خانم نایره کوهستانی دانشآموختهی ادبیات انگلیسی است. او تجربهی کار در ادارات دولتی و موسسات را دارد. نایره قبل از قدرتگیری گروه طالبان به عنوان معلم در یکی از مکاتب تدریس میکرد. خانم کوهستانی از آغاز شکلگیری گروههای اعتراضی در کابل در برگزاری و شرکت در تظاهرات ضد طالبان و دادخواهی برای حقوق زنان نقش پررنگی داشته و همین سبب میشود تا طالبان او را تحت تعقیب قرار داده و در نهایت بازداشت کنند. خانم کوهستانی از جمله زنانی است که حدود 15 روز تجربهی بازداشت به همراه کودکانش را در زندان طالبان دارد. با نزدیک شدن به ۲۵ نوامبر، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، نیمرخ گفتوگویی را با خانم نایره کوهستانی انجام داده است.
نیمرخ: شما از جمله زنانی هستید که بعد از سقوط جمهوریت به فعالیت در گروههای اعتراضی علیه طالبان پرداختید. از تجربهی اعتراض مدنی علیه طالبان بگویید.
نایره کوهستانی: من دقیق روزهایی را به یاد دارم که مردد بودم؛ نمیتوانستم تصمیم بگیرم باید کسی باشم که از مرز ترس طالب عبور کرده و به عنوان یک دادخواه برای مردمم صدا بلند کنم و یا سکوت کنم. اما وجدان بیدار و نگرانیهایم از برگشتن به بیست سال قبل و تصور آینده نامعلوم برای دخترم سبب شد تا تصمیم بگیرم که با جمع معترضان همراه شوم. تصمیم دشواری بود همواره ترس و ممانعت خانواده باعث میشد که از این جمعیت فاصله بگیرم. اما زمانی که اولین شلاق طالب را در صف ادارهی پاسپورت خوردم سبب شد با ترس مواجه شده و از مرز آن عبور کنم. با معترضان یکجا شدم و در انتخابم مصمم بودم. دیگر هیچکسی مانع من شده نمیتوانست و من با غرور کنار همرزمان خود در خیابانهای پایتخت قرار میگرفتم و شعار آزادی را شانه به شانهی آنها فریاد میزدم.
آن روزها بسیار دشوار بود. هر زمانی که قرار بود به تظاهرات شرکت کنیم با همه دوستان نزدیک و فامیلمان خداحافظی میکردیم. هر روز که میگذشت سختگیری طالبان بیشتر میشد و روی فعالیتهای زنان حساسیت بیشتری نشان میدادند. طالبان ما را تحت تعقیب قرار داده بود. من سعی میکردم از مشکلاتی که با آن روبرو شده بودیم به خانوادهام چیزی نگویم. اولین شبی که خانه را به قصد مکان امن ترک کردم تا روز بازداشت، مرتب چندین بار مکان عوض کردم و بدبختانه مکانهای اقامت یکی پشت دیگری شناسایی میشد، ما مجبور بودیم در دل شبهای تاریک کابل از یکجا به جای دیگری جابجا شویم. آن روزها زنان معترض برای همه غریبه بودند و هیچ آدرسی از دوست و آشنایی نبود به جز همسنگران، ما ساعتها سر به شانههای همدیگر گذاشته و به عمق بدبختی کشور و مردم آن میگریستیم. تجربه بیخانمان بودن در جایی را دارم که زادگاه و دیار پدریام بود. جایی که دردش تا هنوز به نام وطن دور گردنم حلقه زده و هر روز با افزایش محدودیتهای زندگی برای مردم گلوی مرا بیشتر میفشارد.
نیمرخ: شما مدتی را در زندان طالبان همراه با فرزندانتان و زنان دیگر سپری کردید. در این مدت بر شما چه گذشت؟
نایره کوهستانی: من مدت پانزده روز را با کودکانم در زندان طالبان به سر بردم. هر روز آن بر من پانزده سال گذشت. آن روزها تنها آرزویم دیدن دوباره روشنی آفتاب و رها شدن کودکانم از بازداشتگاه بود. به عنوان یک مادر نگران کودکانم بودم و تاثیراتی که روزهای زندان بر روان دو کودکم برجای خواهد گذاشت. در غیر آن زندانی شدن و عواقب راهی که انتخاب کرده بودیم را با جان خریده بودم. همهی ما زنان آگاهانه مبارزه را انتخاب کرده بودیم زندان دور از تصور نبود.
