رفتار دوگانهی جامعه جهانی با گروه طالبان سرنوشت افغانستان را در هالهای از ابهام قرار داده است. دو نوع تناقض آشکار در برخوردهای سیاسی جامعه جهانی با گروه طالبان وجود دارد که امکان حل بحرانهای جاری در کشور را دشوار مینماید.
سازمانهای حقوق بشری و نهادهای تحقیقی همواره مستندهای جنایات طالبان با منابع و مردم افغانستان را همگانی میکنند تا جامعه جهانی را از تعامل با این گروه تروریستی باز دارند. کشورهای منطقه در نشستهای شان نمایندگان طالبان را نمیپذیرند و همسو با پیام مجمع عمومی سازمان ملل متحد، جدی و آشکارا امکان رسمیت یافتن گروه طالبان منحیث حکومت مشروع در افغانستان را رد میکنند.
اما از سوی دیگر، طی پانزده ماه گذشته هر هفته و گاهی هفتهی چندین بار بستههای چهل میلیون دالر امریکایی به این گروه تحویل داده میشود با این بهانه که از فروپاشی اقتصادی افغانستان جلوگیری شود. ضمن این حمایت مالی هنگفت از طالبان، سفارتخانههای افغانستان یکی پس از دیگری در اختیار طالبان قرار میگیرند و رهبران این گروه که به اتهام جنایت علیه بشریت در فهرست سیاه قرار داشتند آزادانه سفر میکنند.
از حضور نظامی طالبان در افغانستان پانزده ماه میگذرد. در این مدت اما هیچ کشوری طالبان را به عنوان یک دولت به رسمیت نشناخته و حتا کشور پاکستان که یکی از حامیان اصلی این گروه به شمار میرود در چند روز اخیر نیز دوباره تاکید کرده است که طالبان را به تنهایی به عنوان یک حکومت به رسمیت نمیشناسد. طالبان در نشست مشورتی مسکو نیز نمایندهای نداشت و در پایان این نشست، روسیه به صراحت اعلام کرد که مشکل افغانستان تنها با ایجاد یک دولت فراگیر و همهشمول با همکاری کشورهای منطقه حل خواهد شد. مسکو دلیل عدم دعوت از طالبان را در بیتوجهی این گروه به خواستههای جامعهی جهانی عنوان کرده تاکید کرد که طالبان در این مدت برای ایجاد یک دولت فراگیر و ساختن یک حکومت همهشمول حتا قدمهای نخست را نیز برنداشته است.
از طرفی در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک که در هفتهی گذشته برگزار شد در مورد افغانستان قطعنامهای با اتفاق آرا به تصویب رسید که همهی کشورهای اشتراک کننده از گسترش «جرایم سازمان یافته و گروههای تروریستی» در افغانستان تحت اداره طالبان ابراز نگرانی شدید کردهاند. کشورهای منطقه و کشورهای قدرتمند غربی در رابطه با طالبان نگاه مشترکی دارند و طالبان را غیر قابل اعتماد دانسته و نمیتوانند آن را هنوز به رسمیت بشناسند.
فرمانهای پی در پی از سوی رهبر طالبان مبنی بر محدودیتهای بیشتر بر زنان و دستور اجرای «حد و قصاص» نیز خود بیانگر این است که طالبان تغییری نکردهاند، بلکه افراطیتر از قبل بر موضع خویش ایستادهاند و برایشان رسمیت نداشتن در عرصهی بینالملل نیز چندان موضوع مهم به نظر نمیرسد. هرچند از یک گروه تروریستی داشتن برنامههای دراز مدت و ساختن یک دولت فراگیر مسخره به نظر میرسد اما این تعاملی است که تا کنون دنیای غرب با طالبان داشته است.
بیتوجهی جامعهی جهانی به وضعیت اقتصادی و امنیتی مردم و برخوردهای سلیقهای و فراقانونی افراد طالبان در شهرهای مختلف با مردم سبب شده تا حرکتهای سیاسی در داخل افغانستان کمتر اما در خارج بیشتر باشد. تاسیس احزاب خارج از افغانستان، نشستها و گردهماییهایی که هر چند مدت در سطح بینالمللی در مورد وضعیت زنان و کودکان تشکیل میشود نشان میدهند که قدرتهای جهانی اینبار میخواهند با زمینهسازی نشستها بین جناحهای مختلف سیاسی-اجتماعی، نظام مورد نظرخودشان در افغانستان را روی کار آورند تا بتوانند در منطقه حضور قدرتمند داشته باشند. اما اینبار روسیه نیز به خاطر نزدیکی جغرافیایی با افغانستان در پی آن است که حکومت مورد تایید خویش را در افغانستان داشته باشد تا دشمنان او نتوانند از طریق افغانستان به او ضربه بزنند.
آنچه روسیه را نگران کرده است تزریق پول نقد از سوی امریکا و بیم اینکه افغانستان مکانی برای تروریستان جهانی شود که روزی این نقطه به روسیه آسیب وارد کنند. اگر جریانهای سیاسی که واقعا میخواهند برای افغانستان و مردم کاری انجام دهند اکنون زمان مناسبی است تا بتوانند با کشورهایی که میتوانند بر امور سیاسی-امنیتی افغانستان تاثیرگذار باشند وارد رایزنی شده و برای حکومت پساطالبان گفتوگوها را آغاز کنند. نمایندگان مردم افغانستان سیاستمداران، روشنفکران کسانیکه دستی بر نظامهای فاسد قبلی نداشتهاند میتوانند نقش کلیدی را در این مقطع مهم زمانی بازی کنند.
برای جامعه جهانی به ویژه کشورهای منطقه و ایالات متحده امریکا که در جنگ و امور سیاسی افغانستان طی چهار دهه گذشته دست درازی داشتهاند مهم است که به جای بازیهای پارادوکسیکال، موضع واحد و آشکار اتخاز کنند. گروه طالبان جدیتر و آشکارتر از این با چه زبانی بیان کنند که امنیت مردم افغانستان و جهان برای شان مهم نیست؛ در حالی که در دو دوره تسلط شان قبل از همه این سرزمین را به پایگاه شبکههای تروریستی مثل القاعده تبدیل کردند. امروز گروه طالبان گروههای مختلف اجتماعی به ویژه زنان را مورد تبعیض و ستم قرار میدهند و امنیت فزیکی و روانی را از جامعه سلب کردهاند. تعامل و برخورد متناقض جامعه جهانی نه تنها که این گروه را منزوی نمیکند بلکه تقویت خواهد کرد تا امنیت همه شهروندان کشورهای منطقه و حتا زنان و کودکان اروپا و امریکا را نیز به خطر بیاندازند. گروه طالبان نمیتوانند شریک مناسب و قابل اعتمادی برای منطقه و جهان باشند.