و تندروی از افغانستان ریشهکن شود. چون دختران که مادران فردا هستند فرزندان تندرو به بار خواهند آورد.
- در قسمت کار زنان و دختران اما موافقم که باید دسترسی به منابع درامدزا داشته باشند تا جایگاه اجتماعی شان به فرودستی کاهش نیابد. تا زمانی که زن و دختر وابستگی مالی به مرد خانواده داشته باشد در زنجیره تقسیم قدرت به آن جایگاه که باید داشته باشند رسیده نمیتوانند.
نیمرخ: شما از انگشتشمار کسانی بودید که در دورهی جمهوریت نیز ضد سیاستها و عمکردهای قومی در سیستم اداری حکومت اشرف غنی صدا بلند کردید و با رسمی کردن استعفای خود تبعیض سیستماتیک را رسانهای نمودید. دیدگاه شما در مورد مشکلات افغانستان دورهی جمهوریت و افغانستان تحت تسلط طالبان چیست؟
یلدا رویان: این را باید واضح بسازم که من یکی از منتقدین حکومت غنی بودم نه مخالف نظام. من از سال 2006 میلادی به این طرف برای قانونمند شدن نظامی که تا 15 اگست سال گذشته موجود بود، کار کرده بودم. از غنی و تیم و افرادش اگر انتقاد میکردم به دلیل سیاستهای اشتباه شان بود که بالاخره نتیجه آن سیاستها را دیدیم. مبارزه من با افرادی بود که در ردههای مختلف قدرت جابجا شده بودند، تعصب قومی و منافع شخصی در صدر آجندای شان قرار داشت و به نظام و مردم نه وفادار بودند و نه متعهد. من شخصا در کنار سایر زنان با دادخواهی برای به وجود آمدن قوانین و ساختارهای محافظتی برای زنان در حقیقت در تقویت نظام سهم گرفته بودیم. هرچند ساختارها خیلی پاسخگو و برای رسیدگی به نیازهای شهروندان کافی نبودند اما بازهم اگر شهروندان(زن و مرد)، انتخاب میکردند که به قوه مجریه یا قضاییه برای حل مشکل خود مراجعه کنند، تا حدی خدمات دریافت میکردند. متاسفانه پس از سقوط افغانستان دیگر هیچ چیزی بنام نظام وجود ندارد. یک گروه افراد بیسواد، جاهل، منافق، تروریست و متعصب در چوکیها نشستهاند که هیچ چیزی از حکومتداری نمیدانند. آنها زنان را رسما از اجتماع حذف کردهاند و بر سایر مردم انواع و اقسام خشونت را اعمال میکنند. لذا از نظر ساختار و شیوه حکومتداری از همدیگر زمین و زمان تفاوت دارند، هرچند که از دیدگاه افراد که مثلا حکومتداری میکنند از افراد غنی فرقی ندارند. نه آنها متعهد به پیشرفت افغانستان بودند و نه اینها استند.
نیمرخ: اکنون رایزنیها و لابیگری در بیرون از افغانستان برای به رسمیت شناختن طالبان و آیندهی افغانستان جریان دارد، شما نقش و حضور زنان را در این نشستها چگونه میبینید؟
یلدا رویان: من یکی از مخالفان سرسخت طالبان استم، تا نفس دارم و توان، تا جایی که ممکن است برای آزاد شدن افغانستان از دست گروه طالبان دادخواهی خواهم کرد. به زنانی که در بیرون از افغانستان برای طالب لابیگری میکنند میخواهم بگویم که شما باید در اولین قدم به افغانستان برگردید و زیر سایه حکومت طالبان زندگی کنید. هم مستفید شدن از زندگی در غرب و هم لابی برای طالبان تنها و تنها منافقت است و شهرت طلبی. در بیست سال گذشته از هر راه ممکن نفع بردید، حالا دیگر از جان افغانستان و زنان و دختران ما که مردههای متحرک استند، چه میخواهید؟
نیمرخ: اکنون زنان تنها صدای اعتراضی در شهرهای مختلف افغانستان هستند. فکر میکنید در دولت آیندهی پس از طالبان هم زنان سهم قابل ملاحظهای خواهند داشت؟
یلدا رویان: من به این امیدوارم که پس از طالبان ما در مورد (سهم) زنان صحبت نخواهیم کرد. زنان در راس خواهند بود. این زنان افغانستان خواهند بود که افغانستان را از این وضعیت نجات خواهند داد.
نیمرخ: زنان خارج از افغانستان چگونه میتوانند حامی و پشتیبان جریانهای اعتراضی زنان در داخل کشور باشند؟
یلدا رویان: این را باید خودشان جواب بدهند. اگر وجدان داشته باشند که با دیدن وضعیت زنان و دختران در داخل کشور مسیر کار خود را تعیین میکنند.
نیمرخ: اکنون که رایزنیها در مورد حکومت پساطالبان نیز شروع شده است و موضوع فدرال و تجزیه کشور نیز قدرمندتر از دورههای قبل مطرح است. به عنوان یک زن فعال که تجربهی کار در سیستم اداری جمهوریت را دارید، نظر شما چیست؟
یلدا رویان: اگر ملیگرایی توام با عدالت اجتماعی که در آن مردم هزاره و زنان و سایر گروههای آسیبپذیر متضرر نشوند، درست است. اما در غیر آن من به شدت طرفدار تجزیه و حداقل نظام فدرالی استم. با راهکار تکراری، نمیتوان نتیجه متفاوت توقع کرد. اشتباه بیست سال گذشته نباید تکرار شود. من دیگر نمیخواهم تاوان اشتباهات، خودخواهیها و تعصب یک قوم خاص را پرداخت کنم تا آنها اکت ملیگرایی کنند و هر زمان دل شان خواست وطن را دو دستی به دشمن تقدیم کنند. یا عدالت اجتماعی به معنای واقعی، یا تجزیه! تا من و مردمم (هزارهها) که همیشه افتخار و سربلندی به افغانستان آوردهاند، تاپه تروریست نخوریم و در صلح و آرامش زندگی کنیم.