نیمرخ: زمانی که ویدیوی اعترافات اجباری شما از سوی طالبان منتشر شد خلاف تصور طراحان آن، مردم بیشتر به زنانی که مجبور به اعتراف شده بودند همدلی نشان دادند. حتا زنان ایران نیز اجباری بودن این اعترافات را دنبالهروی طالبان از نظام استبدادی جمهوری اسلامی ایران دانستند. چطور شد که این ویدیوها تهیه شد.
نایره کوهستانی: طالبان ما را از یک خانه امن دستگیرکرده بودند و این دستهای بود بر تبر آنها، آنها تصور این را داشتند که با استفاده از این اعترافات اجباری میتوانند مردم را به مبارزات زنان و جریانهای اعتراضی دادخواهانه بدبین و در میان زنان نیز تفرقه ایجاد کنند. اما چنین نشد و طالبان که مدام بازداشت ما را در رسانهها رد میکردند بعد از نشر این اعترافات اجباری شاهد اعتراضات و انتقادات زیادی شد.
زنان پیشگامان اعتراض مردم علیه طالبان بودند. آنها گمان میکردند میتوانند این درخت را بخشکانند و این آخرین جناحی که در مقابل آنها سنگر گرفته را به سادگی با برچسب کیسسازی و جاسوسی از راه خود برچینند. ویدیو در حالی پخش شد که چند روز از بازداشت ما میگذشت و تا هنوز طالبان نپذیرفته بودند که زنان معترض در بازداشت آنها استند و همواره این موضوع را رد میکردند. بعد از انتشار این ویدیو نهادهای ناظر بر عملکرد طالبان و همه منتقدان آنها، این کار آنها را خلاف اصول و قواعدی دانستند که پای طالبان را به افغانستان کشانده است.
نیمرخ: آیا در این مدتی که شما در وزارت داخله در بازداشت به سر میبردید. زنان مورد شکنجهی روانی و جسمی قرار میگرفتند؟ آیا در میان طالبان زنان هم بودند؟ رفتار آنها به عنوان یک زن با شما چگونه بود؟
نایره کوهستانی: زبان طالب زبان توپ و تفنگ، زدن، کشتن و خلاف منطق است و از دید آنها زن یک برده، کنیز است و در نهایت زن باید مطیع مرد باشد. آنها به مفهوم زن آزاده، زن روشنفکر، زن توانا و دانا بیباور هستند. در آنجا زنانی نیز با طالبان کار میکردند. رفتار آنها نیز متفاوت بود. یکی از آن زنان آنقدر خشن بود که سبب بیمارستان رفتن یکی از ما زنان زندانی شد. بنا به ملاحظات نام او را نمیبرم، نمیدانم همکاری با طالبان انتخاب آنها بود یا از روی ناگزیری؛ اما یکی دیگر از آنها رفتار مناسبی با ما داشت و خود بر بیگناهی ما اعتراف میکرد. حضور او سبب شده بود تا ما کمی احساس بهتر داشته باشیم. یادم میآید یک روز از او سپاسگزاری کردم و برایش گفتم در این مدت تو شبیه به مادر همه ما شدهای، با بودنت اینجا هم کودکان و هم بزرگسالان احساس خفقان کمتری دارند. اما در کل هر آنکسی که با طالبان در این راستا همکاری داشته باشد نزد من مجرم است چه زن باشد چه مرد.
نیمرخ: بعد از پانزده ماه از قدرتگیری طالبان وضعیت زنان هر روز بدترمی شود و فرمانهای طالبان هر روز ستخگیرانهتر از قبل، اما هنوز زنان معترض با تمام قربانیهایی که در این راه دادهاند راهشان را ادامه میدهند، به نظر شما فعالیت زنان چه نتیجهای خواهد داد؟
نایره کوهستانی: همانطور که اشاره کردید متاسفانه هر روز بر محدودیتهایی که زنان دارند افزوده میشود. خشونتها در مقابل زنان شدت بیشتری گرفته است. اما زنان نیز هنوز به نام انسانیت و عدالت میجنگند و مبارزه میکنند. من به این باور هستم که هر چقدر محدودیتها بیشتر و ساحهی زندگی بر زنان تنگتر شود زنان با اراده بیشتر و مستحکمتر از پیش به مبارزهی خود ادامه میدهند. همین که طالبان تا اکنون رسمیت و مشروعیت پیدا نکرده است نتیجه و حاصل مبارزات زنانی است که خاموشی اختیار نکردند و مبارزهی خود را آگاهانه و دوامدار پیش بردند. من به این مبارزات و مطالبات خوشبین هستم و معتقدم نتیجهی آن آزادی و عدالت اجتماعی خواهد بود.
نیمرخ: زنان خارج از افغانستان چگونه میتوانند از زنان داخل افغانستان حمایت کنند؟
نایره کوهستانی: بهترین الگو برای ما، زنان داخل ایران و زنان خارج از ایران هستند. هر گاهی که زن افغانستان بدون منفعت شخصی و قدرتطلبی چه در داخل و چه در بیرون از کشور باهم یکجا و همصدا شوند پیروز خواهند شد. در شرایط فعلی زنان بیرون از کشور به عنوان پاسبانان دستاورد و آزادی زنان داخل کشور باید فریاد بلندی شوند به ادامه فریاد زنان در داخل افغانستان با یک شعار و یک هدف، در غیر آن تمام دستاوردها و جایگاهی را که در جمهوریت داشتند برای همیشه از دست خواهند داد و دیگر صدای زن افغانستان شنیده نخواهد شد.
نیمرخ:آیا شما به کمکهای جامعهی جهانی برای تغییر این وضعیت به سوی بهتر شدن امیدی دارید؟
نایره کوهستانی: افغانستان کشوری است که امنیت و اقتصاد آن متکی بر سیاست کشورهای ابرقدرت است و ما هیچ راه و انتخابی نداریم به جز امید مداخله جامعه جهانی برای تغییر وضیعت کشور و ما باید صدای مردم را به گوش آنها برسانیم. بازهم باید اضافه کنم که امید من مردم کشورم هست که سکوت شان را شکسته و دنیا را متوجه جنایاتی میسازند که در افغانستان در حال وقوع است؛ جنایاتی که دولتمداران جهان نه میشنوند ونه میبیند.
نیمرخ: اکنون که رایزنیها در مورد حکومت پساطالبانی نیز شروع شده است و موضوع فدرال و تجزیه نیز قدرمندتر از دورههای قبل مطرح است. نظر شما به عنوان زنی که خود سهم فعال در اعتراضات داشتید در مورد ساختار سیاسی آیندهی کشور چیست؟
نایره کوهستانی: به نظرمن بحث فدرال یگانه راه حلی است برای بحران سیاسی امروز کشور؛ چون در چند قرن اخیر ما تجربه حکومتداری به شیوههای گوناگون با سیستم متمرکز را داشتیم ولی به هیچ نتیجهای نرسیدیم و در هر دورهای حکومتها دچار فروپاشی سیاسی میشوند. فدرالیسم، نظامی که بر مبنای قواعد دموکراسی نهادها و سازمانهای که قدرت اداره کشور بین حکومتهای ملی و ایالتی تقسیم میکند و برای ایجاد اتحاد گروهها در راستای تشکیل واحدهای بزرگتر برای تامین اهداف مشترک باید به فدرالیزم رجوع شود و قطعا برای رفتن به سوی صلح و ثبات سرتاسری و دایمی در کشور طرفدار آن هستم.
نیمرخ: در پایان اگر پیامی دارید.
نایره کوهستانی: از زنان معترض تمنا دارم مومن بر عهدی بمانند که بستند و از چهرههای سیاسی و مدنی بیست سال قبل درخواست میکنم یکبار دیگر بر ارزش انسانی رجوع کنند. مردم و کشور را فراموش نکنند که مردم بیشتر از هر زمانی به ایستادن شان در کنار ملت و به بلند کردن صدای شان نیاز دارند.